📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنشگران انقلابی در پرتو قرآن و روایات
⏹ بخش اول
❇️ آیه قرآن
فَبَشِّرْ عِبَادِ ، الَّذِينَ يَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيَتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَٰئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَٰئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ (الزمر ۱۷ -۱۸)
ﭘﺲ ﺑﻪ ﺑﻨﺪﮔﺎﻧﻢ بشارت بده، ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﺳﺨﻦ ﺭﺍ ﻣﻰ ﺷﻨﻮﻧﺪ ﻭ ﺍﺯ ﺑﻬﺘﺮﻳﻨﺶ ﭘﻴﺮﻭﻱ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺍﻳﻨﺎﻧﻨﺪ ﻛﺴﺎﻧﻲ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﻫﺪﺍﻳﺘﺸﺎﻥ ﻛﺮﺩﻩ ، ﻭ ﺍﻳﻨﺎﻥ ﻫﻤﺎﻥ ﺧﺮﺩﻣﻨﺪﺍﻧﻨﺪ.
❇️روایات
الإمام علي (ع):
🔸فَالنَّاظِرُ بِالْقَلْبِ الْعَامِلُ بِالْبَصَرِ يَكُونُ مُبْتَدَأُ عَمَلِهِ أَنْ يَعْلَمَ أَعَمَلُهُ عَلَيْهِ أَمْ لَهُ؟ فَإِنْ كَانَ لَهُ مَضَى فِيهِ وَ إِنْ كَانَ عَلَيْهِ وَقَفَ عَنْهُ.؛ فَإِنَّ الْعَامِلَ بِغَيْرِ عِلْمٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ طَرِيقٍ، فَلَا يَزِيدُهُ بُعْدُهُ عَنِ الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ إِلَّا بُعْداً مِنْ حَاجَتِهِ، وَ الْعَامِلُ بِالْعِلْمِ كَالسَّائِرِ عَلَى الطَّرِيقِ الْوَاضِحِ؛ فَلْيَنْظُرْ نَاظِرٌ أَ سَائِرٌ هُوَ أَمْ رَاجِعٌ. (نهج البلاغه، ۱۵۴)
خردمندى كه به ديده دل مى نگرد و از روى بصيرت كار مى كند، در آغاز، بايد بداند كه آنچه مىكند به زيان اوست يا به سود او. اگر به سود او بود، همچنانش پى گيرد و اگر به زيان او بود از انجام، آن بازايستد. زيرا هر كس بدون علم دست به عملى زند، چونان كسى است كه بيرون از راه گام مى زند، كه هر چه پيشتر رود بيشتر از مقصود دور گردد. كسى كه بر مقتضاى علم عمل مىكند، همانند كسى است كه در راهى روشن و آشكار راه مىسپرد. پس بر بيننده است كه بنگرد كه آيا پيش مىرود يا بازپس مىگردد.
🔹قَدْ فُتِحَ بَابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ أَهْلِ الْقِبْلَةِ وَ لَا يَحْمِلُ هَذَا الْعَلَمَ إِلَّا أَهْلُ الْبَصَرِ وَ الصَّبْرِ وَ الْعِلْمِ بِمَوَاضِعِ الْحَقِّ فَامْضُوا لِمَا تُؤْمَرُونَ بِهِ وَ قِفُوا عِنْدَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ وَ لَا تَعْجَلُوا فِي أَمْرٍ حَتَّى تَتَبَيَّنُوا فَإِنَّ لَنَا مَعَ كُلِّ أَمْرٍ تُنْكِرُونَهُ غِيَراً .(نهجالبلاغه خ۱۷۳)
بين شما و اهل قبله باب جنگ گشوده شده، و اين پرچم را به دوش نمىكشد مگر آن كه اهل بصيرت و استقامت و داناى به موارد حق باشد. پس آنچه را به آن مأمور مىشويد انجام دهيد، و از آنچه نهى مىگرديد باز ايستيد، و در كارى تا دقيقا بررسى نكنيد شتاب نورزيد، زيرا آنچه را شما (از روى جهل) منكر آن هستيد ما را قدرت تغيير آن هست.
🔸 مَنِ اِسْتَقْبَلَ وُجُوهَ اَلْآرَاءِ عَرَفَ مَوَاقِعَ اَلْخَطَإِ وَ مَنْ تَوَرَّطَ فِي اَلْأُمُورِ غَيْرَ نَاظِرٍ فِي اَلْعَوَاقِبِ فَقَدْ تَعَرَّضَ لِمُفْظِعَاتِ اَلنَّوَائِبِ وَ اَلتَّدْبِيرُ قَبْلَ اَلْعَمَلِ يُؤْمِنُكَ مِنَ اَلنَّدَمِ وَ اَلْعَاقِلُ مَنْ وَعَظَهُ اَلتَّجَارِبُ وَ فِي اَلتَّجَارِبِ عِلْمٌ مُسْتَأْنَفٌ وَ فِي تَقَلُّبِ اَلْأَحْوَالِ عِلْمُ جَوَاهِرِ اَلرِّجَالِ.
[نهج البلاغة : الحكمة 173]
هر كس آراى گوناگون را ببيند، جايگاههاى خطا (نادرست انديشى) را باز میشناسد. و هر كه در كارى عجولانه داخل شود بدون اينكه به عواقب كارها نظر افكند به سختى حوادث دچار گردد. تدبير قبل از عمل تو را از پشيمانى ايمن مىگرداند.و عاقل كسى است كه تجربهها او را اندرز دهد،و دانش برتر در تجربهها است.و در دگرگونى وقايع گوهر مردان شناخته مىشود.
🔹مَن جهلَ وُجوهَ الآراءِ أعيتهُ الحيلُ [غرر الحكم: 7865]
هر كه آراى گوناگون را نداند با حیلهها کور مىشود.
🔸اَلا وَ اِنَّ اللَّبيبَ مَنِ اسْتَقْبَلَ وُجوهَ الاْراءِ بِفِكْرٍ صائِبٍ وَ نَظَرٍ فِى الْعَواقِبِ؛ [غرر الحكم، ح2778.]
