eitaa logo
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
987 دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
491 ویدیو
55 فایل
•[ بـِـسْمِ رَبِّ الشُّهَدا ]• •{ڪانال شہید محمد ابراهیم همت}• 🌹|وَقتے عِشْق عاقل مےشود،عَقْل عاشق مے شود،آنگاہ شہید مےشوید|🌹 🌷شهید مصطفی چمران🌷 @deltange_hemmat68 @shahidhemmat68 انِتقاد،پیشْنَهاد،پروفایلِ سفارشی
مشاهده در ایتا
دانلود
امروز بیشتر از هر روز و هر ساعتے علے بہ مالـک اشترش محـتاج است✌️ مالـک بیا کہ این سـفر مصر علی را از پا در مـی‌آورد💔 حاجی بیا کہ شـب‌های حیدر ، در نخلستان ها و میان چاه ها سپـری مے شود ، بیا کہ روزگار پیر کرد علے را و هنوز خیـمـہ‌ی آخر صفین باقے مانده😔 بیا کہ خیبر ها در پیش روست ، خرمـشهر ها...ای کاش خورشـید تو را آغاز کند برا فردایمان . .🌱 امروز چهارده تیر است ، روزی کہ این عکس را با گرفتے و چند ساعت بعد رفتے ، رفتے و سی و پنج سال مارا چشم انتظار کسے گذاشتے کہ اگر بود این کشور رنگ و بوے اختلاس♨️ و دزدے و خیانت و حق الناس و... نمے گرفت . حاج احمد بعد رفتن تو خیلے ها طاقت نیاوردند و رفتن ، امام (ره) رفت ، رفت🕊 ، هم سنگرانت یک بہ یک رفتند ، حاج غلامحسین رفت و حاج خانم مادرت پس از سے و پنج سال چشم بہ راه اومدنت مونده ولے هنوز از بوے پیراهنت هم خبرے نشده .😥 امروز مصاحبہ حاج امیر برادر کوچکت قلب مارو سوزوند وقتے کہ گفت : مادرم بابت اینکہ دولت کارے براے این قضایا نمے کند ، خیلے مکدر هستند ـ مادرم خیلے چشم بہ راه احمد است . حتے همین اواخر وقتے بین خواهران و برادران راجع به حاج احمد صحبت شد ، مادر با نگاه پریشان و ناراحتے بہ حرف هاے ما گوش میکرد و بہ صورت هایمان نگاه میکرد تا ببیند نظرات ما چیست 🍃. عکس حاج احمد روی رادیاتور کنار تخت مادر است . خواستم آنرا بہ دیوار بزنم ، گفت : "نہ ، آنجا باشد، نمی توانم آنرا ببینم " برگرد کہ مادری چشم انتظار و رهبـری دنبال مالک اشتر زمان خویش است😔💔 . http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
✨رفتی و گفتی : شرف مرز ندارد... 37 سال گذشت! در این سالها هیچ بهانه ای، برای معاوضه تو نبوده است!؟ به یادخورشید دوکوهه سردار بی نشان #حاج_احمد_متوسليان💚 ✍ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏 #تمثیل های خدایی 🙏 (22) 🤔🤔✍مثل گل و گیاه‼️ 🌾🌿🌹🌷🌾🌿🕋 🌹🌾گل و گیاه را اول صبح آب می دهند، چون جذب بیش
🙏 های خدایی🙏(23) 🤔🤔✍مثل یک قطره جوهر سیاه❗️ 💧🖊🖋💧🖊🖋🕋 🕋 ▪️یک قطره جوهر سیاه وقتی در یک لیوان پر از آب زلال می چکد، تمام آب را تیره و تار می کند، سیاه می کند، روسیاه می کند. 🔘و ظلم از ظلمت است، یعنی از جنس سیاهی است و هر چند کم باشد، زندگی را تیره و تار می کند. 📖📖و به همین خاطر است که قرآن کریم فرموده است: «ْ لَا تَظْلِمُونَ »آیه ۲۷۹ بقره 💠ظلم نکنید! 💢«خانه ی ظلم خراب است، تو هم می دانی مثل کف بر سر آب است، تو هم می دانی» http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏#تمثیل های خدایی🙏(23) 🤔🤔✍مثل یک قطره جوهر سیاه❗️ 💧🖊🖋💧🖊🖋🕋 🕋 ▪️یک قطره جوهر سیاه وقتی در یک لیوان پر
🙏 های خدایی🙏(24) 😴😊✍ مثل شب❗️ 🌃🌌🌠🎇🎆🕋 🌄شب چرا به صبح می رسد؟ چرا به روشنی می رسد؟ 🔸چون سیر می کند، چون حرکت می کند. 👤👥ما هم مثل شب ایم، تاریک و ظلمانی هستیم. اگر در راه خدا سیر کنیم، سلوک کنیم، حرکت کنیم، ما هم به صبح و روشنایی می رسیم و هر چیزی برای ما روشن خواهد شد. ✅📖 این است که قرآن کریم می فرماید: «سِيرُوا»آیه ۱۱ انعام / آیه ۱۸ سبأ و ... 💠سیر کنید، حرکت کنید، نایستید، ساکن نباشید، راه بیفتید؛ البته در مسیر حق. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🙏#تمثیل های خدایی🙏(24) 😴😊✍ مثل شب❗️ 🌃🌌🌠🎇🎆🕋 🌄شب چرا به صبح می رسد؟ چرا به روشنی می رسد؟ 🔸چون سیر می ک
