🍃🏴 در عزای #شب_ششم_محرم
#نذر_حضرت_قاسم_إبن_الحسن_ع 🏴🍃
دشمن شناس بود و سربازِ بی بدل بود
فرزندِ بی مثالِ جنگاور جمل بود
شمشیر میکشید و «سر» روی خاک میریخت
مثل علیِ اکبر(ع) در رزم، بی مثل بود
ارثیۂ پدر بود عشقِ عمو حسینش(ع)
در کربلا شد اثبات، عشقی که بی خلل بود
ترسیده بود «أزرق»! چون در کشاکش ِ جنگ
همواره کارِ قاسم(ع)، آوردنِ اجل بود
هر کس که در جدالِ با چشم هایش افتاد
مستأصل و پریشان، دنبال راهِ حل بود
تاریخ غبطه خورده، «إن تَنکُروني» اش را
اینکه همیشه حرفش، همراه با عمل بود
¤
یک عمر مثلِ قاسم(ع)؛ در نزد «حاج قاسم»-
-طعم خوش ِ شهادت، «أحلی مِن العسل» بود!
#صلی_الله_علیک_یاأباعبدالله_الحسین
#ألسلام_علیک_یا_قاسم_إبن_الحسن
#یابن_المجتبی_ع_دخیلک
#مرضیه_عاطفی
https://t.me/helyatolmotaghin
به جرم گفتن احلی من العسل قاسم
شبیه موم عسل خانه خانه ات کردند
#شب_ششم_محرم
#قاسم_ابن_الحسن
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
https://t.me/helyatolmotaghin
www.eheyat.com - @navayheyattdcp_d8df3a1f3ca5f6a2224a04b3802632ba.mp3
زمان:
حجم:
4.86M
🎤حاج محمد رضا #بــذری
🏴#شب_ششم_محــــرم
🎧داره میاد از حرم قاسم بن الحسن..🥺😭
🎶 زمیــــنه طوفانی🎶
🚩#ما_ملت_امام_حسینیم
#من_ماسک_میزنم
https://t.me/helyatolmotaghin
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
بسم رب الحسن از خیمه قمر می آید
کیست این ماه که حیدر به نظر می آید
اینچنین که سوی میدان خطر می آید..
پدر ازرق شامیست که در می آید!
از جلال و جبروتش همه میترسیدند
بعد ده سال همه روی حسن را دیدند
این عمامه که به سر بسته برای حسن است
تنکرونی است شعارش زرهش پیرهن است
ای جمل زاده بدان قاسم ما صف شکن است
ذوالفقار دوسرش تشنه گردن زدن است
کیف کرده است حسین از رجز فاطمی اش
جان فدای هنر رزم بنی هاشمی اش
مثل باباش چه با غیظ و غضب میجنگد
گاه گاهی ز جلو گه ز عقب میجنگد
یکتنه با همه یلهای عرب میجنگد
همه گفتند که این تشنه عجب میجنگد
خسته شد!دوروبرش آه چه غوغایی شد
سنگ باران شدن کعبه تماشایی شد
آیت الکرسی لبهاش ترکمیخورد و..
سیب زهرا وسط معرکه لک میخورد و..
نیزه از هر طرفی سوی فدک میخورد و..
قاسم از چند نفر داشت کتک میخورد و..
نیزه مانند نوک میخ به پهلوش افتاد
بی وضو دست به پیچ وخم گیسوش افتاد
وسط اینهمه دعوا بدنش بود ونبود
زیر سم های ستوران دهنش بود و نبود
دست و پا و سر او بند تنش بود ونبود
با لب پاره مجال سخنش بود و نبود
سینه اش خرد شد و گریه نکرد و خندید
یک عمو گفتن او چند نفس طول کشید!
ماند عمو پیکر او را ببرد یا نبرد
تا به خیمه تک و تنها ببرد یا نبرد
شده هم قامت سقا ببرد یا نبرد
این بدن را سوی زنها ببرد یا نبرد
نجمه برخیز حسین با قد خم می آید
شیر مردت به چه وضعی به حرم می آید..
