فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
نقش رستم مکانی هست که آرامگاه شاهان هخامنشی و سنگ نگاره های شاهان ساسانی و ایلامی در اینجا قرار دارد. همه این ها و ساختمان کعبه زرتشت در کنار این کوه باستانی زیبایی، شگفتی و بزرگی این مکان رو دو چندان میکنه و قطعا یکی از اسرارآمیز ترین جاهای ایران به حساب میاد
12.4M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دانستنیهایی درباره نیکلای چائوشسکو دیکتاتور رومانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از ارزشمندترین کارهای دولت ایران در زمان پهلوی ساخت اولین آسایشگاه جذامیان با نام «باباباغی تبریز» در سال ۱۳۱۰ بود.
یاد دکتر مبین تبریزی، پزشکان و راهبههای مسیحی که عمر خود را وقف این آسایشگاه کردند، گرامی باد.
فروغ فرخزاد در ۱۳۴۱ مستند «خانه سیاه است» را در این آسایشگاه ساخت.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔶 ماجرای ریختن خاکستر روی سر عارف بزرگ ایرانی!
🌹🌹۸ بهمن سالروز قتل عام مردم بی گناه ایران بهدستور آمریکا درسال ٥٧
♦️امام خامنه ای(مدظله): « قبل از انقلاب، در دوران حرکت عظیم مردمی -حالا ماجراهای هفدهم شهریور و کشتار مردم و این مسائل که خب همه بهوسیلهی دولت دستنشاندهی آمریکا انجام گرفت، به جای خود- در هشتم بهمن، یعنی چند روز قبل از ورود امام به داخل کشور، در همین خیابانهای تهران، همین خیابان انقلاب، مردم اجتماع کرده بودند؛ ژنرال هایزر که فرستادهی آمریکا بود و به ایران آمد برای اینکه شاید بتواند یکجوری از دست انقلاب رژیم را نجات بدهد و حفظ بکند
♦️ او در خاطرات خودش مینویسد -اینها اسناد تاریخی است- و میگوید من به ژنرال قرهباغی گفتم که در مواجههی با مردم لولهی تفنگهایتان را پایین بیاورید؛ یعنی مردم را بکُشید، تیر هوایی بیخودی در نکنید، مردم را قتل عام کنید. اینها هم همین کار را کردند، لولهی تفنگها را پایین آوردند، عدّهای جوان و نوجوان کشته شدند ولی جمعیّت عقب نرفت. هایزر میگوید؛ قرهباغی بعد آمد به من گفت که این تدبیر تو فایدهای نکرد، مردم عقب نرفتند، آنوقت هایزر میگوید من دیدم این ژنرالهای شاه چقدر کودکانه فکر میکنند؛ یعنی باید ادامه میدادند، باید مرتّب میکُشتند.
♦️ ببینید این رژیمِ دستنشانده بود. ژنرال آمریکایی دستور قتلعام هموطنان را به ارتشبد ایرانی میدهد و این به دستور او و به توصیهی او عمل میکند و چون فایدهای ندارد، میرود به او میگوید فایدهای ندارد؛ او هم میگوید اینها بچّهاند، اینها کودکانه فکر میکنند. این، ماحصل و خلاصهی حکومت پهلوی در ایران است.آمریکاییها اینجوری با ما شروع کردند؛ با انقلاب اینجوری شروع کردند. بعد هم در طول این مدّت هرچه توانستند توطئه کردند.»
📚بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان، ۱۳۹۴/۰۸/۱۲
5.97M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👆 ماجرای 8 بهمنماه 1357
و دستور عجیب ژنرال هایزر
#ببینید
33.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نیکولو ماکیاولی : مردی که اخلاق را از سیاست حذف کرد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🇬🇧 فیلمی از مردم لندن در خیابانهای این شهر، لحظاتی پیش از اعلام پایان جنگ جهانی اول.
خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!
خاطرهای از سردار شهید "مهدی باکری"
یک روز گرم تابستان، شهید باکری (فرمانده دلاور لشکر ۳۱ عاشورا) از محور به قرارگاه بازگشت. یکی از بچه ها که تشنگی مفرط او را دید، یک کمپوت گیلاس خنک برای ایشان باز کرد، مهدی قدری آن را در دست گرفت و به نزدیک دهان برد، که ناگهان چهره اش تغییر کرد و پرسید: امروز به بچه ها هم کمپوت داده اید؟
جواب دادند: نه، جزء جیره امروز نبوده. مهدی با ناراحتی پرسید: پس چرا این کمپوت را برای من باز کردید؟ گفتند: دیدیم شما خیلی خسته و تشنه اید و گفتیم کی بخورد بهتر از شما!
مهدی این حرف ها را شنید، با خشم پاسخ داد: از من بهتر، بقیه بچه ها هستند که بی هیچ چشم داشتی می جنگند و جان می دهند. به او گفتند: حالا باز کرده ایم، بخورید و به خودتان این قدر سخت نگیرید. مهدی با صدای گرفته ای به آن برادر پاسخ داد: خودت بخور تا در آن دنیا جوابگو باشی!
راننده در دل شب برفی راه راگم کرد،
و بعد از مدتی ناگهان موتورش خاموش شد...
همان جا شروع کرد به شکایت از خدا
که خدایا پس تو آن بالا چه کار میکنی که
به کمک من نمیرسی؟و از همین
قبیل شکایات...
چون خسته بود,خوابش برد
و وقتی صبحاز خواب بلند شد,
از شکایت های دیشب اش شرمنده شد,
چون موتورشدقیقآ نزدیک یگ پرتگاه
خطرناک خاموش شده بود و اگر چند قدمی
دیگر میرفت امکان سقوط اش بود!!!
به "خداوند کریم و رحیم" اعتماد داشته
باشیم.اگر خداوند دری را می بندد.
دست از کوبیدنش بردارید.
هر چه در پشت آن بود قسمت شما نبود.
به این بیندیشید که او ان در را بست
چون می دانست ارزش شما بیشتر از
ان است.
🍃
🌺🍃
#حکایت
ریشه ضرب المثل یک بام و دو هوا
زنی بود که با عروس ودامادش در خانه ای زندگی می کردند، تابستان بود و هوا گرم ، همه روی پشت بام می خوابیدند . یک طرف بام ، داماد و دخترش می خوابیدند و طرف دیگر بام عروس و پسرش.
شبی زن ، روی پشت بام آمد و مشاهده کرد که دختر و دامادش جدا از هم خوابیده اند. گفت : هوا به این سردی ، خوب نیست از هم جدا بخوابید بروید کنار هم ! آنطرف بام دید که عروسش درست تنگ بغل پسرش خوابیده است، گفت : هوای به این گرمی ، خوب نیست بهم چسبیده بخوابید ، از هم جدا بخوابید!
عروس که این طور دید بلند شد و گفت :
قربون برم خدا را یک بام و دو هوا را
یک بر بام سرما را یک بر بام گرما را
و از همان زمان بود که این ضرب المثل بین مردم رایج گردید. در بعضی جاها این شعر عامیانه چنین خوانده می شود:
قربون برم خدا را یک بام و دو هوا را
یک بر بوم زمستون یک بر بوم تابستون
#بام
#ضرب_المثل