🙏 های خدایی🙏 25 ⭕️🤔مثل آب جوی❗️ 🏞🌊🏞🌊🏞 🏞یک جوی اگر خشک و بی آب باشد، خَس و خاشاک در آنجا جمع می شود. جوی بی آب، نه جایی را سبز می کند و نه کسی هوس می کند کنارش بنشیند. 👨‍👩‍👧‍👧ما آدم ها هم مثل جوی آبیم. 🔹هیچ چیز برای جوی مثل آب نمی شود. 🔸و هیچ چیز هم برای ما مثل خدا نخواهد شد. 💟📖« لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ»آیه ۱۱ سوره شوری ✅یعنی هیچ چیزی جای خدا را پُر نمی کند. 🔸پر شویم از خدا وگرنه پر می شویم از خَس و خاشاک و گرد و غبار گناه! 💠اگر خدا را بیاوریم در زندگی، زیبا می شویم، تماشایی می شویم؛ هم خود سبز می شویم و هم پیرامون خود را سبز و سرسبز خواهیم کرد. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
گـــاه شمار زندگانے سردار خیبر شہید حاج محمد ابراهیم همت 💐🌹🌷🌹🌷🌷🌹🌷 از ولاد
گــاه شمار زندگانے سردار خیبر شہید حاج محمد ابراهیم همت 🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹 از ولادت تا شہادت قسمت سیزدهم 🌹🌷🌹🌷🌹🌷🌹🌷 مہر۱۳۶۲:انتقال همسر باردار و فرزند خردسال همت بہ یڪی از منازل سازمانی پادگان اللہ اڪبر شہرستان اسلام آباد غرب.👌آغاز مرحلہ ے یڪم عملیات والفجر _۴ در جبہہ ے مریوان_پنجوین؛بیست و هفتم مہر.👍همت دستور لغو عملیات والفجر_۵در جبہہ ے بمو را از محسن رضائے دریافت مے ڪند و در پے آن،طے جلسہ اے با عناصر واحد اطلاعات _عملیات لشڪر۲۷همگے حضار را مورد شماتت و سرزنش شدید قرار مے دهد.👌این واحد ڪہ همت همواره و با افتخار آن را ((چشم بیناے فرماندهے )) مے نامید،👍اڪنون در معرض فروپاشے قرار گرفتہ است.👌👌 آبان ۱۳۶۲:ابلاغ دستور فرماندهے ڪل سپاه بہ همت ،👌جہت انتقال ضرب الاجلے لشڪر ۲۷ظرف مدت هفتاد و دوساعت از اردوگاه شہید بروجردے قلاجہ ،بہ اردوگاه ڪوخلان در محور مرزے مریوان ؛پنجم آبان.👌جدایے مجید زادبود ؛جانشین واحد اطلاعات_عملیات و عمده ے سرتیم هاے شناسایے،از لشڪر۲۷.👌همت فرماندهے لشڪر۲۷در مرحلہ ے سوم عملیات والفجر_۴،در ارتفاعات ڪانیمانگا را بہ عہده دارد؛👌دوازدهم تا هفدهم آبان.وے با همین مسؤولیت در مرحلہ ے سوم تڪمیلے این عملیات نیز،شرڪت مے ڪند؛از بیست و هشتم تا بیست و نہم آبان.👌شہادت عباس ورامینے؛رئیس ستاد لشڪر۲۷؛😔در بیست و هشتم آبان.شہادت مجید زادبود ،برفراز قلہ ے طلسم شدہ ے ۱۹۰۴ڪانیمانگا؛در بیست و نہم آبان.😔😢👌 ادامــــــہ دارد....👌👌 با ما همــــراه باشید👌🌷 🌷🌷🌹🌷🌹🌷🌹 ادامہ ان شاالــلہ بہ زودے در ڪانال تخصصے شہید حاج محمد ابراهیم همت👌👌 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان 😊 🌹روزتون شهدایی🌹 💐چله کلیمیه💐 🌸روز سوم چله زیارت آل یاسین🌸 التماس دعا👌 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 📝متن خاکریز خاطرات ۴۷ ✍️ روشِ جالبِ شهید صیادشیرازی برای تربیتِ فرزندش #متن_خاطره نسبت به تربیت
. 👆خاکریز خاطرات ۴۸ 🌸عشقِ شگفت‌انگیزِ شهید به امام حسین(ع) #امام_حسین #اشک #گریه #عزاداری #روحانی_شهید http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 👆خاکریز خاطرات ۴۸ 🌸عشقِ شگفت‌انگیزِ شهید به امام حسین(ع) #امام_حسین #اشک #گریه #عزاداری #روحانی_
. 👆خاکریز خاطرات ۴۸ 🌸عشقِ شگفت‌انگیزِ شهید به امام حسین(ع) #امام_حسین #اشک #گریه #عزاداری #روحانی_شهید http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