سید پوریا هاشمی
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل
قاسم بن المجتبی(ع)، فرمان پذیرِ بی بدل
متن بازوبند او تلفیقی از ایثار و عشق
شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل
در مرامش حفظِ ناموس ارجحیّت داشت و
شد برای اهل عالم، غیرتش ضرب المثل
سمبلِ از جان گذشتن بود و با اذن عمو
گفت بسم الله را و شد هماوردش اجل
با غضب ابرو گره میکرد و میچرخاند چشم
مثلِ بابایش حسن(ع) در صحنۂ جنگ جمل
سیزده ساله ست اما در مسیرِ رزم او
سخت جان دادند؛ بی تیر و سپر شیرانِ یَل
یکّه می تازید و افتادند فوراً یک به یک
آن حرامی های باقی مانده از لات و هُبل
بسکه با شیرینیِ طعم شهادت شد عجین
از لبِ شمشیر او میریخت در میدان، عسل
بد نظر خورد و تنش شد نیزه باران و نماند؛
محض ِ لبهای عمو یک جایِ سالم لااقل
رفت اما کاشکی می ماند تا جای پدر...
چشم هایِ عمه زینب(س) را بگیرد رویِ تل
مرضیه عاطفی
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
از ازل در جام ِ جانش داشت عشقِ لم یزل
قاسم بن المجتبی(ع)، فرمان پذیرِ بی بدل
متن بازوبند او تلفیقی از ایثار و عشق
شد رجزهایِ گوهربارش خودِ خیرالعمل
در مرامش حفظِ ناموس ارجحیّت داشت و
شد برای اهل عالم، غیرتش ضرب المثل
سمبلِ از جان گذشتن بود و با اذن عمو
گفت بسم الله را و شد هماوردش اجل
با غضب ابرو گره میکرد و میچرخاند چشم
مثلِ بابایش حسن(ع) در صحنۂ جنگ جمل
سیزده ساله ست اما در مسیرِ رزم او
سخت جان دادند؛ بی تیر و سپر شیرانِ یَل
یکّه می تازید و افتادند فوراً یک به یک
آن حرامی های باقی مانده از لات و هُبل
بسکه با شیرینیِ طعم شهادت شد عجین
از لبِ شمشیر او میریخت در میدان، عسل
بد نظر خورد و تنش شد نیزه باران و نماند؛
محض ِ لبهای عمو یک جایِ سالم لااقل
رفت اما کاشکی می ماند تا جای پدر...
چشم هایِ عمه زینب(س) را بگیرد رویِ تل
مرضیه عاطفی
.
#زمینه
#حضرت_قاسم
#شب_ششم_محرم
زمينه شهادت حضرت قاسم صلوات الله عليه محرم ١٤٠٣
گريه نكن قاسمِ من
نبينم اشك ميريزي مادر
زانوي غم بغل نگير
داري از غصه ميشي پرپر
غصه نخور فدات بشم
توام به ميدون ميري آخر
عزيزِ مادر….
اشكاتو
ديگه پاكن جانِ حسن
دلخونم
نكن اي تازه دامادِ من
اصلا با
عموت خودم حرف ميزنم
پاشو اون
لباسِ بابا رو كن به تن
گريونم
خدا رو شكر ديدم دوماديتو
گريونم
كه عروست ميميره بي تو ٢
گريونم….
واويلا ، امون اي دل امون اي دل
چقدر مثل بابات شدي
عمو توواين دمه آخري
باشه برو عمو ولي
كجا ميخواي بي زره بري
تموم ترس من اينه
كه از تو نمونه پيكري
عزيزِ جوونم…
ميترسم
كه عمو داغتو ببينم
ميترسم
كنارِ نعشت بشينم
ميترسم
شبيه اكبرم بشي و
با گريه
تو رو هم توو عبا بچينم
ميــميـــرم ، با خس خس نفس زدنت
ميــميـــرم ، تا زيره نعل ميره بدنت
ميــميـــرم ، تا نيزه ميزنن دهنت
واويلا…
واويلا ، امون اي دل امون اي دل
#محرم
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
https://eitaa.com/joinchat/2353397780C983ce3a0dd