🌿🍀🌿
💥 یاد مُنعم
🔸️ خیلی فرق است كه انسان به یاد_نعمت باشد و شاكر باشد یا به یاد «ولی نعمت» باشد و محبّ باشد.
اگر انسان به یاد نعمت بود «شكر نعمت نعمتت افزون كند»؛
اگر به یاد ولی_نعمت بود، خودش را افزون می كنند؛ یعنی بالا می آید.
اینكه فرمود: ﴿لَئِنْ شَكَرْتُمْ َلأَزیدَنَّكُمْ﴾
نه یعنی «لأزیدنّ نعمتكم»
بلکه یعنی ما شما را بالا می آوریم،
وقتی شما را بالا آوردیم، درجات ایمانی شما بالا می آید.
دیگر «لام» محذوف نیست كه ما بگوییم آیه سوره «انفال» با آیه سوره «آل عمران» یكی است، نه، دو تا هستند و كاملاً فرق دارند؛ در یك جا فرمود:
﴿لَهُمْ دَرَجاتٌ﴾ در یك جا فرمود:
ء
﴿هُمْ دَرَجاتٌ﴾؛ نه اینكه «لام» محذوف است.
🔸️ وقتی انسان بالا آمد با خودِ درجه یكسان می شود، با خودِ درجه متّحد
می شود، می شود:
﴿فَأَمّا إِنْ كانَ مِنَ الْمُقَرَّبینَ ٭ فَرَوْحٌ وَ رَیحانٌ﴾، نه «فله روح و ریحان»؛
🔸️اگر گفتند: «خویش را تأویل كن نی ذكر را»، برای همین است كه چرا ما بگوییم
«له روحٌ»؟ چرا بگوییم «لام» محذوف
است؟
اگر كسی مقرّب بود، خودش روح_و_ریحان است،
﴿جَنّات تَجْری مِنْ تَحْتِهَا اْلأَنْهارُ﴾
را هم كه دارد.
🔸️ اینكه در برخی از آیات، سخن
از «ذكر الله» است نه «ذكر نعمة الله»، این از باب حذف مضاف نیست؛
آنها كه به یاد_خدا هستند، همه نعمت
را از خدا می دانند؛
ولی در محدوده نعمت حركت نمی كنند، به سراغ ولی_نعمت می روند.۱-
------------------
۱-بیان از حضرت آیت_الله_جوادی_آملی
📚 سوره مبارکه زمر جلسه 25
تاریخ: 1393/08/27
🆔 @a_javadiamoli_esra
💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💥 رهبرمعظم انقلاب: یک دهه عقبماندگی داریم
🔸️حل مشکلات اقتصادی نیازمند رشد بالا و مستمر است.
@Farsna
💐⚘💐
14.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥 او را یکی از معجزات انقلاب مینامند، شهید حسن باقری⚘
@Farsna
💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔥 بخشش لازم نیست، اعدامش کنید
🔸️تاریخ نشان داده در بعضی مواقع مکافات بخشش بیشتر از عواقب مجازات است و باعث کشتار میلیونها انسان بیگناه میشود.
@Farsna
🔥🔥🔎🔎
🔸️فصل نهم : صفحه سوم :
نماز ناتمام
💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز،
حجتالاسلام حسین شیراوند (ضرغام) ...................
پس از فعالیتهای تمرینی در اردوگاه شهید مدنی، این بار بهسمت آبادان نقلمکان کردیم و در هتل پرشین اردو زدیم. روزبهروز به عملیات نزدیکتر میشدیم و تکاپو در گردان بیشتر میشد. یک روز برای توجیه منطقۀ عملیاتی، ما را به خرمشهر بردند. با بالا رفتن از منبع آبی بلند، منطقه زیر پایمان قرار گرفت. ابتدا شهرک ولیعصر خرمشهر و گنبد برافراشتهای در آن چشممان را گرفت. بین خاک ما و عراق، اروندرود قرار داشت. در وسط اروند، جزیرۀ امالرصاص مثل یک ابروی کشیده، رود را به دو نیم کرده بود و بعد از اروند، مواضع حزب بعث بهطور واضح خودنمایی میکرد.
از آن بالا بهخوبی همهچیز قابل تشخیص بود و کار فرماندهان را برای توجیه ما آسان میکرد. گردان ما باید با قایق از کارون به دل اروند میزد. سهراهی را بهسمت راست میپیچید. از کنار جزیرۀ امالرصاص، اروند را رو به بالا میآمد. خود را به انتهای جزیره میرساند. از آنجا وارد خاک عراق میشد و سپس هر دسته بهسمت هدف از پیش تعیینشده میرفت.
