❤️🍃بسـم رب الشهدا🍃❤️ #خاطــرات 🌸توســل🌸 در قسمتی از ارتفاع، فقط یک راه برای عبور بود محمود کاوه را بردم همان جا، گفتم:" دیشب تیربار چی دشمن مسلسلش را روی همین نقطه قفل کرده بود،هیچ کس نتونست از این جا رد بشه". گفت:" بریم جلوتر ببینیم چه کاری می تونیم انجام بدیم". رفتیم تا نزدیک سنگر تیربارچی. محمود دور و بر سنگر را خوب نگاه کرد.آهسته گفتم:" اول باید این تیربار را خفه کنیم، بعد نیروها را از دو طرف آرایش داده و بزنیم به خط". جور خاصی پرسید:" دیگه چه کاری باید بکنیم!". گفتم:"چیز دیگه ای به ذهنم نمی رسه". گفت:" یک کار دیگه هم باید انجام داد". گفتم:" چه کاری؟" با حال عجیبی جواب داد:"توسل؛ اگه توسل نکنیم، به هیچ جا نمی رسیم". @hemat3131 🕊

••🌸❤️•• . . 🍃 صبح روز شهادت خیلی ناراحت بود. وقتی دلیل ناراحتی را از او پرسیدیم گفت: " ناراحتی من به خاطر مجروح شدن یکی از بچه های خودی است(یک روز قبل از شهادت محمدحسن یکی از همرزمان ایرانیش مجروح شده بود) وقتی این قضیه رو میبینم فکر میکنم که "حضرت آقا" از اینکه یک ایرانی مجروح میشه ناراحت میشه و این واقعا ناراحتم میکنه. از طرفی مجروحیت یا شهادت هر کدام از بچه ها، برای جمهوری اسلامی تبعات داره! باید کاری بکنیم که موجب ناراحتی آقا و ایجاد تبعات بعدی برای نظام اسلامی نشویم." #خاطرات ✍ #دهه_فجر 🎉 #ولایت_پذیری ❤️ #شهید_رسول_خلیلی 🌸🌿 @hemat315 🕊

، •شهید عبدالرسول زرین🕊🌿 بار آخر که اومد اصفهان رفت خمس مالش رو داد. وقتی برگشت خوشحال بودو می گفت: های که راحت شدم... سفارش همیشگی اش شده بود: نماز اول وقت نماز جماعت؛مسجد رفتن. بعد از شهادت به خواب همسرش اومده و گفته بود: خوش بحال خودم که مسجد میرفتم...🌸🌱 منبع : کتاب ستاره های‌آسمانی، صفحه ۲۷ #شهدا #خاطرات ، ،