بدانيد عاقل، كسى است كه با فكر درست، به استقبال نظرات گوناگون برود و در عواقب امور بنگرد.
🔹الإمامُ الحسينُ عليه السلام:
مِنْ دَلاَئِلِ عَلَمَاتِ اَلْقَبُولِ اَلْجُلُوسُ إِلَی أَهْلِ اَلْعُقُولِ وَ مِنْ عَلاَماتِ أَسْبَابِ اَلْجَهْلَمَتِ. أَهْلِ اَلْکُفْرِ وَ مِنْ دَلاَئِلِ اَلْعالِمِ اِنْتِقادُهُ لِحَدِیثِهِ وَ عِلْمُهُ بِحَقَائِقِ فُنُونِ النَّظَر[تحف العقول : 248.]
از نشانههای دلیل مقبولیّت و نیکنامی، همنشینی با خردمندان است و از نشانههای اسباب نادانی، کشمکش با غیر اهل فکر است و از نشانههاى عالم اين است كه گفتار خود را نقّادى كند و به حقايق فنونِ نظر و انديشه، دانا باشد.
🔸قَالَ الإمامُ جَعْفَر بن محمد الصَّادق (عليه السَّلام):
«الْعَامِلُ عَلَى غَيْرِ بَصِيرَةٍ كَالسَّائِرِ عَلَى غَيْرِ الطَّرِيقِ لَا تَزِيدُهُ سُرْعَةُ السَّيْرِ إِلَّا بُعْدا»
عمل كننده بى بصيرت ، مانند رونده به بيراهه است و شتابش در رفتن ، جز بر دورى او از مقصد نيفزايد.
🛑 ادامه دارد ...
#جریان_شناسی
#روش_شناسی
#نقد
#بصیرت
#جهاد_تبیین
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2214
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنشگران انقلابی
⏹ بخش دوم:
امام علی(ع) فرمود:
اِضرِبُوا بعضَ الرأيِ ببعضٍ يَتَوَلَّدْ مِنهُ الصَّوابُ. [غرر الحكم 2567]
نظرات گوناگون را در برابر هم قرار دهید، تا آنچه صواب است به دست آید.
و فرمود:
وامخضوا الرأی مخض السقاء ینتجّ سدید الاراء؛ (غرر الحكم:۲۵۶۸)
اندیشهها را همانند به هم زدن مشک دوغ برای گرفتن کره به هم زنید تا آرای صحیح و استوار حاصل آید.»
❇️ توضیح:
🔸 در آیات و روایات متعددی بر این نکته مهم عقلانی و روششناسی تأکید شده است که هر انسانی برای حرکت صحیح و درست نیاز به شناخت مکاتب فکری و جریانهای اجتماعی و سیاسی دارد تا بتواند حقیقت را بشناسد و از انحراف و التقاط در امان بداند. این شناخت باید عمیق، دقیق و انتقادی باشد تا حقایق آشکار شود، حق از باطل شناخته شود و صراط مستقیم از راههای غلط و انحرافی تشخیص داده شود.
🔹 این مهم در عصر ما، بسیار مهمتر و ضروریتر است چرا که زمانه ما زمانهی ظهور مکتبها و جریانهای فکری و معرفتی متنوع و متکثری است که علیرغم شباهت بسیار در روبناها و رفتارها، اختلافات مبنایی و زیربنایی بسیاری با هم دارند که میتواند در بلندمدت موجب اختلاف انگیزی و تقابلهای اجتماعی شده است و در آینده هم خواهد شد.
🔸 فعالان اجتماعی و سیاسی در داخل جامعه ما هم طبیعتا متأثر از آن مکتبها و جریانها هستند و براساس یک سلسله مبادی تصوری و تصدیقی با مسائل جامعه و نظام مواجه میشوند و دریافتهای خود را در قالب یک نظام معرفتی و شبکهی مفهومی صورتبندی میکنند و از همان پایگاه فکری و مفهومی، به تحلیل پدیدهها، تجویز رفتارها میپردازند که علی رغم شباهت در ظواهر و روبناها، میتواند از مبانی معرفتشناسی، هستیشناسی، انسانشناسی، نظام ارزشی و رفتاری متفاوتی برخوردار باشد.
🔹بر این اساس، شناخت عمیق مکتبها و جریانها و فهم دقیق نظام دانایی و شبکهی مفهومی آنها براساس استفاده از تجارب مختلف تاریخی و اجتماعی میتواند هر کنشگر اجتماعی را از تحیّر و تردید خارج کند و نسبت آن را با اسلام، انقلاب، ایران و نظام اسلامی را بشناسد و از این طریق جایگاه هرکدام را تشخیص و به همان اندازه نقد عالمانه و حکیمانه داشته باشد.
🔸اظهارنظر سلبی یا ایجابی درباره هر جریان و فردی نیازمند مطالعه مستقیم آثار آن جریان و فرد و تعمّق در اندیشهها و طبقهبندی جریانشناسانه انها دارد و همچنین مشروط به داشتن یک دستگاه محاسباتی دقیق برای سنجش و ارزیابی آنها است. بر این اساس است که میتوان دیگران را به مطالعه یا عدم مطالعه آنها سفارش کرد و یا کسی حمایت کرد و یا به تضعیف او پرداخت.
🔹 برای این مهم نیاز به مطالعات گسترده #جریانشناسی عمیق و علمی است تا بر اساس مطالعات زیاد و تعمّق در اندیشهها و رفتارهای افراد و جریانها، به یک دستگاه محاسباتی دقیق و بصیرت اجتماعی جامع رسید و بر همین اساس به #جهاد_تبیین پرداخت و الا تلاشهای کنشگران فکری و فرهنگی نتیجه عکس خواهد داشت و جای متفکر و متوهم عوض میشود و به تغییر مرجعیت علمی و فرهنگی و اجتماعی میانجامد.
