°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝متن خاکریز خاطرات ۲۷ ✍️ راهکارِ جالبِ #شهیدتهرانی_مقدم برای موفقیت در کارهای سخت و دشوار #متن_
👆خاکریز خاطرات ۲۸
🌸راهکار جالب یک نوجوان شهید برای رفتن به مدرسه
🌹به گوش دانشآموزان برسانید
#وضو #مدرسه #تحصیل #دانش_آموز #نوجوان_شهید #شهیدعامری
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
👆خاکریز خاطرات ۲۸ 🌸راهکار جالب یک نوجوان شهید برای رفتن به مدرسه 🌹به گوش دانشآموزان برسانید #وض
👆خاکریز خاطرات ۲۸
🌸راهکار جالب یک نوجوان شهید برای رفتن به مدرسه
🌹به گوش دانشآموزان برسانید
#وضو #مدرسه #تحصیل #دانش_آموز #نوجوان_شهید #شهیدعامری
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
👆خاکریز خاطرات ۲۸ 🌸راهکار جالب یک نوجوان شهید برای رفتن به مدرسه 🌹به گوش دانشآموزان برسانید #وض
📝متن خاکریز خاطرات ۲۸
✍راهکار جالب یک نوجوان شهید برای رفتن به مدرسه
🌹به گوش دانشآموزان برسانید
#متن_خاطره
نمیدونستم هر وقت میخواد بره مدرسه ، وضو میگیره . چند بار دیدم که تویِ حیاط مشغولِ وضو گرفتنه... بهش گفتم: مگه الان وقتِ نمازه که داری وضو میگیری؟ گفت: مادر جون! مدرسه عبادتگاهه ، بهتره انسان هر وقت می خواد بره به مدرسه وضو داشته باشه...
🌷خاطره ای از زندگی نوجوان شهید رضا عامری
📚منبع: کتاب دوران طلائی ، صفحه 54
#وضو #مدرسه #تحصیل #دانش_آموز #نوجوان_شهید #شهیدعامری
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
گــــاه شمار زندگانے سردار خیبر شہید حاج محمد ابراهیــــم همت 🌹💐🌷💐🌹🌷💐🌹🌷 از ولادت تا شہادت
گـــاه شمار زندگانے سردار خیبر شہید
حاج محمد ابراهیم همت
💐🌷🌹🌹🌹💐🌹🌷
از ولادت تا شہادت
قسمت نهم
💐🌹🌷🌹🌷🌹🌷💐🌹💐
خرداد ۱۳۶۱:در پے تہاجم سراسرے ارتش اسرائیل بہ سوریہ و لبنان،بہ دستور شوراے عالے دفاع،تیپ ۲۷سپاه با عنوان ((قواے محمد رسول اللــہ(ص)))؛👌بہ فرماندهے احمد متوسلیان ؛جهت شرڪت در مأموریت دفع تہاجم دشمن صہیونیستے ،بہ جمہورے عربے سوریہ اعزام مے شود.👌😌همت؛مسؤولیت جانشینے فرماندهے این قوا را بہ عہده دارد؛بیست ویڪم تا بیست وسوم خرداد.👌
تیر۱۳۶۱:در پے ربوده شدن احمد متوسلیان و همراهان وے در لبنان؛در چہاردهم تیر،😔😢👌بخش عمده ے نیروهاے اعزامے بہ سوریہ ،بہ ایران فراخوانده مے شوند.👌انتصاب محمد ابراهیم همت به سمت فرماندهے تیپ ۲۷محمد رسول اللــہ (ص).👌💐آغاز عملیات عظیم برون مرزے رمضان در جبہہ ے شرق بصره؛👌در بیست وسوم تیر. 🌷پس از تلاش هاے شبانہ روزے همت،سرانجام تیپ۲۷بہ استعداد چہارگردان در ڪنترل قرارگاه عملیاتے فتح،وارد مرحلہ ے سوم این عملیات
مے شود؛در شامگاه سے ام تیر.👌شہادت قائم مقام فرماندهے تیپ ۲۷،اسماعــــیل قہرمانے ؛در سحرگاه سے و یڪم تیــــر.😭
ادامــــہ دارد...👌👌💐
با ما همــــراه باشید👌😊
💐🌹🌷💐🌹🌷🌹🌷🌹🌷💐
ادامہ ان شااللـــہ فردا در ڪانال تخصصے شہید حاج محمد ابراهیم همــــت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
ســـیره عملے ســــردار شہـــید
((حاج محـــمد ابراهــیم همــت))
💐🌹💐🌹💐🌹💐🌹
چنگ زد توي خاكها و گفت «اين آخرين عملياتيه كه من دارم ميجنگم.»😢
اصلا همتِ چند روز پيش نبود. 😞
خيلي گرفته بود.😢
هميشه ميگفت «دوست دارم بمونم و اونقدر درد بكشم كه همهي گناهام پاك بشه.»😭
ميگفت «دلم ميخواد زياد عمر كنم و به اسلام و انقلاب خدمت كنم.»😭
ولي اين روزها از بچهها خجالت ميكشيد.😢
ميگفت «نميتونم جنازههاشونو ببينم.»😢
ماندن براش سخت شده بود.😞
گفتم «اين چه حرفيه حاجي؟😢
قبلاً هركي اين حرفها رو ميزد ميگفتي نگو.😭
حالا خودت داري ميگي.»😞😱
انگار دردش گرفته باشد، مشتش را محكمتر كرد و گفت «نه. من مطمئنم.»😭😭😭
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
زندگینامه سردارشهید حاج محمد ابراهیم همت 💐🍀🌷🍀💐🌷🍀💐🌷🍀💐🌷 این قسمت دشت های سوخته فصل چهارم قسمت 6⃣8⃣ -
زندگینامه سردارشهید حاج محمد ابراهیم همت
💐🍀🌷🍀💐🌷🍀💐🌷🍀💐🌷
این قسمت دشت های سوخته
فصل چهارم
قسمت 7⃣8⃣
-ژیلا این را گفت و سرش را روی مهدی خم کرد که شیشه ای به او اصابت نکند.فاطمه خانم گفت:
-الهی داغت بخوره توی جیگر مادرت صدام یزید پدر سگ!😡
و ژیلا در اوج نگرانی خنده اش گرفت و گفت:
-چه می گویی فاطمه خانم؟!😥😉
-دارم به این کافر پدر یک فحش میدهم ننه!دلم یک کم خنک بشه!نگاه کن روزی چند بار به ما موشک میزند.😒🤐
الهی موشک بخوره توی کله ی خودش و توی رختخواب زن و بچه اش که بفهمه آدم کشتن یعنی چی!😠
و ژیلا گفت:
-می خوره فاطمه خانم مطمئن باش میخوره!...
....
دیگر پاهایشان را نمی توانستند حرکت دهند.سنگین که نه،کوه قاف شده بودند.نمیشد حرکتشان داد.مچ پاهایشان می سوخت و درد و تیر میکشید.از سر انگشت ها تا مغز استخوان ها و کشاله ی ران تکان که سهل است.سایه ای هم اگر از کنار پاهایشان عبور میکرد،از شدت درد می ترکیدند.😰
پوتین ها را دور انداختند باد که به سر انگشتهایشان خورد انگار تیغی کندو آلوده به زهر در لای آنها فرو کردند.
جیغ و داد کشیدند،لب گزیدند.آنقدر آنقدر که خون از لب هایشان آمد.😢
پاها باد کرده و قرمز شده بودند نمی شد تکان خورد و نمیتوانستند و نتوانستند راه را ادامه بدهند.😖
فرماندهایشان هم نتوانستند آن ها را راه بیندازند تا خبر به خود همّت رسید.
_بچه ها آش و لاش شده اند حاجی!....
