┄┅══✼
❁﷽❁
✼══┅┄
❓ چرا احساس #پیشرفت نمیکنیم؟
🔰 ابتدای بحث باید این #دسته_بندی را مدنظر قرار دهیم که احساسِ پیشرفت با پیشرفت #تفاوت اساسی دارد.
❗️ مانند فقر و احساس فقر، ممکن است فرد یا جامعه ای #فقیر نباشد اما احساسِ فقر کند. ممکن است جامعه ای نسبت به سه دهه قبل #پیشرفت کند اما آحاد جامعه احساس پیشرفت نکنند!
🔷 همه آمارهای داخلی و بین المللی در مورد وضعیت ایران نسبت به #سه_دهه پیش نشان میدهد در بخش های مهمی مانند بهداشت و سلامت، آموزش و توسعه سواد، قدرت نظامی و امنیتی، گسترش راه سازی، سدسازی و دسترسی روستاها به امکانات پایه نظیر انرژی، سوخت، میزان صاحبخانه شدن مردم، و دهها نمونه دیگر پیشرفت کرده ایم.
❓ اما سوال اساسی اینجاست؛ چرا احساسِ #پیشرفت نمیکنیم؟
🔺 بلافاصله در پاسخ میگوییم: چون #تورم بالاست، بیکاری در همه خانواده ها وجود دارد و تامین #معیشت سخت شده است!
❌ منتها این پاسخِ درست، قانع کننده نیست، چون پاسخ کاملی نیست!
💢 اولین شرط پیشرفت استمرار و همیشگی بودن آن است، جامعه نمیتواند یک دوره احساس پیشرفت داشته باشد اما با یک بحران همه دست آوردها را #فراموش کند، در نتیجه باید به سمت پیشرفت ثابت و #مستمر حرکت کرد.
🔰 در ایران اگر انقلاب مشروطه در سال ۱۲۸۵ را یک مبنا و نقطه عطف تحول به سمت پیشرفت بدانیم، #همیشه بین دولت و ملت یک رقابت و عدم اعتماد وجود داشته است.
🔶 دولتها، بیسوادی و فرهنگ ناقص ملت را عامل عقب ماندگی میدانستند، ملت هم دولت را عامل اصلی عدمپیشرفت می پندارد.
⚠️ بخشی از پاسخ به سوال ابتدایی در همین نکته نهفته است، ایرانی ها #احساس_پیشرفت نمیکنند و هیچ گاه احساس پیشرفت نخواهند داشت، زیرا هر کدام بار و وظیفه پیشرفت را بر دیگری تحمیل میکند.
💢 وظیفه ایجاد پیشرفت را، دولت بر عهده ملت و ملت بر عهده دولت میگذارد، این سیکل کماکان ادامه دارد.
❓ از کجا باید #شروع کرد؟
❓ در ادامه اینمباحث به این سوال میپردازیم که از کجا باید شروع کرد؟
✍ علیرضا زادبر
👉 @henaras_lr 👈
┄┅══✼💠✼══┅┄
╔════🌿🌹══╗
❁﷽❁
✨ #ایمان_واقعی
🔷 روزی بازرگان موفقی از مسافرت بازگشت و متوجه شد خانه و مغازه اش در غیاب او آتش گرفته و کالاهای گرانبهایش همه سوخته و خاکستر شده اند و خسارت هنگفتی به او وارد آمده است.
⁉️ فکر می کنید آن مرد چه کرد؟!
❓خدا را مقصر شمرد و ملامت کرد؟ و یا اشک ریخت؟ نه.....
🔷 او با لبخندی بر لبان و نوری بر دیدگان سر به سوی آسمان بلند کرد و گفت: "خدایا! می خواهی که اکنون چه کنم؟
🔷 مرد تاجر پس از نابودی کسب پُر رونق خود، تابلویی بر ویرانه های خانه و مغازه اش آویخت که روی آن نوشته بود:👇👇
💫 مغازه ام سوخت! اما #ایمانم نسوخته است! فردا #شروع به کار خواهم کرد!
╔════🌿🌹══╗
👉 @henaras_lr 👈
╚═🌹🌿═════╝