به تعبیر امیر المومنین (علیه السلام) «أعيتهُ الحيلُ؛ با حیلهها کور مىشود» یعنی افراد منافق و افراد منحرف و فاسد العقیده میتوانند با ظاهر زیبا و پنهان کردن اندیشهها به بهانهی مختلف و حتی با مقاصد خیرخواهانه، اهل جامعه را منحرف کنند و مسیر صحیح مسلمین و انقلاب را تغییر دهند و جریان اصیل را از مرجعیت اجتناعی کنار بزنند و خود را جایگزین آنها بلکه انقلابیتر و کارآمدتر و تندتر نشان دهند. البته به جهت قدرت رسانهای و بهرهمندی از منبر و خطابه، عموم افراد هم متوجه این انحراف و تغییر نمیشوند.
🔸 به همین جهت است که در جامعه همواره باید حکیمان و عالمانی باشند که همچون ستارگان مسیر درست و صراط مستقیم را نشان دهند و راه را از بیراهه مشخص کنند.
الإمامُ زينُ العابدينَ عليه السلام فرمودند: «هَلَكَ مَن لَيسَ لَهُ حكيمٌ يُرشِدُهُ .[بحار الأنوار: 78/159/10]
هر كس خردمندى نداشته باشد كه ارشادش كند، تباه میشود.»
لذا عموم مردم برای آنکه در این مسیر حرکت کنند باید از تلقیهای اولیه و استبداد رأی دست بردارند و با مردان دارای علم و عقل مشورت کنند و با شراکت در عقل آنها، بر عقل خود بیافزایند:
امام على (عليه السلام) فرمودند:
«مَنِ اسْتَبَدَّ بِرَأْيِهِ هَلَكَ وَمَنْ شاوَرَ الرَّجالَ شارَكَها فى عُقولِها؛ [نهج البلاغه، حکمت 161.]
هر كس خود رأى شد هلاك مى شود و هر كس با افراد صاحب نظر مشورت كند در عقل آنان شريك مى شود.»
🛑 ادامه دارد ...
#جریان_شناسی
#روش_شناسی
#نقد
#بصیرت
#جهاد_تبیین
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2215
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنشگران انقلابی
⏹ بخش سوم: ملاک و میزان جریانشناسی
❇️ آیه قرآن:
يَا أَهْلَ الْكِتَابِ لاَ تَغْلُوا فِى دِينِكُمْ وَلاَ تَقُولُوا عَلَى اللهِ إِلاَّ الْحَقَّ؛ (نسا ۱۷۱)
اى اهل كتاب! در دين خود، غلوّ (و زياده روى) نكنيد؛ و درباره خدا غير از حق نگوييد.
❇️ روایات
الإمامُ عليٌّ عليه السلام :
🔸 إنَّ الْحارِثَ بْنَ حَوْطٍ أتاهُ فَقالَ: أتَراني أَظُنُّ أصْحابَ الْجَمَلِ كانُوا عَلى ضَلالَةٍ؟ فَقالَ عليه السلام: يا حارِثُ، إنّكَ نَظَرْتَ تَحْتَكَ و لَم تَنْظُرْ فَوقَكَ فَحِرْتَ ، إنّكَ لَم تَعْرِفِ الحقَّ فتَعْرفَ مَن أتاهُ ، و لَم تَعْرِفِ الباطِلَ فتَعْرِفَ مَن أتاهُ.(نهج البلاغة : الحكمة ۲۶۲)
حارث بن حوط ـ در حادثه جمل ـ به حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام گفت: آيا از نظر شما من بايد اصحاب جمل را گمراه بدانم؟ حضرت فرمود: اى حارث ! تو پايينت را نگريستهاى و بالايت را نگاه نكردهاى و از اينرو در حيرت و سرگردانى به سر مىبرى. تو حقّ را نشناختى، تا اهلش را بشناسى و باطل را نشناختى، تا باطل گرايان را بشناسى.
🔹 فقالَ لَهُ [الإمام علي عليه السلام ]الحارِثُ : لَو كَشَفتَ ـ فِداكَ أبي و اُمّي ـ الرَّينَ عَن قُلوبِنا و جَعَلْتَنا في ذلكَ على بَصيرةٍ مِن أمْرِنا . قالَ عليه السلام : قَدْكَ ؛ فإنّكَ امْرؤٌ مَلْبوسٌ علَيكَ ، إنّ دِينَ اللّه ِ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ بَلْ بآيَةِ الحقِّ، فاعْرِفِ الحقَّ تَعْرِفْ أهلَهُ.(الأمالي للمفيد: ۵/۳)
حارث به آن حضرت (امام على عليه السلام ) عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد! كاش زنگار از دلهاى ما مىزدودى و در اين موضوع ما را از بينش لازم برخوردار مى ساختى. امام عليه السلام فرمود: بس كن . تو مردى هستى كه امر بر تو مشتبه شده است . همانا دين خدا با اشخاص شناخته نمىشود، بلكه با معيار و نشانه حقّ شناخته مىگردد؛ پس حقّ را بشناس، تا اهلش را بشناسى .
🔹عنه عليه السلام: إنّ الحـقَّ و الباطِـلَ لا يُعرَفانِ بالنّاسِ، و لكـنِ اعْرِفِ الحـقَّ باتِّبـاعِ مَنِ اتَّبعَهُ ، و الباطِـلَ باجْتِنابِ مَنِ اجْتَنَبَهُ. (امالی شیخ طوسی۲۱۶/ ۱۳۴)
همانا حق و باطل به مردم (شخصيّت افراد) شناخته نمى شود، بلكه حقّ را به پيروى كسانى كه از آن پيروى مى كنند بشناس و باطل را به اجتناب كسانى كه از آن اجتناب مى كنند.
🔸عنه عليه السلام: إنّ الحقَّ لا يُعرَفُ بالرِّجالِ، اعْرِفِ الحقَّ تَعرِفْ أهلَهُ. (مجمع البيان: ۱/۲۱۱، روضة الواعظين: ۳۹)
حقّ به شخصيتها شناخته نمىشود؛ خودِ حقّ را بشناس تا پيروان آن را بشناسى.
