eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
984 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
✅ امروز، روز اول ماه ربیع الثانی است. طریقه نماز اول هر ماه قمری👆 ✅ این نماز تضمین سلامتی از جانب خدا در این ماه است. ⏱زمان خواندن این نماز امروز از طلوع آفتاب تا غروب آفتاب می باشد @hemmat_channel
👆خاکریز خاطرات۴ 🌸طرحِ جالبِ شهیدچمران برای ریزشِ غرور #غرور #بی_تفاوت_نبودن #شهیدچمران #نظافت @hemmat_channel
👆خاکریز خاطرات۴ 🌸طرحِ جالبِ شهیدچمران برای ریزشِ غرور #غرور #بی_تفاوت_نبودن #شهیدچمران #نظافت @hemmat_channel
‌ شهیدی که سر بی تنش سخن گفت 🌷🌷🌷 در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد. در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد. همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند... چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود: ألسلام علی الرأس المرفوع خدایا من شنیده ام که امام_حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهید بشوم…😭 خدایا شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.😭 خدایا شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...😭😔 عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است😭😭 دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است😭😭 @hemmat_channel
🔴دوست خیلی مهمه! رفیق خیلی مهمه! تقریبا مطمئنم کسی که دوست خوبی نداره، خیلی بعیده بتونه تا آخر آدم خوبی بمونه و هر روز رشد کنه و تقریبا مطمئنم کسی که تو جمع دوستان اهل گناه 👩👩👧👦😈 هست بالاخره یه روزی خودش هم دست به گناه میزنه😩 💠حدیث میگه: المرء علی دین خلیله! یعنی انسان به دین دوستشه یعنی همون جوری میشی که دوستات هستن. اخلاقت ، حرفات، علایقت، حجابت!! نمازت مخصوصا تو سنین نوجوانی... دوست خوبم...😔 اگه دوستای اهل گناه داری، یا هدایتشون کن یا اگه زورت نمیرسه فاصله بگیر!✖️✖️ حدیث میگه: دوست خوب از تنهایی بهتره، ولی تنهایی از دوست بد، بهتره!❗️❗️ شجاعت میخواد که از دوستای اهل گناه فاصله بگیری⛔️ بهت این اطمینان رو میدم که اگه جدا شدی خدا دوست امام زمانی میذاره سر راهت. 👇👇👇👇 ╔══ ⚘ ═══ ⚘ ══╗   @hemmat_channel ╚══ ⚘ ═══ ⚘ ══╝
شلمچہ ... شلمچہ از تو چہ بگویم ؟! ڪہ خود حدیـثِ دلے ... تو بگو برایم از شهـیدانت ڪہ سختـــ دلتنگم ...😭😭😔😔 #شلمچه 💠 @hemmat_channel
ساعت یک و نیم شب با #شهیدهمت از خط مقدم به دوڪوهه آمدیم. آن جا ما با حضور چند نفر از دوستان، جلسه‌ای داشتیم. قبل از شروع جلسه به یکی از بچه‌ها گفتم: ما شام نخورده‌ایم.🙂 او چند دقیقه‌ای از #حاج‌همت اجازه خواست و به مقر رفت☝️ و بعد از مدتی با دو ظرف باقالی پلو و قوطی کنسرو ماهی بازگشت. #حاج‌همت وقتی خواست شام را بخورد به آن دوستمان گفت: «بچه‌ها شام چی داشتند؟» او گفت: همین غذا را، آنها هم باقالی پلو خوردند. #حاجی گفت: «تن ماهی هم؟». گفت: کنسرو تن ماهی را فردا ناهار به آنها می‌دهیم.☹️ #حاجی هم قوطی کنسرو را کنار گذاشت و فقط باقالی پلو خورد و گفت: دوست ندارم غذای من با #بسیجی‌ها فرق داشته باشد. #بسیجےها رو خیــــلےدوستـــ داشت😍 🌷 @hemmat_channel
🍁نگاهش به تـوست.. مبـادا #غـافـل شوی و گنـاه ڪنی! 🍁مبـادا ادعای #عـاشقی ڪنی و #دلـش را به درد آوری! 🍁نگاهش به تـوست.. #مـراقـب ڪارهایت باش!👌👌😢 @hemmat_channel
📝متن خاکریز خاطرات ۴ ✍️ طرحِ جالبِ شهیدچمران برای ریزشِ غرور . : ماهی یکبار بچه‌های مدرسۀ جبل عامل رو جمع می‌کرد ، می رفتند و زباله‌های شهر رو جمع‌‌آوری می‌کردند. می‌گفت: با اینکار هم شهر تمیز میشه و هم غرور بچه‌ها می‌ریزه... 🌷خاطره ای از سردار شهید دکتر مصطفی چمران 📚 منبع: مجموعه یادگاران، جلد یک «کتاب شهید چمران» صفحه 22 @hemmat_channel
👆خاکریز خاطرات۵ 🌸شهید لاجوردی: به خاطر امام خمینی داخل آتش می روم... #ولایت_پذیری #ولایت_فقیه #استقامت #شهیدلاجوردی @hemmat_channel
👆خاکریز خاطرات۵ 🌸شهید لاجوردی: به خاطر امام خمینی داخل آتش می‌روم... #ولایت_پذیری #ولایت_فقیه #استقامت #شهیدلاجوردی @hemmat_channel
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 8⃣1⃣ ژیلا
زندگینامه شهید حاج محمد ابراهیم همت 🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀🌹🍀 این قسمت دشت های سوخته فصل اول قسمت 9⃣1⃣ آمدن های ابراهیم همیشه کوتاه بود.کوتاه کوتاه.😔😒 و ژیلا تا می آمد یک استکان چای برای او درست کند ،تا می خواست لقمه ای غذا برایش ببرد.تا می خواست دست او را بگیرد و احوالش را بپرسد،ابراهیم برگشته بود.😒😒😞 ابراهیم همیشه می دوید و ژیلا همیشه جا می ماند.😒😒 دوکوهه،دشتی میان دو تپه بود.جنب اندیمشک_حسینیه.😔😒 و همه ی شهرتش به پادگانی بود که توسط ارتش شاه و با کمک مستشاران خارجی ساخته شده بود.😞😞 محل بار انداز مهمات و در حقیقت تبعیدگاه ارتش در زمان شاه بوده است.😞😞 گرمای تابستان های دوکوهه طاقت فرسا و سرمای زمستانش کشنده بود.😔😔 قبل از انقلاب در جنوب پادگانش ،ساختمان هایی برای زندگی افسران و فرماندهان پادگان درست کرده بودند که بعضی از آن ها ناتمام باقی مانده بود.😞😒 پس از انقلاب این ساختمان ها کامل شد.وقتی که حاج احمد و حاج همت با نیروهایشان به دو کوهه رسیدند،دوکوهه تقریبا هیچ گونه امکاناتی نداشت.😔😭 بنابراین به اشاره ی حاج احمد و مخصوصا با تلاش شبانه روزی حاج همت،آن جا سروسامان گرفت😭😔 ادامه ی این داستان فردا در کانال تخصصی شهیدهمت 👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇 @Hemmat_channel