📌نظریه رفاه بیهزینه و بیمسئولیت
و
ساخت فرهنگ سیاسی بخشهایی از جامعه ایرانی
🔹 یکی از ابتکارات مدعیان تفکر و چهرههای سیاسی ایرانی (در جناحهای مختلف) ارائه نظریه "مطالبهی رفاه بدون هزینه و بدون مسئولیت" است که به طور غیر مصرح در اظهارات آنها مطرح شده است و به جامعه القا میکنند. به این معنا که با طرح دوگانهی دولت و ملت، به جامعه چنین القا میکنند که:
اولا یک دوگانه حقیقی و متقابل وجود دارد که یک طرف حکومت و دولت است که متشکل از افرادی خاص با امتیازات ویژه و استثنایی است و طرف دیگر مردم، که سایر افراد جامعه هستند و غیر از افراد درون حکومت و دولتمردان هستند.
ثانیا حکومت عهدهدار تهیهی همهی مقدمات و لوازم ایجاد #منفعت_شخصی و #رفاه تک تک افراد جامعه است و در این جهت باید عهدهدار اجرای همهی کارها و اقدامات منتهی به رفاه باشد و در این میان مردم هیچ وظیفه و نقشی ندارند و در مسیر پیشرفت و دستیابی به رفاه هیچ هزینهای نباید پرداخت کنند. مردم در مقام ذی نفع مطالبهگر مطلقاند و حکومت در مقام خادم و بدهکار مطلق است. ایجاد شغل و کار، تعلیم و تربیت فرزندان، ازدواج، اقتصاد، مدیریت بازار، به صورت مطلق وظیفه حکومت است و خانوادهها، پدر و مادر، اهل شهر و محله هیچ کدام مسئولیتی ندارند.
🔸لذا هیچ نقص و خطا و کمکاری نباید از حکمرانان اتفاق بیافتد و اگر نقصی بود و یا خطایی به جهت ناآگاهی و یا اشتباه انسانی هم صورت گرفت بدون تردید جفا و خیانت از سوی حکومت به مردم است و باید پاسخگو باشد. لذا افراد جامعه باید فقط حکومت و دولتهای غیر همسوی با خودشان را مقصر همه عقبماندگیها و مشکلات بدانند و عليه آنها اعتراض کنند.
🔹از مجموع این سخنان استفاده میشود که تنها مسئولیت مردم در فرایند رفاه و پیشرفت جامعه، اعتراض به حکومت است و در بقیه موارد باید بنشینند و منتظر خدمات حداکثری دولت باشند. اگر بخشی از این خدمات دیر شد و یا کم وزیاد شد فقط باید اعتراض کنند و هیچ تکلیف و وظیفه ای برای کمک به حکومت و جبران عقبماندگیها ندارند.
🔹این تلقی در فرهنگ عمومی هم منتشر شده است و جا افتاده است و برخی از افراد جامعه هم این انگاره را پذیرفته و به نسل بعدی انتقال داده اند. آنچنان این دوگانه متقابل در جامعه ایرانی نهادینه شده است که اکثر افراد خود را خارج از دولت و طلبکار از دولت می دانند حتی حقوق بگیران دولت و بخصوص کسانی که روزی از مسئولان دولتی بودند و امروز به هر دلیلی در سمتهای دولتی کلان حضور ندارد اما همچنان از حقوق و مزایای دولتی استفاده میکنند.
🔸از اینرو، در فرهنگ سیاسی بخشهای زیادی از جامعه، #منفعت_شخصی اساس رفتارهای اجتماعی و سیاسی است و هیچ درکی از #منافع_عمومی وجود ندارد و این افراد وجود مسئولیت و وظیفه را از خود و سایر مردم نفی کرده اند وحتی نزد آنان بار معنایی منفی پیدا کرده است تا جایی که اگر به نسبت به کار کسی گفته شود «وظیفه ات هست» انگار بزرگترین فحش را به او داده ای. اگر کسی هم کاری انجام میدهد حتی اگر هزینه ان را هم دریافت کند او وظیفه ای نداشته است و صرفا لطفی کرده و بر دیگران منتی دارد.
🔸 در این فرهنگ سیاسی و اجتماعی، افرادجامعه مسئول و پاسخگو در برابر کارها و نقش اجتماعی خود نیستند. مثلا فروشندگی نه یک نقش اجتماعی و پذیرش مسولیت اجتماعی است بلکه یک انتخاب شخصی است و هرکس با هرکه دوست دارد معامله میکند و با دیگری معامله نمی کند و خدمات خود را سلب می کند و هیچ حقی هم ندلرند که از چرایی این عمل او پرسش کنند و او هم به هیچ کسی پاسخگو نیست. ریختن زباله در خیابان، آزار و اذیت همسایهها، بلند کردن صدای ضبط ماشین، عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، بی توجهی به سالخوردگان در مترو و اتوبوس، توهین و دعواهای خیابانی، عدم وجدان کاری و رعایت نظم، بیارزشی وقت و اتلاف سرمایهها و ... و صدها روحیه و کنش دیگر نشانههایی از اعتقاد به نظریه "مطالبهی رفاه بدون هزینه و بدون مسئولیت" است.
#مسئولیت_اجتماعی
#منفعتطلبی
#منفعت_شخصی
#منافع_عمومی
#امتداد_حکمت_و_فلسفه
https://eitaa.com/hekmat121