دستۀ ما وظیفه داشت از کنار امامزادهای در آنسوی اروند بهسمت مقر هلیکوپتری برود و با رزمندگان تیپ قمر بنیهاشم چهارمحالوبختیاری الحاق را انجام دهد. از امالرصاص خط بعثیها شروع میشد، اما چون وظیفۀ خطشکنی را گردانهای غواص بهعهده داشتند، ما نگرانی در اینباره نداشتیم. آنها از قبل راه را پاکسازی میکردند و ما خود را در مقر هلیکوپتری عراق تصور میکردیم.
شب عملیات فرارسید و فرمانده زحمتکش تیپ، حاجمهدی کیانی برایمان سخنرانی کرد. نمیدانم حس خود را چطور از شنیدن کلمات ایشان برایتان بازگو کنم، ولی صادقانه بگویم، کمی توی ذوقم خورد. زحمات بسیاری برای این عملیات کشیده شده بود، از شناساییها تا تأمین ادوات و مهمات. رزمندگان هم با استقبال کمنظیر خود، مهر پایانی بر این زحمات زده بودند و نوید پیروزی داده میشد، اما من آن تکیهای که همیشه به خدا میشد را در کلمات احساس نکردم. آنقدر این مسئله برایم پررنگ شد که همانجا با حاجحسین کیانی و حاجمیرزا سلگی آن را در میان گذاشتم.
گفتم: «حاجی، من این حرفها رو نمیفهمم. این تأکیدهایی که روی داشتههای ما میشه با کار ما سازگاری نداره.»
آن بزرگواران پاسخ میدادند: «اینطور نیست؛ شک نکن کار برای خداست.»
واقعاً کار خدایی بود که برخلاف آنچه شایع است، اکثر نیروهای رزمنده، سالم از کربلای4 برگشتند و توانستند خود را به کربلای5 برسانند؛ وگرنه روی کاغذ، همه باید آنجا قتلعام میشدند و هیچکس نباید از آن مهلکه جان سالم بهدر میبرد.
پس از پایان مراسم، سوار کامیونها شدیم و بهسمت خرمشهر راه افتادیم. در راه برای بچهها رجز خواندم و با حرفهایم آنها را تشجیع کردم. همه از لحاظ روحی، آمادۀ نبردی سرسختانه بودیم. در کامیون، هواپیمای جاسوسی دشمن را در آسمان دیدم که بالای سر ما پرواز میکند. احتمال میدادم دشمن غافلگیر نباشد، اما این مسائل جلودار ما نبود و با روحیۀ بالایی که داشتیم خود را حریف دشمنِ حتی آگاه میدانستیم.
در کنار پل خراب خرمشهر پیاده شدیم. تعداد زیادی قایق لب شط ایستاده بود و نیروها بهترتیب سوار قایقها میشدند. به دستۀ ما دو قایق رسید. بچهها را سوار کردم و به تعدادی که جلیقۀ نجات در اختیارم بود، توزیع کردم. به خودم جلیقهای نرسید. دیگر دنبال جلیقه برای خودم نرفتم و بدون تعلل سوار قایق شدم. خطشکنهای غواص لشکر انصارالحسین، لشکر 27 حضرت رسول و لشکر ولیعصر اهواز به خط زده بودند و صدای درگیری بلند بود. ناگهان جنگندۀ دشمن از خط مقدم بهسمت ما آمد و با شیرجهای، نیروهای در ساحل مانده را هدف قرار داد. عدهای مجروح و عدهای شهید شدند.
ما آمادۀ حرکت بودیم. با این انفجار، برادر بنادری معاون لشکر انصارالحسین(ع) در فرمان پیشروی تسریع کرد و با اعلام رمز عملیات در بلندگوی دستیاش، قایقها را حرکت داد. من عمامهای که از شهید علیپناه شیراوند به یادگار داشتم را تبرکاً روی سر گذاشته بودم.
و اسلحه را هم بهصورت حمایل روی سینه داشتم. در کارون، خبری از دشمن نبود و قایقها پیشتاز بودند، اما همینکه از کارون به اروند پیچیدیم و جزیرۀ امالرصاص روبهرویمان هویدا شد همهچیز شروع شد.
بعثیها یک تانک گذاشته بودند همان ابتدای جزیره، که تیربارش یک جور و خود تانک جور دیگر قتلعام میکرد. خیلی از قایقها همینجا منهدم شدند. اگر از این مرحله جان سالم بهدر میبردیم و در اروند پیش میرفتیم، به تور دیگر جلادان در کمین نشسته میخوردیم. بعثیها در امالرصاص، بهترتیب گرینوف، دوشکا، ضدهوایی و... گذاشته بودند...