ادامه دارد.....
🌷🍀💐🌷🍀🌷🍀💐🍀💐🌷🍀
ادامه ی این داستان ان شاالله به زودی در کانال تخصصی شهید همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#شجاعت_حاج_همت
یکی از شب ها عملیات مسلم بن عقیل همراه #حاجهمت رفتم🚶 تا سری به منطقه آزاد شده بزنیم✌️ من راننده بودم رفتیم تااین که احساس کردم به منطقه ای رسیده ایم که امکان جلو رفتن نیست😐 #حاجی پیاده شد من هم پیاده شدم و تازه متوجه شدیم وارد یک معبر مین شده ایم😱 که تنها به اندازه عبور یک ماشین🚍 پاک سازی شده است.☹️👀
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
📝متن خاکریز خاطرات ۲۸ ✍راهکار جالب یک نوجوان شهید برای رفتن به مدرسه 🌹به گوش دانشآموزان برسانید #
👆 خاکریز خاطرات ۲۹
🌸 اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
👆 خاکریز خاطرات ۲۹ 🌸 اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش #حضرت_زهرا #امام_ز
👆 خاکریز خاطرات ۲۹
🌸 اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
👆 خاکریز خاطرات ۲۹ 🌸 اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش #حضرت_زهرا #امام_ز
.
📝متن خاکریز خاطرات ۲۹
✍ اتفاقی جالب در لحظهی شهادتِ شهید تورجیزاده از زبان خودش
#متن_خاطره :
شهیدتورجیزاده مداح بود و عاشقِ حضرتِ زهرا«س». آیت الله میردامادی نقل میکرد: بعد از شهادتِ محمد رضا خوابش رو دیدم و بهش گفتم: محمد رضا ! این همه از حضرت زهرا «س» گفتی و خوندی ، چه ثمری برات داشت؟ شهید تورجی زاده بلافاصله گفت: همینکه در آغوشِ فرزندش حضرت مهدی «ع» جان دادم برام کافیه...
🌷 خاطرهای از زندگی مداح شهید محمدرضا تورجیزاده
📚منبع: کتاب یا زهرا سلام الله علیها ، صفحه 188
#حضرت_زهرا #امام_زمان #عاقبت_به_خیری #شهادت #مرگ #شهیدتورجی_زاده
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🙏تمثیل های خدایی🙏(1)
🔶مثل شیشه تمیز‼️
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
⭕️زیادی که خوب باشی دیده نمیشوی؛ مثل شیشهای تمیز که منظرهی بیرونش دیده می شود نه خودش!
💠و چه خوب که از شدت خوبی دیده نشوی تازه می شوی مثل خدا و به رنگ خدا.😊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#خاطرات_شهدا
#از_شهدا_الگو_بگیریم
🌹| پست نگهبانیش افتاده بود نیمه شب🌘
سر پست نشسته بود رو به قبله و مراقب اطرافش بود🔍
تو حال خودش بود نماز و ذکر و ... هی با خودش یه چیزی زمزمه می کرد📿
ساعتی گذشت🕑
نفر بعدی رفت پست رو تحویل بگیره
دیده بود با صورت افتاده زمین!😱
خیال کرد رفته سجده، هرچی صداش زد صدایی نشنید!
جلو رفت👌
دید تیر خورده توی پیشونیش و شهید شده😢
نحوه ی شهادتش خیلی ما رو اذیت می کرد، هم تنها شهید شده بود و هم ما نفهمیده بودیم
خیلی ناراحت بودیم،😭
تا اینکه یک شب اومد به خواب یکی از بچه ها و درباره ی شهادت خودش حرف زد و گفت :
نگران من نباشید، همین که تیر خورد به پیشانی من، به زمین نرسیده افتادم توی آغوش مادرم حضرت زهرا (سلام الله علیها) ...😭✋ |🌹
#شهید_گمنام
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f