••🏙••
پروفایل مذهبے
#والپیپر✨
#مهدوی_طوری♥️
#اللهمعجللولیڪالفرج 🌱
#برای_خوشگلی_گوشیاتون📱
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان شهدایی☺️
ما اومدیم... 😊
#چله_ختم_یاسین_شیخ_نخودکی
ب مدت 40روز چله ختم یاسین شیخ نخودکی رووبرگزار میکنیم
خیلیا ازش حاجت گرفتن انشاا... ک مشکلات کاربران
کانال شهیدحاج محمدابراهیم همت
هم حل بشه 🙏
💥ختم یس به روش نخودکی 💥
به مدت 40 روز :
1- هر روز يك حمد و 11 قل هو الله و يك مرتبه سوره يس.
2- هر روز 1100 تومان تا پايان ختم بابت رد مظالم كنار گذاشته شود و روز آخر با اجازه مراجع تقلید شهرتون صدقه داده شود.
🌸🌸روز_سی وپنجم_ختم_یس🌸🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐐بزغاله چه میگوید؟!🐐 🐐وَ
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎
#تفسیر_صدای_حیوانات
🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️
🐇خرگوش چه میگوید؟!🐇
🐇وَاذَا صَاحَ الاَرْنَبُ یقولُ:
📣لا تُهْلِکنِی یا اللهُ لَکَ الْحَمدُ
🐇هر گاه #خرگوش صدا میکند ،میگوید:
📣هلاکم نکن یا الله!،حمد و ستایش تنها مخصوص توست.
📔منبع :تفسیر صدای حیوانات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#ملاقات_با_خدا 17 🌷 ما برای آماده شدن جهتِ ملاقاتِ خداوند متعال ، فقط یک مسیر داریم که اون هم "مبار
#ملاقات_با_خدا 18
⭕️ با اونایی هستم که کِیف میکنن وقتی که یه سالن پر از جمعیت براشون کف میزنن! 😒
* میدونید اگه خدا براتون کف بزنه چی میشه؟
✅ اونوقت دیگه میلیاردها نفر از انسان ها رو اصلاً حساب نمیکنی....😌
🔶 یه روزی این حرفا رو همه ما میفهمیم...صبر کنید....خیلی زود بهش میرسیم.......
🚫 اونجا خواهیم دید که وقتی خدا با یه نفر حرف نزنه، بدتر از عذابِ جهنم زجر خواهد کشید.... میگه خدا به من نگاه نکرد...😓😥
باید برای اون روز "ظرفیتمون رو بی نهایت افزایش بدیم"
➖✅🌱➖🌺💖
🎯http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#ملاقات_با_خدا 18 ⭕️ با اونایی هستم که کِیف میکنن وقتی که یه سالن پر از جمعیت براشون کف میزنن! 😒 *
#ملاقات_با_خدا 19
🌺 تا اینجا به ما گفتن که ما باید پاک بشیم از خودخواهی ها، تا آماده ملاقات بشیم.
🔸برای همین من باید دوست داشتنی هام رو بذارم کنار....
📝 خدایا "من" میخوام یه برنامه بریزم تا دوست داشتنی هام رو بذارم کنار تا به "تو" برسم !
🔷 اونوقت فرشته ها میدونید چی میگن؟
👈 میگن "تو" میخوای برنامه بریزی برای"خودت"؟؟؟؟!
🚫اگه اینجور باشه که اونوقت بازم"تویی" که؟! اینجوری که بازم پاک نمیشی!
📍صبر کن ببینم! "تو" + "میخوای"؟!!!!
تو که "میخوای" بازم؟! تو که هستی هنوز...؟!
