✨🦋
با همین چشم های خود دیدم
زیر باران بی امان بانو
در حرم قطره قطره می افتاد
آسمان روی آسمان بانو
صورتم قطره قطره حس کرده است
چادرت خیس می شود اما
به خدا گریه های من گاهی
دست من نیست مهربان بانو
گمشده خاطرات کودکی ام
گریه گریه در ازدحام حرم
باز هم آمدم که گم بشوم
من همان کودکم همان بانو
باز هم مثل کودکی هرسو
می دوم در رواق تو در تو
دفترم دشت و واژه ها آهو
گفتم آهو و ناگهان بانو
نام تو آمد سخنم جان گرفت
خاطرم ابری شد و باران گرفت
چشم به دستان تو دارم که دل
حاجت از این خانه فراوان گرفت
#دکلمه_حمیدرضا_برقعی
✦࿐჻ᭂ🦋✨🦋჻ᭂ࿐✦