❇️ توضیح:
🔹یکی از مشکلات جهان اسلام این است که همواره اشخاص ملاک و میزان حق شناخته میشوند و دیگران هم خود را با افراد میسنجند. در این صورت، با تغییر فکری افراد و یا آشکار شدن خطاها و انحراف نهفتهی در افکار و شخصیت آنها، موجب تردید و تحیّر و گمراهی در افرادی میشود که به آنها، حق و باطل را شناختهاند و با آنها خود را تطبیق دادهاند.
🔸 امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در روایاتی که از ایشان نقل شده است در برابر این جریان ایستادند و به مردم تذکر دادند که حق و باطل را نباید با اشخاص و افراد و جریانهای خاص شناخت بلکه باید ابتدا حقیقت حق و باطل را شناخت، ملاکها و معیارهای ثبوتی حق و باطل را تشخیص داد و پس از آن، بواسطهی این ملاکها همهی افراد و جریانهای مختلف فکری و اجتماعی و سیاسی میبایست ارزیابی انتقادی شوند تا میزان بهرهمندی آنها از حق و یا باطل و همچنین میزان همراهی و همکاری حقیقی آنها با جریان حق و باطل تشخیص داده شود و جایگاه آنها در جامعه اسلامی مشخص شود.
🔸 این اصل و ملاک در میان شیعیان و اصحاب ائمه معصومین (علیهمالسلام) به یک فرهنگ مشترک تبدیل شد و شیعه قرون نخستین، بدون حب و بغض، و بدون تخریب و تقدیس به این اصل و ملاک متوصل میشدند و بر همین اساس فرهنگ نقد و انتقاد عالمانه و فقیهانه در میان خود صحابه ائمه معصومین (علیهمالسلام) و عالمان شیعه رایج بود. همچنان که میان «هشام بن حکم» و «مؤمن طاق» اختلافات جدی و نقدهای متقابل برقرار بود. همچنین باید از نقدهای «شیخ مفید» به «شیخ صدوق» یاد کرد.
🛑 ادامه دارد ...
#جریان_شناسی
#روش_شناسی
#نقد
#بصیرت
#جهاد_تبیین
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2216
📌 ضرورت جریان شناسی انتقادی برای کنشگران انقلابی
⏹ بخش چهارم: ملاک و میزان جریانشناسی
🔹 اما متاسفانه این فرهنگ به تدریج تضعیف شد و شخصیت محوری بر بخشی از فضای فکری و اجتماعی شیعیان نیز حاکم شده است همچنان که استاد شهید آیت الله مطهری فرمودند:
✔️تفاوت شیعه شعاری با شیعه حقیقی
«شیعه بسیاری از صحابه پیغمبر را- که از شخصیتها و اکابر و معاریف به شمار میروند- مورد #انتقاد قرار میدهد و اهل سنت، درست در نقطه مقابل شیعه از این جهت قرار گرفتهاند؛ به هرکس که نام «صحابی» دارد با خوشبینی افراطی عجیبی مینگرند، میگویند: صحابه پیغمبر همه عادل و درستکار بودهاند.
بنای تشیع بر #انتقاد و #بررسی و #اعتراض و مو را از ماست کشیدن است، و بنای تسنن بر حمل به صحت و توجیه و «ان شاء الله گربه بوده است».
در این عصر و زمان که ما هستیم کافی است که هرکس بگوید علی خلیفه بلافصل پیغمبر است، ما او را شیعه بدانیم و چیز دیگری از او توقع نداشته باشیم، او دارای هر روح و هر نوع طرز تفکری که هست باشد!.
ولی اگر به صدر اسلام برگردیم به یک روحیه خاصی برمیخوریم که آن روحیه، #روحیه_تشیع است و تنها آن روحیهها بودند که میتوانستند وصیت پیغمبر را در مورد علی صددرصد بپذیرند و دچار تردید و تزلزل نشوند.
نقطه مقابل آن روحیه و آن طرز تفکر یک روحیه و طرز تفکر دیگری بوده است که وصیتهای پیغمبر اکرم را با همه ایمان کامل به آن حضرت، با نوعی #توجیه و #تفسیر و #تأویل نادیده میگرفتند.
و در حقیقت این #انشعاب_اسلامی از اینجا به وجود آمد که یک دسته- که البته اکثریت بودند- فقط #ظاهر را مینگریستند و دیدشان آنقدر تیزبین نبود و عمق نداشت که باطن و حقیقت هر واقعهای را نیز ببینند؛ ظاهر را میدیدند و در همه جا #حمل_به_صحت میکردند، میگفتند: «عدهای از بزرگان صحابه و پیرمردها و سابقه دارهای اسلام راهی را رفتهاند و نمیتوان گفت اشتباه کردهاند.»
اما دسته دیگر- که اقلیت بودند- در همان هنگام میگفتند: «شخصیتها تا آن وقت پیش ما احترام دارند که به حقیقت احترام بگزارند اما آنجا که میبینیم اصول اسلامی به دست همین سابقه دارها پایمال میشود، دیگر احترامی ندارند؛ ما طرفدار اصولیم نه طرفدار شخصیتها.»
تشیع با این #روح به وجود آمده است. ما وقتی در تاریخ اسلام به سراغ سلمان فارسی و ابوذر غِفاری و مقداد کنْدی و عمار یاسر و امثال آنان میرویم و میخواهیم ببینیم چه چیز آنها را وادار کرد که دور علی را بگیرند و اکثریت را رها کنند، میبینیم آنها مردمی بودند #اصولی و اصولشناس، هم دیندار و هم دینشناس.
میگفتند: «ما نباید درک و فکر خویش را به دست دیگران بسپریم و وقتی آنها اشتباه کردند ما نیز اشتباه کنیم. و در حقیقت روح آنان روحی بود که اصول و حقایق بر آن حکومت میکرد نه اشخاص و شخصیتها.»
