eitaa logo
حکمت
152 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.5هزار ویدیو
12 فایل
حکمت های قرآنی و حکایات و احادیث حکمت آمیز ائمه اطهار (علیهم السلام) و اطلاعات مفید روز
مشاهده در ایتا
دانلود
💥نماز_شهدا؛ آموزش نماز به سبک شهید ستاری 💥 نماز و قرآن را به سبک شهید ستاری به فرزندان خود آموزش دهیم. همسر شهید ستاری با بیان خاطره ای می گوید: یک بار با عصبانیت ایستادم بالای سر منصور و نمازش که تموم شد، گفتم: «منصور جان! مگه جا قحطیه که می‌آیی و می‌ایستی وسط بچه‌ها نماز؟!! خُب برو یه اتاق دیگه که منم مجبور نشم کارم رو ول کنم و بیام دنبال مهر تو بگردم.» تسبیح رو برداشت و همان طور که می‌چرخوندش، گفت: «این کار فلسفه داره. من جلوی این‌ها به نماز می‌ایستم که از همین بچگی با نماز خوندن آشنا بشوند. 🔸️ مهر رو دست بگیرن و لمس کنند، من اگه برم اتاق دیگه و این‌ها نماز خواندن من رو نبینند، چه طور بعداً به‌ اونها بگم بیایید نماز بخونید!؟» 🔸️ قرآن هم که می‌خواست بخونه، همین طور بود. ماه رمضان­ها بعد از سحر کنار بچه‌ها می نشست و با صدای بلند و لحن خوش قرآن می‌خوند. همه دورش جمع می‌شدیم. من هم قرآن دستم می گرفتم و خط به خط با او می­خوندم. 🔸️ اصلاً اهل نصیحت کردن نبود. می‌گفت: به جای این که چیزی رو با حرف زدن به بچه یاد بدهیم، باید با عمل خودمان نشانش بدهیم...۱ -------------- 📚 ۱-منبع: (ابر و باد،خاطرات شهدا) اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم https://chat.whatsapp.com/BOYdDv64Wqk3Ui5J0ilFTr 💐⚘💐⚘
‍ 💥نماز اول وقت بیشترین چیزی که احمد به آن اهمیت می داد نماز بود. هیچ وقت نماز اول وقت را ترک نکرد. حتی زمانی که در اوج کار و گرفتاری بود. 🔸️معلم گفته بود: «بر خلاف همیشه خارج از ساعت آموزشی امتحان برگزار میشه.» آمدیم داخل حیاط. صدای اذان از مسجد بلند شد. احمد رفت سمت نمازخانه. دنبالش رفتم و گفتم: «احمد برگرد. این آقا معلم خیلی به نظم حساسه، اگه دیر بیای ازت امتحان نمی گیره و ...» می دانستم نماز احمد طولانی است. 🔸️رفتیم کلاس برای امتحان. ناظم گفت: «ساکت باشید تا معلم سوال ها را بیاره.» خیلی ناراحت احمد بودم. حیف بود پسر به این خوبی از امتحان محروم بشه. بیست دقیقه همینجوری داخل کلاس نشسته بودیم نه از معلم خبری بود نه از ناظم و نه از احمد. همه داشتند پچ پچ می کردند که معلم وارد شد. معلم با عصبانیت گفت: «از دست این دستگاه تکثیر! کلی وقت ما را تلف کرد تا این برگه ها آماده بشه!» بعد به یکی از بچه ها گفت: «پاشو برگه ها را پخش کن.» ✅هنوز حرف معلم تموم نشده بود احمد وارد شد. معلم ما اخلاقی داشت که کسی بعد از خودش را راه نمی داد. من هم با ناراحتی منتظر عکس العمل معلم بودم. آقا معلم گفت: «نیری برو بشین.» ✅ احمد سرجایش نشست و من با تعجب به او نگاه می کردم. احمد مثل همه ما مشغول پاسخ شد. فرق من با او در این بود که احمد نماز اول وقت خوانده بود و من ... خیلی روی این کار او فکر کردم. این اتفاق چیزی نبود جز نتیجه عمل خالصانه ی احمد. https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌿🍀🌿 🔸️خصلت های شیعه بودن: 💥قالَ الإمامُ أبُو عَبدِاللّه ِ عليه السلام 🔸️ إيّاكَ و السَّفْلَةِ! 🔸️فَإنَّما شيعَةُ عَلِىٍّ مَنْ عَفَّ بَطْنَهُ وَ فَرْجَهُ 🔸️وَاشْتَدَّ جِهادُهُ، وَ عَمِلَ لِخالِقِهِ، 🔸️ وَرَجا ثَوابَهُ، وَخافَ عِقابَهُ، 🔸️ فَإذا رَأَيْتَ أُولئِكَ شيعَةُ جَعْفَرٍ. 💥امام صادق عليه السلام فرمود: 🔸️بر تو باد پرهيز از افراد پست! 🔸️ همانا، شيعه على، كسى است كه شكم را از حرام پر نسازد 🔸️ و از مفاسد جنسى بر حذر باشد و سخت كوش باشد، براى خدا كار كند 🔸️و به پاداش او، اميدوار باشد و از عذاب او، بهراسد. 🔸️زمانى كه آنها، را [اين چنين ] ديدى، [بدان كه] شيعه ى من، هستند.۱ -------------------- ۱- كافى 2/233/9. 💐⚘💐