✅✔️ در کنار خدا نباید اثری از تو باقی بمونه
💢 اگه قرار باشه " تو " برنامه ریزی کنی برای مبارزه با دوست داشتنی هات ، اینجوری که "مَنِت" بزرگتر میشه!! 😒
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان 📙 ✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت به روایت همسر قسمت 3⃣ مارا به اسم نیروی فره
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 4⃣
یادم هست، گفتم :
"هر کس دیگری بود سعی می کرد جبران کند، ولی تو زدی بدتر خرابش کردی. "
آن شبی را یادش آوردم که باز آمد سرم داد زد.😞
دیر رسیده بودیم از روستاهای اطراف. خسته هم بودیم. آمدیم توی اتاق خودمان، که دیدیم دو تا دختر دیگر هم به جمع مان اضافه شدهاند.حدس زدم نیروی جدید باشند. حرف هایی میزدند که در شان خودشان و ما و آنجا نبود.😒
نمی دانستم باید چکار کنم. فکر می کردم باید تحمل شان کنم، منتها نه تا آن حد که تایید شان کنم.نگاهشان نکردم و نشستم ولی تمام حواسم به آن ها بود. توی ساکشان دوربین فیلمبرداری🎥 و عکاسی📸 و این چیزها هست.شک کردم، ولی عکسالعمل نشان ندادم.
تا اینکه از دست یکی شان کاغذی افتاد زمین، دولا شدم کاغذ را بردارم، بدهمش، حتی محترمانه، که کاغذ را از دستم گرفت کشید، پاره کرد، چند تکه اش را خورد😱. تکه ای کوچکی از آن را از دستش گرفتم، آمدم بیرون، به کسی گفتم برو ماجرا را به برادر همت بگوید. کاغذ را هم دادم بدهد ببیند. و گفتم :
بگویید اینها کی اند آمده اند توی اتاق ما؟😤
فرستاد دنبالم. نفس نفس می زد وقتی می گفت :
"شما چرا کنترل اتاق خودتان را ندارید؟"
نگاهش نکردم. فقط گفتم :چه شده؟
گفت :"اینها کی اند که آمدن توی اتاق شما همنشین شدن؟ "صدام را بلند کردم گفتم :"این سوال را من باید از شما بپرسم که مسوول ساختمان هستید نه شما از من!! "🙁
گفت : "عذر بدتر از.... "
گفتم: "ما اصلاً اینجا نبودیم که بخواهیم بفهمیم این ها کی هستند و چکاره. اعزام شده بودیم روستاهای اطراف. "
گفت :"شما باید همان موقع می فهمیدید اینها نفوذی اند. "🚷
گفتم: "از کجا؟ با آن همه خستگی؟ "
پرخاشگر گفت : "حتماً نقشه بمب گذاری ست این. باید می فهمیدید. "
چیزی نگفتم و برگشتم برم، که گفت :
"شما باید تا صبح مواظب شان باشید!"☝️
برگشتم عصبی و با تحکم
گفتم : " نمی توانم. "
صدایش رگه های خشم گرفت، گفت :
" این یک دستور است. "✅
گفتم : " دستور؟ "
گفت : " از شما بعید است!! "😒
گفتم : " نه نیست. "
گفت : " مگر شما نیامده اید اینجا که شهید بشوید..... "🕊
گفتم : " ساده و بی پرده، هیچ کدام از ما جرات نمی کنیم با اینها تنها باشیم. "
فکر کنم در صدایش رنگ خنده شنیدم. گفت :" شما و ترس؟ "😕
گفتم : " نمی توانم و نمی خواهم با اینها توی یک اتاق بمانم. "
گفت :" آهان، پس این است. پس فقط از ترس نیست، شاید از خستگی ست."
گفتم : " می توانم بروم؟ "
گفت : "نه"😐
نمی دانستم توی سرش چه می گذرد. عصبانی بودم، عصبانی تر شدم وقتی باز سرم داد زد. فکر می کردم با اسلحه بفرستدم برای نگهبانی از آن ها،که نه،رفت تمام دختر های ساختمان🏢 را فرستاد توی اتاق خانم سرایداری که آن جا زندگی می کرد.
گفت :" این طوری خیالم راحت تر است." ☺️
توی دلم گفتم :"من بیشتر. "😌
و رفتم خوابیدم.
#ادامه_دارد......
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام دوستان شهدایی☺️
ما اومدیم... 😊
#چله_ختم_یاسین_شیخ_نخودکی
ب مدت 40روز چله ختم یاسین شیخ نخودکی رووبرگزار میکنیم
خیلیا ازش حاجت گرفتن انشاا... ک مشکلات کاربران
کانال شهیدحاج محمدابراهیم همت
هم حل بشه 🙏
💥ختم یس به روش نخودکی 💥
به مدت 40 روز :
1- هر روز يك حمد و 11 قل هو الله و يك مرتبه سوره يس.
2- هر روز 1100 تومان تا پايان ختم بابت رد مظالم كنار گذاشته شود و روز آخر با اجازه مراجع تقلید شهرتون صدقه داده شود.
🌸🌸روز_سی وششم_ختم_یس🌸🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐇خرگوش چه میگوید؟!🐇 🐇وَاذ
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎
#تفسیر_صدای_حیوانات
🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️
🐎اسب چه میگوید؟!🐎
🐎وَ اِذَا صَاحَ فَرَسُ يَقُولُ:
📣سُبْحَانَ رَبِّنَا سُبْحَانَهُ
🐎هرگاه #اسب صدا می کند می گوید:
📣پاک و منزه است پروردگار ما، پاک و منزه است.
📔منبع :تفسیر صدای حیوانات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐎اسب چه میگوید؟!🐎 🐎وَ اِذ
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎
#تفسیر_صدای_حیوانات
🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️
🦊روباه چه میگوید؟!🦊
🦊وَاذَا صَاحَ الثَّعْلَبُ یقولَ:
📣الدُّنیَا دَارُ غُرُورٍ
🦊هر گاه #روباه صدا میکند ،میگوید:
📣دنیا خانهٔ غرور(و فریب و نیرنگ )است.
📔منبع :تفسیر صدای حیوانات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙 ✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت به روایت همسر قسمت 4⃣ یادم هست، گفتم : "هر کس
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 5⃣
ابراهیم را کم میدیدم.صبح ها بعد از تمام کارهایی که باید می کرد، با نیروهای دیگر می رفت پاکسازی مناطق اطراف. خیلی زود رفت جزو نیروهای نظامی.✌️
تا اینکه من حصبه گرفتم، مثل خیلی های دیگر، به خاطر آلودگی منطقه. حال من از همه بدتر بود. طوری که رفته بودم توی اغما. 🙁
همه ترسیده بودند،ابراهیم از همه بیشتر.
دکتر گفته بود :اگر بهتر نشد، باید سریع برسانیدش تهران یا اصفهان. این جا ماندن ممکن ست به قیمت جانش تمام شود.😢
توی بیمارستان تنها بودم. البته بچه ها می آمدند عیادتم. منتها تنهایی ام پر نمی شد. آن روزها انتظار هر کسی را داشتم جز ابراهیم. دوبار تنها آمد. هیچ وقت نیامد تو. می ایستاد دم در گزارش می داد،چند نفر کشته شدند، چند نفر اسیر گرفتیم، چه جاهایی آزاد شده، از همین حرف ها. بعد می رفت.☹️
ته دلم می خندیدم.
بعدها بهش گفتم :
"مگر من فرمانده ات بودم که سریع می آمدی بهم گزارش می دادی؟؟ "🙊
می خندیدیم.☺️
یکی را فرستاد بیاید ازم بپرسد این انگشتری که دستم است، قضیه اش چی هست. خیلی بهم برخورد که یک پسر جوان رو فرستاده تا ازم بپرسه، چرا انگشتر عقیق دستم ست. برخورد تندی کردم.😤آن روز ها من از ابراهیم داغ تر بودم،ترجیح می دادم آن جا توی آن منطقه خطرناک باشم و شهید🕊 شوم، تا این که در دنیا بمانم و ازدواج کنم. هر کس پا پیش می گذاشت جواب همیشگی را می شنید : " نه ". 😒
از این حرفها خسته شده بودم،صبح یکی از روز های ماه رمضان، مهر همان سال، بعد از نماز، بدون اینکه به کسی بگویم، ساکم را برداشتم رفتم ایستگاه مینی بوس های🚌 کرمانشاه، حرکت کردم به سمت اصفهان.
می خواستم خیلی چیزها را فراموش کنم. دیگه خیالم راحت بود که تا آخر عمر او (ابراهیم) را نمی بینم...🙁😊
#ادامه_دارد......
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌱از سه شنبه 26فروردین تا دوشنبه 1اردیبهشت🌱
به نیت #شهید_ابراهیم_هادی🌹❤️🌹
ختم #صلوات🗣 و#خواندن_زیارت_عاشورا🗣 برگزارمیشه.
تعداد صلوات و زیارت عاشورا تایین شده.
👈نامحدود👉
از کسانی که تمایل دارند شرکت کنند به ایدی زیر تعداد صلوات و زیارت عاشورا رو بفرستند🌺🍃🌿
@Ebrahimhadi111
🔈🔉🔊🔊
سلام دوستان شهدایی☺️
ما اومدیم... 😊
#چله_ختم_یاسین_شیخ_نخودکی
ب مدت 40روز چله ختم یاسین شیخ نخودکی رووبرگزار میکنیم
خیلیا ازش حاجت گرفتن انشاا... ک مشکلات کاربران
کانال شهیدحاج محمدابراهیم همت
هم حل بشه 🙏
💥ختم یس به روش نخودکی 💥
به مدت 40 روز :
1- هر روز يك حمد و 11 قل هو الله و يك مرتبه سوره يس.
2- هر روز 1100 تومان تا پايان ختم بابت رد مظالم كنار گذاشته شود و روز آخر با اجازه مراجع تقلید شهرتون صدقه داده شود.
🌸🌸روز_سی وهفتم_ختم_یس🌸🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🦊روباه چه میگوید؟!🦊 🦊وَاذ
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎
#تفسیر_صدای_حیوانات
🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️
🐤مرغ عشق چه میگوید؟!🐤
🐤وَ اذا صَاحَ اَلشِّفْنَيْنِ يَقُولُ:
📣لاَ قُوَّةَ اِلاّ بِاللَّهِاَ لْعَلِيُّ اَلْعَظِيمُ
🐤هرگاه #مرغ_عشق صدا می کند، می گوید:
📣هیچ قوت و قدرتی نیست مگر از خدای علی عظیم
📔منبع :تفسیر صدای حیوانات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐤مرغ عشق چه میگوید؟!🐤 🐤و
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎
#تفسیر_صدای_حیوانات
🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️
🐑میش چه میگوید؟🐑
🐑وَ اذا صَاحَ اَلْحَمْلُ وَ يَقُولُ:
📣كُفِّي بِالْمَوْتِ وَاعِظاً
🐑هرگاه میش صدا می کند، می گوید:
📣مرگ برای موعظه (انسانها) کافی است.
📔منبع :تفسیر صدای حیوانات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙 ✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت به روایت همسر قسمت 5⃣ ابراهیم را کم میدیدم.صب
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسر
قسمت 6⃣
سال شصت بود، که یکی از دوست هام در اصفهان گفت: "می خواهد برود پاوه.
گفت : "چطور می توانم بروم؟ "
گفتم : "برادری هست، به اسم همت، که الان هم فکر کنم آن جاست. با او تماس📞 بگیری از همه نظر مشکلت را حل می کند.هم از نظر خانه و هم از نظر کار. "
تاکید کردم که اگر رفتی آنجا از من هیچ حرفی نزنیا.. نزد هم.
خود ابراهیم فقط زرنگی به خرج داده بود گفته بود : " شما را خواهر بدیهیان معرفی کرده؟ "😐
او هم گفته بود: " بله. شما از کجا فهمیدید؟"
ابراهیم زنگ زد خانه مان. 🏠
گفت : "شنیدم قرار است بیایید پاوه؟ دیدم نیامدید، دیر کردید، گفتم شاید خدای ناکرده..... "
گفتم :" نه،کی گفته؟ اصلا همچنین قراری نبوده... "😒
گفت : " دوستتــــــــــــــــــــان زنگ زد گفت. "
گفتم :" نه، اولاً قرار نیست بیام، بعد هم این که اگر بیام اصلا آن جا نمیام. "😊
توی یکی از جلسه های امور تربیتی یکی از دوستانم از نیمرخم مرا شناخت.آمد و
گفت : "پس چرا نرفتی پاوه؟؟ اگر من بیام تو هم می آیی؟؟ "
گفتم :"خانوادت اجازه می دهند؟"
گفت : " به امتحانش می ارزد. "👌
به مادرش گفته بود، می خواهد برود کردستان و مادرش فکر کرده بود، می خواهد برود شهر کرد و گفته بود : " باشد... "بخصوص وقتی شنیده بود من هم همراهش می روم، گفته بود ؛بهتر خیالم این طوری راحتر است.
هر منطقه یی استخاره📿 کردم بد آمد، جز کردستان.
به دوست همراهم گفتم :" هر جا به جز پاوه. "می دانستم ابراهیم فرمانده سپاه پاوه شده.به او گفتم :" می رویم سقز. "
گفت :" یعنی اینقدر برات مهمه؟ "😕
گفتم : "بله. خیلی. "
گفتم : " وقتی رسیدیم آموزش و پرورش کرمانشاه و ازت پرسیدند کجا می خواهید اعزام شوید، فقط بگو سقز. یادت نره؟؟ "گفت : " نه. "
رسیدم کرمانشاه، باران زیادی می آمد، رفتیم آموزش و پرورش. پرسیدند : " خب خواهرها دوست دارند کجا اعزام شوند؟ "☺️
دوستم گفت : " پاوه. "😨
زبانم بند آمده بود، نه به دستم و نه به آن که داشت حکم مان را می نوشت نتوانستم چیزی بگویم. حکم را دست مان داد،گفت :مواظب خودتان باشید.
به دوستم گفتم :
" مگر من دو ساعت به تو توضیح ندادم نگو پاوه؟ 😤
مگر من زندگی خصوصی ام را برای تو تعریف نکردم که بفهمی برای چی می گویم سقز؟ چی شد که گفتی پاوه؟ "
گریه می کرد، قسم می خورد، (باور می کنید؟)قسم می خورد که خودش هم متوجه نشده چرا گفته پاوه.🙁
تمام راه را،در آن هوای بارانی و غروبی که رنگ می باخت و شبی که می غرید، فقط گریه می کردم و نمی دانستم چرا.😢😞
#ادامه_دارد.....
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
#شگفتیهای_آفرینش
❤️🍃وقتی میگن باهرنفس شکرخدا کنید دلیلیش اینه :
بینی انسان در کسری از ثانیه، هنگام عبور هوا از داخل حفره هایش آنرا 75% مرطوب کرده و به دمای مناسب برای بدن (37 درجه سانتیگراد) میرساند، و فرق نمیکند که هوای بیرون بسیار سرد باشد یا گرم !
اگه بینی این خاصیت رو نداشت ،در عرض چند دقیقه باعث عفونت ششها میشد پس خدایا شکر🙏🌸
#معجزه_شکرگزاری
•♡ http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
سلام علیکم
از شما دوستان شهدا که همیشه توی انفاق و کمکایی که تو کانال میشه چیزی کم نمیزارید نهایت قدردانی میکنیم😉
چاکر پاکریم✌️
یک خانواده هست که پدرشون سرطانی و دست فروش هست
در این اوضاع بدجور زندگیش
بهم ریخته. یه دختر بیمار هم داره
احتیاج زیادی به کمک ماها داره
لطفا هرکس هرچقدر می تونه حتی 1000 تومن
کمک کنه تا دل این خانواده
هم با کمکهاتون شاد کنید
ممنون
هر کسی که می تونه کمک کنه به این ایدی مراجعه کنه تا شماره کارت بدن
@hajhemat70
#ایده_ای_عالی_برای_ماه_رمضان
دوستای عزیزم از روز اول ماه رمضان برای درست کردن افطار هر روز رو به نیت یکی از معصومین و بزرگان خدا که در لیست زیر هست قرار بدین(نذر کنید)و سفره تونا رو پر برکت کنید☺
📣برنامه سفره ماه مبارک رمضان:
1. حضرت محمد (ص)
2. حضرت فاطمه زهرا(س)
3.امام علی(ع)
4.امام حسن مجتبی(ع)
5.امام حسین(ع)
6.امام سجاد(ع)
7.امام محمدباقر(ع)
8.امام جعفرصادق(ع)
9.امام موسی کاظم(ع)
10.امام رضا(ع)
11.امام جواد(ع)
12.امام هادی(ع)
13.امام حسن عسگری(ع)
14.صاحب الزمان(عج)
15.حضرت ابوالفضل(ع)
16. حضرت نرجس خاتون(س)
17.حضرت زینب(س)
18.حضرت رقیه(س)
19.حضرت ام البنین(س)
20.حضرت سکینه(س)
21.حضرت قاسم بن حسن(ع)
22.حضرت رباب(س)
23.حضرت نجمه خاتون(س)
24.حضرت معصومه(س)
25.حضرت خدیجه(س)
26.حضرت فاطمه بنت اسد(س)
27.حضرت نفیسه خاتون(س)
28.حضرت مسلم بن عقیل(ع)
29.ب نیت نذر۱۲۴هزار پیغمبر
30.ب نیت نذر شهدا
✅به عنوان مثال
روز اول به نیت سفره ی حضرت محمد (ص) نیت میکنید و افطاری را ب نیت حضرت محمد نذری میپزین بعد فاتحه و سه صلوات هم هدیه میکنید🌹
👌ایده ی بسیار خوبی است تا این ماه پربرکت تر شود
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
پے اعجازیم؛
غافل از اینڪہ،
معجزه شمایید؛✨
حتے لبخنـدتان،👌
ازپشت قاب شیشه ای هم🌱
معجـزه است...😍
#حاج_همت
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃کلیپ
🍃داستان تکان دهنده قبرکن و جنازه دختر زیبا...😢😱😢
هرچه قدر گناه کردی از رحمت خدا ناامیدنباش👌👌👌
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
1_150397945.mp3
20.13M
🔈 شرح و بررسی کتاب #سه_دقیقه_در_قیامت
🔈 تجربه نزدیک به مرگ جانباز مدافع حرم
🔊 جلسه #هفتم
🎯نشر دهید‼
حتماگوش کنید👌👌
📌استادمصطفی امینی خواه
#نشرصدقه_جاریه 😊
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🌹
🍃🌸
🍃🌺🌸
🍃🌸🍂💝✨
🌸🍃🌸🕊🌹🌾🍂🌸🍁
سلام دوستان شهدایی☺️
ما اومدیم... 😊
#چله_ختم_یاسین_شیخ_نخودکی
ب مدت 40روز چله ختم یاسین شیخ نخودکی رووبرگزار میکنیم
خیلیا ازش حاجت گرفتن انشاا... ک مشکلات کاربران
کانال شهیدحاج محمدابراهیم همت
هم حل بشه 🙏
💥ختم یس به روش نخودکی 💥
به مدت 40 روز :
1- هر روز يك حمد و 11 قل هو الله و يك مرتبه سوره يس.
2- هر روز 1100 تومان تا پايان ختم بابت رد مظالم كنار گذاشته شود و روز آخر با اجازه مراجع تقلید شهرتون صدقه داده شود.
🌸🌸روز_سی وهشتم_ختم_یس🌸🌸
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🐑میش چه میگوید؟🐑 🐑وَ اذا
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎
#تفسیر_صدای_حیوانات
🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️
🕊کبوتر صحرایی چه میگوید؟🕊
🕊و اذا صَاحَ اَلْوَرَشانُ يَقُولُ:
📣اَنْ لَمْ تَغْفِرْ دَنَبِي شَقِيتْ
🕊هرگاه #کبوتر_صحرایی صدا می کند، می گوید:
📣(خدایا) اگر مرا نبخشی، شقی و بدبخت می شوم.
📔منبع :تفسیر صدای حیوانات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎 #تفسیر_صدای_حیوانات 🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️ 🕊کبوتر صحرایی چه میگوید؟🕊
🐄🐓🐕🐑🐫🐘🦏🦍🐆🐅🐈🐎
#تفسیر_صدای_حیوانات
🤔وقتی حیوانات صدا میزنند چه میگویند⁉️
🐦 پرستو چه میگوید؟ 🐦
🐦وَ اذا صَاحَتِ الْخُطَّافَةُ فَانَّهَا تَقْرَأُ سُورَةَ الْحَمْدِ وَ تَقُولُ:
📣يا قابِلَ التَّوْبَةِ التَّوَّابِينَ يا اَللَّهُ لَكَ اَلْحَمْد
🐦هرگاه پرستو صدا می کند سوره حمد را می خواند، و می گوید:
📣ای قبول کننده توبه توبه کننده گان ای خدا! حمد و ثنا تنها برای توست.
📔منبع :تفسیر صدای حیوانات
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f
🐇🐩🐐🐪🦌🐃🐁🐳🦀🐥🦅🕷
°•|ـشَہید مُحَمَّد اِبْراهیمِ هِمَّتـ|•°
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙 ✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت به روایت همسر قسمت 6⃣ سال شصت بود، که یکی از
#به_مجنون_گفتم_زنده_بمان📙
✨ #شهید_محمد_ابراهیم_همت
به روایت همسرش
قسمت 7⃣
ساعت ده شب رسیدیم پاوه. ابراهیم نبود. گفتند : " رفته مکه." 🕋
سفارش کرده بود، اگر آمدیم فلان اتاق را برای ما گذاشته کنار.
اتاق ما را داده بودند به کسانی دیگر، جا نداشتند.
مجبور شدند اتاق اداری خود ابراهیم را بدهند به ما.👌
چند روز اتاق دست ما بود،و ما توی یکی از مدارس مشغول کار شدیم. من شده بودم دبیر پرورشی.
خبر آمد که ابراهیم از مکه برگشته و حالا دیگر بهش می گویند : " حاج همت." 😌
برام مهم نبود، خبر هایی که از عملیات بهم می رسید مهم بود. و این که برم به مدیر مدرسه پیشنهاد کنم به مناسبت روزی که در پیش داشتیم (مناسبتش یادم نیست) از مسئولی دعوت کنیم برای بچهها صحبت کند.
قبول کرد، گفت :خیلی هم خوب است. اتفاقا من یکی رو می شناسم که خیلی هم خوب حرف می زند.
گفتم : " کی؟ "
گفت :" فرمانده سپاه پاوه، برادر همت." 😐
گفتم :" نه،نه،او نه. او سرش خیلی شلوغ ست، من خودم خبر دارم، فرماندار پاوه فکر کنم بهتر باشد. آره او حتماً بهتر ست. "
گفت : " چه فرقی می کند؟ "
گفتم : " فرق، خب چرا،حتماً دارد."😒
باید برویم سراغ کسی که "نه"نشنویم.
من خودم آنجا بودم و دیدم، سرش خیلی کار ریخته. همان فرماندار که گفتم.......
گفت : " باشه، هر چی شما بگید. "
نفس راحتی کشیدم.🙁
برنامه را تنظیم کردیم، با فرماندار هم هماهنگ شد.
یک ساعت قبل از شروع برنامه تلفن زدند گفتند :
" فرماندار حالشان به شدت بد شده و نمی تواند تشریف بیاورند خدمت شما. معذرت خواستند و گفتند دفعه بعد. "
مدیر مان هم زنگ زد به ابراهیم، بدون اینکه با من مشورت کند. او هم قبول کرده بود بیاید.😐
نمی خواستم بفهمد من باز آمده ام پاوه.
رفتم توی کتابخانه مدرسه نشستم، که در زیر زمین بود. نمی خواستم ببینمش تا باز حرفی پیش بیاید.
مدیر مدرسه چند بار فرستاد دنبالم که " الان مهمان مان می آید. شما توی دفتر باشید تا اگر آمدند بروید پیشواز شان. "☝️
سرایدار مدرسه هم هی می آمد،
می گفت : " برادر همت می خواهد بیاید."
نگو فارسی را درست نمی توانسته بگوید و باید
می گفت : "برادر همت آمده اند. "😕
آن قدر رفت و آمد تا اینکه عصبانی شدم، آمدم بالا تا رک و راست بگویم کار دارم نمی توانم بیایم، یا اصلا نمی آیم...
که دیدم ابراهیم نشسته توی دفتر، با سری از ته تراشیده، لاغر و آفتاب سوخته، و لبخندی که دیگر پنهانش نمی کرد. بلند شد و سلام کرد، 🙁
گفت : " خوش آمدم به خانه خودم پاوه."
فرداش باز آمد خواستگاری، با واسطه ی خانم یکی از دوستانش. مثل اینکه داشت براش گران هم تمام می شد.
چون واسطه اتمام حجت کرد که من باید یک چیز را از شما پنهان نکنم.😞
#ادامه_دارد....
http://eitaa.com/joinchat/684589058Ce5da6bc46f