. 👆خاکریز خاطرات ۴۸ 🌸عشقِ شگفت‌انگیزِ شهید به امام حسین(ع) #امام_حسین #اشک #گریه #عزاداری #روحانی_
. 📝متن خاکریز خاطرات ۴۸ ✍️ عشقِ شگفت‌انگیزِ شهید به امام حسین(ع) : چشماش مجروح شد و منتقلش کردند تهران محسن بعد از اینکه دکتر چشماش رو معاینه کرد، پرسید: آقای دکتر! مجرایِ اشکِ چشمم سالمه؟ می‌تونم دوباره با این چشم گریه کنم ؟ دکتر پرسید: برای چی این سوال رو می‌‌پرسی پسر جون؟ محسن ‌گفت : چشمی‌که برای امام حسین(ع) گریه نکنه به دردِ من نمی‌خوره ... 🌷خاطره ای از زندگی طلبه شهید محسن درودی 📚منبع: ماهنامه فکه ، شماره 126 ، صفحه 107 http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٦ #صدام، #جارو_برقیه 🌷صبح روز عملیات والفجر۱۰ در منطقه حلبچه، همه حسابی خسته بو
🌷 ٢٧ 🌷ماجرا از این قرار بود كه چند خانواده در حال فرار به‌سمت پلی بودند تا زیرش جا بگیرند. یكی از خلبان‌های خبیث عراقی كه با دوربین‌ دقیقش آن‌ها را دیده بود، گلوله را دقیقاً به نبش پل زده بود. چون پل محكم بود، همه تركش‌ها برگشته و در اطراف پخش شده بودند و در حدود ده متری پل، ده‌ها زن و بچه با یك گلوله به شهادت رسیده بودند. 🌷این بچه‌ها هم در اثر موج انفجار یا خفگی ناشی از این‌كه مادرها خودشان را روی آن‌ها انداخته بودند، بدون این‌كه كوچك‌ترین زخمی بردارند، كشته شده بودند كه البته احتمال بیش‌تر، همان موج انفجار است. این صحنه تلخ هیچ‌گاه از یادم نمی‌رود. http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🌷 #هر_روز_با_شهدا_٢٧ #خلبان_نامرد 🌷ماجرا از این قرار بود كه چند خانواده در حال فرار به‌سمت پلی بود
🌷 ٢٨ 🌷بعد از نماز ظهر و عصر و خوردن ناهار، حدود ساعت دو – سه بود که من و افاضل به سنگری رفتیم و نشستیم تا کمی خستگی در کنیم. ناگهان صدای انفجار شدیدی بلند شد و به دنبال آن سنگر رو سرمان خراب شد. از بالای خاک صدای «مرجانی» را شنیدم که گفت: «حسن، حسین سالمید؟» 🌷شانس آورده بودیم که سرمان زیر خاک نبود و تیرک های روی سنگر، جان پناه سرمان شده بود و کمی هوا بود که مانع خفگی مان شد. دو نفری داد زدیم: «هنوز سالمیم! یه کاری کنید». سنگر خراب شد، تکانی خورد و من و افاضل خودمان را بیرون کشیدیم. تا آمدم دو – سه نفس عمیق بکشم، خمپاره دیگری آن سو تر منفجر شد. خودم را پرت کردم زمین .... 🌷تکه ای گوشت لخت افتاد روی دستم. خونی بود و دستم را داغ کرد. اول فکر کردم تکه ای از بدن افاضل است، اما او سالم بود. خوب که دقت کردم، جگر بود؛ جگر آدم! چند لحظه بعد که گرد و غبار نشست و از گیجی بیرون آمدم، آن طرفتر جنازه متلاشی شده مرجانی حالم را دگرگون کرد. آن تکه جگر، جگر مرجانی بود. بدن متلاشی شده را لای پتو گذاشتیم حالم حسابی گرفته شد. 🌷شب، دشمن با خفت عقب کشید؛ خبر نداشت که خاکریز ما ٥٠ نفر بیشتر نیرو ندارد. شب را با اجساد پاک شهدا در آن بیابان خدا به صبح رسانیدم. ساعت ١٢ ظهر روز بعد گردانی دیگر آمد و ما عقب رفتیم. سال نو از راه زمستان رسید و ما در سنگرهای خونین جزیره مجنون سال نو را تحویل گرفتیم. 🌷حدود ٢٠ فروردین به عقب برگشتیم چه شب هایی را در جزیره گذراندیم. شب های سرد و پر زد و خورد. شب هایی که تشنه می ماندیم و مجبور می شدیم زمین را بکنیم تا به آب برسیم و وقتی به آب می رسیدیم، آب، شور از کار در می آمد و کانالی که در خط کنده بودیم و درون آن حرکت می کردیم تا از تیر تراش ها و ترکش ها در امان بمانیم. سرانجام رسید روزی که از پل های خیبر خداحافظی کردیم. 📚 کتاب «پل های خیبر» http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f