ادامه دارد......
⚘بیاد_شهدا
⚘دفاع_مقدس
💔جنگ_تحمیلی
@mahale114
💐⚘💐⚘
🌿🍀🌿
🔸️ نصیحت پذیری:
💥عن الإمام الجواد عليه السلام قَالَ
لَهُ رَجُلٌ أَوْصِنِي
💥 قَالَ عليه السلام وَ تَقْبَلُ؟
قَالَ نَعَمْ ،قَالَ تَوَسَّدِ اَلصَّبْرَ
🔸️وَ اِعْتَنِقِ اَلْفَقْرَ
🔸️ وَ ارْفَضِ اَلشَّهَوَاتِ
🔸️وَ خَالِفِ اَلْهَوَى
🔸️وَ اِعْلَمْ أَنَّكَ لَنْ تَخْلُوَ مِنْ عَيْنِ اَللَّهِ
فَانْظُرْ كَيْفَ تَكُونُ .
🔸️مردي به امام جواد عليه السلام
گفت: مرا نصيحت كن، امام فرمود:
🔸️ اگر نصیحت کنم می پذيری؟ گفت:
آری آنگاه امام جواد عليه السلام فرمود:
🔸️صبر را بالش خود قرار ده
🔸️و اگر فقر سراغت آمد شکیبا باش
🔸️ و بی تابی نکن، شهوت ها را از خود
دور ساز و با هوای نفس مخالفت کن
🔸️ و بدان كه همواره در برابر نگاه
خدایی ، پس ببين چگونه هستی.۱
----------------
۱- تحف العقول عن آل الرسول
ج ۲ ص ۴۵۵
💐⚘💐⚘
💥گوهر جان🔸 فرمود: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیكُمْ أَنْفُسَكُمْ لاَ یضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهْتَدَیتُمْ﴾؛ هیچ كس نمی تواند بگوید من خودم را نمی شناسم، چه كنم آدم خوبی باشم؛ این «چه كنم آدم خوبی باشم» نشانه آن است كه ما خودمان_را_گم_كردیم. 🔸 این در یكی از بیانات نورانی حضرت امیر هست كه حضرت می فرماید: «عَجِبْتُ لِمَنْ ینْشُدُ ضَالَّتَهُ وَ قَدْ أَضَلَّ نَفْسَهُ فَلَا یطْلُبُهَا»؛ من در عجّبم كه دیگران به سراغ پیدا شدن گمشده های خود می روند، یك قلم یا یك دفتر از اینها گم می شود، از این و آن سؤال می كنند كه قلمم را گُم كردم دفترم را گُم كردم، كجاست، «وَ قَدْ أَضَلَّ نَفْسَهُ فَلَا یطْلُبُهَا»؛ اما خودش را گُم كرده و نمی رود پیدا كند، نمی رود از صاحب_دل سؤال كند که آقا من خودم را گُم كردم، نمی دانی من كجا هستم كه مرا سرِ جا بنشانی؟ 🔸 انسان باید برود بگردد ببیند سرِ جای خودش هست یا نیست! سرّ اینكه به سراغ دفتر می رود و «انشاد ضالّة» دارد این است كه دفتر جای معینی دارد، اگر این دفتر در جای معین خود نبود معلوم می شود گُم شد. ما باید برویم به سراغ نفسمان ببینیم در جای خودش هست یا نیست، اگر سرِ جای خودش بود شكر كنیم كه گُم نشد, اگر سر جای خودش نبود باید بگردیم پیدایش كنیم و بیاوریم سر جایش بنشانیم، لذا فرمود: ﴿یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا عَلَیكُمْ أَنْفُسَكُمْ﴾؛ #مواظب_جانتان_باشید.۱ -------------------- 💥بیان ازحضرت آیت_الله_جوادی_آملی دام ظله 📚 سوره مبارکه حشر جلسه 18 🌐 http://news.esra.ir 🆔 @a_javadiamoli_esra 💐⚘💐
مناظره امام جواد (ع) با علمای اهل سنت.mp3
2.76M
💥 مناظره امام جواد (ع) با علمای اهل سنّت
💥بیان ازمرحوم شهید آیت الله
مرتضی مطهری
🆔 @balagh_ir
💐⚘💐
12.82M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥: «سرچشمه آفتاب»
💥 معرّفی امام_جواد (ع) از ولادت
تا شهادت
🆔 @balagh_ir
💐⚘💐