... یعنی باید حقشناس و باطلشناس باشی نه اشخاص و شخصیتشناس؛ افراد را (خواه شخصیتهای بزرگ و خواه شخصیتهای کوچک) با حق مقایسه کنی، اگر با آن منطبق شدند شخصیتشان را بپذیری و الّا نه. این، حرف نیست که آیا طلحه و زبیر و عایشه ممکن است بر باطل باشند؟
در اینجا علی علیه السلام #معیار حقیقت را خود حقیقت قرار داده است و روح تشیع نیز جز این چیزی نیست.
و در حقیقت فرقه شیعه مولود یک بینش مخصوص و اهمیت دادن به اصول اسلامی است نه به افراد و اشخاص. قهراً شیعیان اولیه مردمی منتقد و بت شکن بار آمدند.
علی بعد از پیغمبر جوانی سی وسه ساله است با یک اقلیتی کمتر از عدد انگشتان، در مقابلش پیرمردهای شصت ساله با اکثریتی انبوه و بسیار. #منطق اکثریت این بود که راه بزرگان و مشایخ این است و بزرگان اشتباه نمیکنند و ما راه آنان را میرویم. منطق آن اقلیت این بود که آنچه اشتباه نمیکند حقیقت است؛ #بزرگان باید خود را بر حقیقت تطبیق دهند.
از اینجا معلوم میشود چقدر فراوانند افرادی که #شعارشان شعار تشیع است و اما #روحشان روح تشیع نیست.»(جاذبه و دافعه، ص ۱۱۶ - ۱۲۰)
بنابراین اگر ملاکهای صحیح شناخت حق و باطل مشخص نشود و معیار بینشها و کنشهای اهل جامعه نشود به دهها #توجیه و #تفسیر و #تأویل، اشخاص جایگزین حق و منطق میشوند و جامعه را به سمت تضعیف عقل و غلبهی احساسات افراطی سوق میدهد لذا صرفا حب وبغضهای شخصی ملاک معرفت و شناخت میشود و بالطبع «تقدیس» و «تخریب» غایت منبرها، جریانشناسیها، گفتوگوها ومناظرات رسانهای میشود. نتیجه طبیعی این جریان نیز تغییر مرجعیت علمی واجتماعی در جامعه خواهد شد. یعنی به تدریج، جریان اصیل فکر و اندیشهورزی که براساس عقل وحق تحولی را جامعه به وجود آورده است کنار گذاشته میشود و جریانهای دیگر مرجعیت یافته وبر جامعه استیلا مییابند.
🛑 ادامه دارد ...
#جریان_شناسی
#روش_شناسی
#نقد
#بصیرت
#جهاد_تبیین
#شیعه_حقیقی
#شیعه_شعاری
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2217
📌 طرح پژوهشی «روششناسی فهم و نقد نظاممند مکاتب فکری و جریانهای فعال در علوم انسانی»
(به مثابه گام دوم در مسیر تولید علوم انسانی اسلامی)
✍ سید مهدی موسوی
۱. جهان امروز، جهان تکثرها و تنوعها در عرصههای فکری، علمی، فرهنگی و اجتماعی ست.
۲. وجود مکاتب فکری و جریانهای اجتماعی و سیاسی مختلف و متفاوت و فعالیت و تأثیرگذاری اجتماعی آنها از جمله ظهورات این تنوع و تکثر است.
۳. وجود این تنوعها و تکثرها برای هر جامعهای هم فرصت است و هم تهدید.
۴. ضرورت گفتوگو و درک متقابل میان این مکاتب و جریانها و همچنین «نقد علمی» در راستای کشف حقیقت و افزایش قدرت اجتماعی و خروج از دوگانهای «تقدیس» و «تخریب» بر کسی پوشیده نیست چرا که موجب رشد فکری و بلوغ اجتماعی است والا به تفرقه، تشتت و بیاعتمادی میانجامد.
۵. روشن که این گفتگو و درک متقابل، نیازمند #روش است و بدون روش، نهتنها امکان گفتوگو فراهم نمیشود بلکه زمینه بدفهمیها، سوءظنها و بیاعتمادیها بیشتر میشود همچنان که در عموم مناظرههای علمی و نشستهای رسانهای این مشهود است.(که خود نیازمند آسیبشناسی است)
۶. جمهوری اسلامی ایران براساس بنیانهای نظری (همچون فطرت، حکمت و اجتهاد) و اهداف متعالی خود (جامعهپردازی و تمدنسازی) نیازمند ارائه #روشی صحیح و جامع برای فهم و نقد مکاتب فکری و جریانهای اجتماعی و سیاسی در جهت هم افزایی نیروها در مسیر تعالی جامعه است.
۷. به نظر میرسد در مسیر تحول علوم انسانی اسلامی، بعد از تبیین مباحث فلسفی در باب چیستی و مبانی تحول علوم انسانی، بیش از هر امری، نیاز به این بحث #روششناسی فطرتپایه، حکمت بنیان و اجتهادی داریم چرا که میتواند نسبت ما را با مکاتب موجود در علوم انسانی و جریانها و نحلههای فکری و سیاسی در داخل جهان اسلام به درستی روشن کند.
۸. ظرفیتهای صورتبندی و تدوین این روش اجتهادی، در آثار متفکران انقلاب اسلامی (امام خمینی، آیت الله العظمی خامنهای، شهید مطهری، شهید بهشتی) وجود دارد.
۹. از اینرو، میتوان در یک کتاب علمی و پژوهشی به این موضوع پرداخت و به تعالی فکر و اندیشه و ارتقا کرسیهای نظریهپردازی و مناظرات رسانهای یاری رساند.
#طرح_های_ناکام
#دردهای_اجتماعی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2218
بسمه تعالی
ضرورت «تبیین فکر و عقلانیت انقلاب اسلامی»
«ادامه حرکت ملت ایران در مقابله با استکبار، نیازمند علم و تفکر و فناوری و نقشه راه است»
بیانات در دیدار با دانش آموزان ۱۴۰۳/۸/۱۲
❇️ معرفی:
🔹انقلاب اسلامی بزرگترین تحول قرن بیستم میلادی بود که همه مناسبات فکری و سیاسی جهان را تغییر داد و افق جدیدی از نحوه بودن و زیستن انسان را به بشریت معرفی کرد. این تحول بزرگ، محصول یک مکتب فکری و معرفتی متمایزی بود که توسط امام خمینی (رضوان الله تعالی علیه) و شاگردان برجستهی ایشان همچون آیت الله العظمی خامنهای، آیت الله شهید مطهری، آیت الله شهید بهشتی طراحی و تبیین شد و توانست یک تحول باطنی در انسان ایرانی و انقلاب اجتماعی به وجود بیاورد و به شکلگیری محور مقاومت بیانجامد.