🟧همۀ مصیبت های ما از خود ماست!!🔸️ 🔸️ تمام چیزهایی که بشر به آن مبتلا هست از خود آدم است. تمام یعنی کارهایی که به دست بشر انجام می‌گیرد، بلکه کارهایی هم که از غیب به ما وارد می‌شود، چه بسا این همه زلزله‌ها و سیلها و طوفانها برای این باشد که ما خودمان را اصلاح نکردیم. 🟣 ما اگر چنانچه خودمان را اصلاح کنیم و اینهایی که مؤثرند در بین توده‌ها، اینهایی که مردم نظر می‌کنند ببینند اینها چه می‌کنند، آنها هم تبعیت کنند، اگر آن اشخاصی که مورد توجه مردم‌اند ومردم اعمال آنها را و اقوال آنها را تحت نظر دارند، اگر چنانچه وجهه واحد باشد، شما که صحبت می‌کنید برای خدا باشد، آن هم که می‌شنود برای خدا باشد، او که می‌نویسد هم همین‌طور، هیچ اختلافی نخواهد واقع شد. 🟤اگر اختلاف نظر هم باشد، با طرز الهی حل می‌شود؛ نه با طرز شیطانی. عمده اصلاح همین مرکزِ «خود» است. همه مصیبتهای ما از خود ماست. و باید اصلاح از خود ما شروع بشود. 🟠 من توقع نداشته باشم که خودم اصلاح نشده بخواهم دیگری را اصلاح کنم. این خیال باطل است. اگر چنانچه خود آن گوینده اصلاح شده باشد، می‌تواند دیگران را اصلاح بکند.۱ ------------------- [ ۱-امام خمینی-ره ، صحیفه نور، جلد 14 - صفحه 205] 🆔 @dars_akhlaq 💐⚘💐⚘
آفتاب و سایه ها 1 بهمن 1401.mp3
13.94M
💔عرفان_های_کاذب 💥سخنرانی : ۱-در این برنامه استاد عرب، در بحث پیرامون آسیب شناسی معنویت ها ۲-و عرفان های نوظهور در پوشش های مختلف مثل یوگا ۳- و ... به آسیب های ذهنی و ادعاهای باطل عرفان_ ۴-حلقه نکات بسیار ارزنده ای به مخاطبین این برنامه ارائه می دهند . 💔نفوذ @mahale114 💐⚘💐
مناجات شعبانیه.mp3
2.16M
💥 مناجات شعبانیه 💥بیان از حضرت آیةالله جوادی آملی 🆔 @balagh_ir 💐⚘💐
13.19M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💥وقتی جانباز دفاع مقدس پزشک آلمانی را آچمز می‌کند! @Radar_enghelabe 💐⚘💐
🌿🍀🌿 🔸️فصل دهم : صفحه دوم : نماز ناتمام 💥خاطرات_رزمندۀ_جانباز، حجت‌الاسلام حسین شیراوند (ضرغام) .................... گفتم: «اصلاً کار من چیز دیگه‌ایه. من برای جهاد و تبلیغ دین اومدم، نه فرماندهی.» گفتند: «اونجا هم همین کارها رو انجام بده و الان وقت چون‌وچرا نیست.» با اکراه به تپه‌پنجه‌ای رفتم و فرماندهی را به‌دست گرفتم. اکثریت نیروهای تپه‌پنجه‌ای را سربازان وظیفه تشکیل می‌دادند و چون اجباراً به منطقه آمده بودند کار با آن‌ها برایم سخت و دشوار بود؛ مخصوصاً در آن شرایط بحرانی. 🔸️ روز اول که به تپه آمدم چیزی نگذشته بود که ناگهان دیدم کماندوهای کلاه‌سرخ بعثی در پناه درختان بلوط تا پای سنگرمان آمده‌اند و نگهبان‌های ما را از سنگرها به پشت درختان فراری داده‌اند. درگیری نفربه‌نفر بود و آن‌قدر در جنگ پارتیزانی خوب عمل می‌کردند که نمی‌دانستیم از کجا تیر می‌خوریم. اگر لحظه‌ای غفلت می‌کردیم، ما را دور می‌زدند و محاصره می‌شدیم. تمام سعیمان را کردیم که از پای درختان عقب‌تر نرویم و راه نفوذ به دشمن ندهیم. 