🔸 درک صحیح از مکتب فکری ومعرفتی انقلاب اسلامی نیازمند تلاش عمیق علمی در چهار لایهی معرفتی زیر است:
۱. لایه زیرساختهای علمی و دانشی
انقلاب اسلامی محصول یک نظام دانایی ومجموعهای ازعلوم ومعارف است که در بستر تاریخ و فرهنگ اسلامی تکوّن و گسترش یافته است وزمینهی شکلگیری اندیشه انقلاب اسلامی را فراهم کرده است. همچون فقه و اصول، فلسفه و کلام، اخلاق و عرفان. شناخت تطوّر این علوم در تمدن اسلامی و تبیین چگونگی تأثیر آنها بر انقلاب اسلامی یکی از مباحث مهم در شناخت انقلاب اسلامی و مکتب فکری ومعرفتی آن است.
۲. لایه منظومه فکری و گسترهی فرهنگی
انقلاب اسلامی ناظر به همه ابعاد و ساحتهای حیات انسانی اعم از فردی و اجتماعی، تربیتی و فرهنگی، اجتماعی و سیاسی است و برای آن تولید فکر و اندیشه کرده است. فهم و تجمیع این ورودها و تولیدها در قالب یک منظومه فکری به هم پیوسته و منسجم، رسالت مهم دیگری است تا جامعیت انقلاب اسلامی و گستره قلمرو معرفتی و فرهنگی آن شناخته شود.
۳. لایه نظام فکری و چارچوبهای نظری
نکته بسیار مهم این است که همه ابعاد فکری و گسترهی معرفتی و فرهنگی انقلاب اسلامی علیرغم تنوع و گستردگی، از نظام فکری واحد برخوردار است و بر یک چارچوب نظری مستقل و متمایز از سایر مکاتب قرار گرفته است. به تعبیر دیگر، انقلاب اسلامی مبتنی بر درکی خاص از مبانی نظری و نظامات رفتاری سامان یافته است و همین موجب شده است که از یک وحدت رویه و حرکت تکاملی به هم پیوستهای برخوردار باشد که با تغییر افراد و دولتها در جهتگیریهای کلان آن خللی وارد نشود. کشف و صورتبندی دقیق نظام فکری انقلاب اسلامی با استفاده از آثار و آرا رهبران انقلاب اسلامی ضرورتی بسیار مهم است که هم روند آینده انقلاب را مشخص و هم از تشتت نیروهای انقلاب جلوگیری میکند.
۴. لایه عقلانیت اجتماعی و دستگاه محاسباتی
انقلاب اسلامی مبتنی بر نظام فکری و معرفتی ویژه و مستقل خود از یک عقلانیت و دستگاه محاسباتی منحصر به فردی برخوردار است که راهنمای تصمیمات و اقدامات آحاد جامعه و دولتمردان است. به تعبیر دیگر، عقلانیت انقلاب اسلامی حامل منطق راهبردی و اصول عملی خاصی است که تتظیمگر همهی تصمیمات، برنامهریزیها و کنشگری هاست. شناخت و صورتبندی دقیق این منطق راهبردی و اصول عملی از دیگر رسالت های مهم تبیین انقلاب اسلامی است.
❇️ ضرورت:
علیرغم این که انقلاب اسلامی از معدود انقلابهایی است که بر یک مکتب فکری مشخص و مستقلی شکل گرفته است کمتر به این بُعد آن توجه شده است و درباره ابعاد نظری و دانشی آن کار جدی صورت نپذیرفته است. در حالی که این بعد مهمترین ویژگی انقلاب اسلامی و الهام بخش سایر ملتها و تعیین کننده آینده انقلاب اسلامی است.
با بررسی کارهای انجام شده این مطلب مشخص میشود که چارچوب نظری و مبنای فکری نویسندگان و محققان، ریشه در نظریات دیگری دارد و از نظام فکری و اصول روششناختی متفکران انقلاب اسلامی بهره نگرفته است. از اینرو، لازم است تابا بهرهمندی حداکثری از روششناسی اجتهادی متفکران اصیل انقلاب اسلامی، به بازخوانی مکتب فکری انقلاب اسلامی پرداخت و ابعاد دانشی، نظری و فرهنگی آن را به نحو اجتهادی کشف و صورتبندی علمی کرد.
به طور خلاصه، این بنیاد درصدد امتداد «جریان خلاق فکری حوزوی» و جبران خلأ فکری امثال استاد شهید مطهری در تبیین حکمی و اجتهادی بنیانهای معرفتی و نظری انقلاب اسلامی است. مقولهای که بارها رهبر معظم انقلاب به آن اشاره فرمودهاند وکمتر به آن توجه شده است. (در یک تحقیق مفصل، به جوانب مختلف این مسئله پرداخته شده است)
❇️ سیاستها و اصول:
۱. پایبندی به روششناسی اجتهادی رهبران و متفکران اصیل انقلاب اسلامی؛
۲. تمرکز بر ابعاد فکری، معرفتی و دانشی انقلاب اسلامی در جهت کشف عقلانیت اجتماعی و عملی آن؛
۳. استفاده از همهی ظرفیتهای حوزوی و دانشگاهی؛
۴. توجه به ابعاد بینالمللی پژوهشها در جهت معرفی علمی و دقیق مکتب فکری و عقلانیت انقلاب اسلامی؛
۵. آزادی عمل و عدم وابستگی به نهادها و سازمان؛
#طرح_های_ناکام
⏫⏫ دو طرح بیفرجام
این دو طرح در چند ماه اخیر طراحی شد و احساس شد میتواند پاسخی برای برخی نیازهای جامعه باشد اما راهی بر تحقق آنها پیدا نشد جز اینکه در اختیار مخاطبان عزیز قرار گیرد که شاید افق جدیدی را در ذهنها بگشاید.
#طرح_های_ناکام
#دردهای_اجتماعی
https://eitaa.com/hekmat121/2220
📌 توجه به علم و خودکفایی میزان سنجش جریانها براساس عقلانیت انقلاب اسلامی
🔹با توجه به عقلانیت انقلاب اسلامی، میتوان گفت یکی از ملاکهای صحیح در شناخت جریانهای انقلابی و نسبت سنجی آنها با عقلانیت انقلاب اسلامی، میزان توجه آنها به رشد حقیقی و پیشرفت علمی و فناوری در جامعه است.
لذا هر چقدر جریانی انقلابیتر و اصیلتر باشد اهمیت و ارزش علم و فناوری نزد آن بیشتر است و تلاش بیشتری خواهد کرد تا جوانان به سمت کسب علوم نافع و مفید بروند و جامعه در مسیر اقامه توحید و عدالت، پیشرفتهتر از گذشته بشود.
و بالعکس هر جریانی که روحیه علمی و تخصصی را تضعیف کند و جامعه را از رشد و پیشرفت علمی و فناوری باز دارد، به همان میزان از عقلانیت انقلاب اسلامی دور شده است.
امروزه جریانهایی به اسم انقلابیگری در حال تضعیف روحیه علمی و حرکت خودکفایی کشور هستند و جوانان را نسبت به تحصیل علوم جدید بدبین میکنند و شوق علمآموزی و تحصیل و پژوهش را به بهانههای انقلابیگری سلب میکنند که متاسفانه موج کندی حرکت علم و توقف در برخی از بخشها شده است. حقیقتا این یک انحراف بزرگ و اشتباه غیر قابل جبران است.
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2221
«تاریخ درس زندگی است»
«تاریخ آزمایشگاه علوم انسانی است»
«تاریخ درک گذشته است اما در حقیقت #علم آینده است؛ آینده برای آنکه با تاریخ مینگرد بسیار شفافتر از کسی است که آینده را با شهود عرفانی مینگرد.»
قَدْ خَلَتْ مِن قَبْلِكُمْ سُنَنٌ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ
هَٰذَا بَيَانٌ لِّلنَّاسِ وَهُدًى وَمَوْعِظَةٌ لِّلْمُتَّقِين
وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ
آل عمران ۱۳۷ - ۱۳۹.
ﻗﻄﻌﺎً ﭘﻴﺶ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﺭﻭﺵ ﻫﺎﻳﻲ [ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﻣﻠﻞ ﻭ ﺟﻮﺍﻣﻊ ﺑﻮﺩﻩ ﻛﻪ ﺍﺯ ﻣﻴﺎﻥ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﺳﺖ]، ﭘﺲ ﺩﺭ ﺯﻣﻴﻦ ﮔﺮﺩﺵ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺩﻗﺖ ﻭ ﺗﺎﻣّﻞ ﺑﻨﮕﺮﻳﺪ ﻛﻪ ﺳﺮﺍﻧﺠﺎم ﺗﻜﺬﻳﺐ ﻛﻨﻨﺪﮔﺎﻥِ [ﺣﻘﺎﻳﻖ] ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﻮﺩ.ﺍﻳﻦ ﺑﺮﺍﻱ ﻣﺮﺩم، ﺑﻴﺎﻧﮕﺮ [ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻭ ﻭﺍﻗﻌﻴﺎﺕ] ﻭ ﺑﺮﺍﻱ ﭘﺮﻫﻴﺰﻛﺎﺭﺍﻥ ، ﺳﺮﺍﺳﺮ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻭ ﺍﻧﺪﺭﺯ ﺍﺳﺖ.
ﻭ [ﺩﺭ ﺍﻧﺠﺎم ﻓﺮﻣﺎﻥ ﻫﺎﻱِ ﺣﻖ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻬﺎﺩ ﺑﺎ ﺩﺷﻤﻦ] ﺳﺴﺘﻲ ﻧﻜﻨﻴﺪ ﻭ [ﺍﺯ ﭘﻴﺶ ﺁﻣﺪﻫﺎ ﻭ ﺣﻮﺍﺩﺙ ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﻫﺎﻳﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﺭﺳﺪ] ﺍﻧﺪﻭﻫﮕﻴﻦ ﻣﺸﻮﻳﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺍﮔﺮ ﻣﺆﻣﻦ ﺑﺎﺷﻴﺪ، ﺑﺮﺗﺮﻳﺪ.
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2222
📌 ما مقصریم
چند روز پیش در جلسهای با حضور یکی از مسئولان فرهنگی و تربیتی مؤثر در میان انقلابیون و مذهبیها قرار بود که مطالبی برای تعالی طرحها عرض شود که متاسفانه کلام قطع شد و سخن نیمهکاره ماند.
اما کبرای مطلب که مبتنی بر آیات قرآن کریم آماده شده بود و نتایج عینی را در پی داشت، از این قرار است:
در شرایط سخت و بحرانی که جامعه در موضع ضعف قرار گرفته است پذیرش نواقص و مسئولیت انجام گناه و اعتراف به کمکاری و اسراف در امور تربیتی، اجتماعی و سیاسی اولین کاری است که اهل آن جامعه باید داشته باشند تا امکان فکر و اندیشه پیدا کنند و از این طریق بتوانند در تصمیمات و کارهای خود بازاندیشی کنند و احساس فقر و نیاز به درگاه خداوند متعال پیدا کنند و از نصرت و یاری او برخوردار باشند.
اگر رویه های گذشته به درستی آسیبشناسی نشود و خطاها و کمکاری های افراد و مجموعهها به درستی شناخته نشود هیچ راهی برای ترمیم و اصلاح وجود ندارد و طبیعتا احساس فقر و نیاز به درگاه خداوند متعال ایجاد نمیشود و قطعا نصرت الهی شامل حال آن جامعه نخواهد شد.
خداوند متعال از مؤمنان در شرایط سخت جنگی اینگونه یاد میکند:
«وَمَا كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَن قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ (آل عمران، ۱۴۷)
ﻭ ﺳﺨﻦ ﺁﻧﺎﻥ [ﺩﺭ ﮔﺮﻣﺎ ﮔﺮم ﻭ ﺳﺨﺘﻲ ﺟﻨﮓ] ﺟﺰ ﺍﻳﻦ ﻧﺒﻮﺩ ﻛﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ: ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﮔﻨﺎﻫﺎﻥ ﻣﺎ ﻭ ﺯﻳﺎﺩﻩ ﺭﻭﻱ ﺩﺭ ﻛﺎﺭﻣﺎﻥ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﺎ ﺑﺒﺨﺶ ﻭ ﻗﺪم ﻫﺎﻳﻤﺎﻥ ﺭﺍ ﺍﺳﺘﻮﺍﺭ ﺑﺪﺍﺭ ﻭ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﮔﺮﻭﻩ ﻛﺎﻓﺮﺍﻥ ﻳﺎﺭﻱ ﺩﻩ.»
در این آیه شریفه به سه رکن مهم پیروزی و موفقیت در شرایط سخت اشاره میکند:
۱. پذیرش مسئولیت گناه و کمکاری در امور تربیتی، اجتماعی و سیاسی و توبه حقیقی از گناهان و کمکاریها و جبران مافات؛
۲. بعد از آن که اشتباهات و کمکاریها و زیادهرویهای نیروهای خودی شناخته شد و در صدد جبران برآمدند، باید در مسیر حق و صحیح ثابت قدم بود و کاملا در مسیری حرکت کرد که امام جامعه تعیین کرده است؛
۳. و سپس باید به نصرت الهی در مبارزه با کفار امید داشت و با استغاثه به درگاه خداوند متعال طلب یاری کرد.
این سه محور اساسی برای اقدام انقلابی ماست اما متاسفانه در همان محور اول گیر داریم و هیچ فردی خودش را در وضعیت تربیتی، فرهنگی و اجتماعی امروز مقصر و گناهکار نمیداند و همه معتقدند که وظیفهشان را به طور کامل و دقیق انجام دادهاند و اگر مشکلی هم هست (که معتقدند نیست) چون دیگران مقصرند، و الا بر اساس گزارشهای اداری رسیده، آنها وظیفه خودشان را خوب انجام دادهاند.
در حالی که این را باید بدانیم که اگر رشدی هست همه مجموعهها در آن سهیم هستند و اگر ضعف و نقصی هست (که هست) همهی مجموعهها در آن سهیم هستند و باید از خطاها، کمکاریها، ندانمکاریها، زیادهرویها و ... توبه کنیم و به جبران مافات براساس یک برنامه دقیق و صحیح اندیشیدهشده، بپردازیم تا نصرت الهی شامل حال جامعهی ما بشود انشاءالله. و الا خداوند متعالی با هیچ کس عهد اخوت نبسته است و هیچ جامعهای هم بر خلاف سنتها و قوانین ثابت آن تغییر نمیکند:
«وَرَبُّكَ الْغَنِيُّ ذُو الرَّحْمَةِ إِن يَشَأْ يُذْهِبْكُمْ وَيَسْتَخْلِفْ مِن بَعْدِكُم مَّا يَشَاءُ كَمَا أَنشَأَكُم مِّن ذُرِّيَّةِ قَوْمٍ آخَرِينَ (انعام ۱۳۳)
ﻭ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺕ ﺑﻲ ﻧﻴﺎﺯ ﻭ ﺻﺎﺣﺐ ﺭﺣﻤﺖ ﺍﺳﺖ، ﺍﮔﺮ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﻫﻤﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﻫﻠﺎﻙ ﻣﻰﻧﻤﺎﻳﺪ، ﻭ ﭘﺲ ﺍﺯ ﺷﻤﺎ ﻫﺮ ﻧﺴﻠﻲ ﻛﻪ ﺑﺨﻮﺍﻫﺪ ﺟﺎﻳﮕﺰﻳﻦ ﺷﻤﺎ ﻣﻰﻛﻨﺪ، ﻫﻤﺎﻥ ﮔﻮﻧﻪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﺴﻞ ﮔﺮﻭﻫﻲ ﺩﻳﮕﺮ ﭘﺪﻳﺪ ﺁﻭﺭﺩ.»
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2223
هجده سال زندگی، یک دنیا آموزه از عبادت زهرا(س) تا ایستادگی در مسیر… - Khamenei.ir.mp3
17.63M
📌بریدهباد زبانی که خطبه خوانی زهرا (س) را به روضهخوانی تبدیل میکند
🔈* ۱۸ سال زندگی، یک دنیا آموزه: از عبادت زهرا(س) تا ایستادگی در مسیر حق*
🔸صوت کمترشنیده شده از سخنرانی مقام معظم رهبری در مسجد امام حسن(ع) مشهد مقدس، در اوایل دهه پنجاه شمسی
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2224
📌 باید وارد یک جهاد علمی و تبیینی بینالمللی بشویم.
در این شرایط حساس و بسیار پر مخاطره، جای هیچ نگرانی و توقف و سکون نیست. بلکه جای حرکت و قیام لله و جهاد تبیین به معنای واقعی کلمه است.
جهان آماده شنیدن حرف نوی جمهوری اسلامی و اندیشه مقاومت است. بسمالله
باید بدون تعارف و مجامله، کمکاری های خودمان را بشناسیم و درصدد جبران برآییم و با ثبات قدم، یک حرکت پرشتاب و پر انرژی را رقم بزنیم.
آینده از آن جبهه حق و جبهه مقاومت است.
اگر با فلسفه تاریخ انقلاب اسلامی بنگریم، همه این بلاها، سختیها، امتحانات برای رشد جامعه و تغییر جهان است.
رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ
آل عمران(١٤٧)
#مقاومت
#الهیات_مقاومت
•┈┈••✾••┈┈•
❇️ #امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121/2225