🔸️پس از این حمله متوجه شدم چینش سنگرها باتوجه‌به جنگ جنگل طراحی نشده و مثل جبهۀ جنوب سنگر گرفته‌ایم. برای همین، دشمن به‌راحتی تا بیخ گوشمان می‌آمد و سنگر را برایمان نا‌امن می‌کرد. بعضی سنگرها را جابه‌جا کردم و کنار بعضی سنگر‌ها سنگر دیگری زدم تا در صورت نیاز، نقش پشتیبان داشته باشد. 🔸️اتفاقاً علی‌آقا چیت‌سازیان به‌همراه عمواکبر در منطقه بود تا در شناسایی‌ها شرایط را برای اجرای عملیات بررسی کند. وقتی به تپۀ ما رسیدند از دیدن هم خیلی خوشحال شدیم. آنجا علی‌آقا چند جای کلیدی برای سنگر و کمین نشانم داد که بهترین پیشنهاد بود و با دقت و نکته‌سنجی‌اش خود را بیش از پیش در دلم جا کرد. 🔸️در پاتک‌های بعدی، چه مستقیم به تپۀ دوقلو حمله می‌کردند و چه از طریق ما می‌خواستند به دوقلو بروند، در تیررس سنگر تیربار و آرپی‌جی ما بودند و با چند گلوله وحشت به جانشان می‌افتاد و در بین درختان ناپدید می‌شدند. 🔸️برای جلوگیری از شنود دشمن، واحد مخابرات شبکۀ باسیم ایجاد کرده بود و با تلفن قورباغه‌ای با مقر و دیگر تپه‌ها در ارتباط بودیم. هر موقع صدای زنگ تلفن درمی‌آمد می‌فهمیدیم دشمن پیشروی در جنگل را شروع کرده و از تپه‌سبز یا دوقلو آن‌ها را دیده‌اند. البته هرازگاهی خمپاره سیم مخابرات را قطع می‌کرد و بچه‌های مخابرات برای تعمیر آن می‌آمدند. 🔸️نوۀ عمویم، محمد شیراوند در واحد مخابرات بود و کارش این بود که با موتور تمام جاده‌ها را بگردد و نقطه‌ای که سیم در آن قطع شده را پیدا کند. در یکی از مسیرها که محمد با سرعت در حال موتورسواری بود، ناگهان گلویش به سیم مخابراتی که به دو طرف جاده بسته شده بوده اصابت می‌کند و با وضع وخیمی ‌روی زمین پرت می‌شود. او تا مدت‌ها تحت درمان قرار گرفت و به‌مرور بهتر شد. دشمن در شناسایی‌هایش خودش را تا این مواضع رسانده بود و نه‌تنها با قطع سیم‌ها شنود می‌کرد، بلکه این‌چنین برای تعمیرکار آن تله می‌گذاشت. 🔸️یک روز آتش توپخانۀ دشمن کمی فروکش کرد و فرصتی شد تا تنِ تاشده‌مان را از سنگر‌ها بیرون بکشیم و در برابر آفتاب دل‌انگیز صبحگاهی به آن پیچ‌وتابی بدهیم. بچه‌ها را به محوطه آوردم و مشغول شوخی و صحبت شدیم. در همین هنگام، یک موشک کاتیوشا به بیست‌متری سنگرمان اصابت کرد و همۀ ما را درازکش روی زمین خواباند. از صدای کاتیوشا فهمیدم از جانب توپخانۀ خودی دارد شلیک می‌شود و دارند گرا می‌گیرند. 🔸️ گفتم اگر جلوی آن‌ها را نگیرم الان چلچله را روی خودمان می‌ریزند و تپه با خاک یکسان می‌شود. سریع زنگ زدم مقر و گفتم: «آب دستتونه بذارید زمین و جلوی توپخانۀ خودمون رو بگیرید. موشکِ گرا خورد وسط تپۀ ما. بگید فاصله ما و خط دشمن رو اضافه کنن و آتش بریزن.» 🔸️توپخانه این اشتباه را تصحیح کرد و در پرتاب‌های بعدی، موشک‌باران دقیقی از آب درآمد. با زدن مواضع دشمن، تا ساعت‌ها نفس راحتی کشیدیم و از آتش آن‌ها مصون ماندیم. 🔸️دشمن در یک کار فرسایشی، شب و روز حملۀ چریکی می‌کرد و خواب‌وخوراک را از همه سلب کرده بود. با تلفاتی که از ما گرفته بود نیرو کم آورده بودیم و با کمبود نیرو، سربازها استراحت و مرخصی نداشتند. تدارکات یا کم می‌رسید یا گاهی اصلاً نمی‌رسید. از یک جایی به‌بعد، دیگر سخنرانی‌های من برای تزریق روحیۀ مقاومت اثری نداشت و آن‌ها بریده بودند. ادامه دارد........ ⚘بیاد_شهدا ⚘دفاع_مقدس 💔جنگ_تحمیلی @mahale114 💐⚘💐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا