🌸روایٺــ عِـشق
در مأموریت ها همه رزمندگان چفیه میانداختند گردنشان الا محمود؛ یک شال سیاه داشت که همیشه گردنش بود...یکبار از او خواستم تا علت شال سیاه
انداختنش را برایم بگوید گفت: مادر جان! ما عزادار امام حسین علیه السلام هستیم...گفتم: الان که محرم و صفر نیست!گفت: مادرم! عزادار امام حسین علیه السلام بودن محرم و صفر نمی خواهد ما همیشه عزادار حسینیم...
شهید محمود رادمهر
@Shamim_best_gift
مقر ما هفت تپه بود. همه مان در سنگر فرماندهی جمع بودیم. گرمای هوا بیداد می کرد. در همین حین، کولری را برای سنگر فرماندهی آوردند. از فرمانده اجازه خواستند کولر را نصب کنند. او مخالفت کرد و گفت:
بسیجی های گردان ، همه مثل ما هستند. فرقی بین من و آن ها نیست.
به پیشنهاد آقا ناصر، کولر در نمازخانه نصب شد تا وقت نماز که گرمای هوا به اوج می رسد، نمازگزارها احساس ناراحتی نکنند. بچه ها از این کار فرمانده ، حسابی به وجد آمدند.
🌸فرمانده گردان یاصاحب الزمان لشگر ۲۵ کربلا
شهید ناصر باباجانیان
@Shamim_best_gift
🌷رمضان در نگاه شهدا🌷
ربناي لحظه هاي افطار، از پايان يك روز روزه داري خبر مي داد؛ ربنايي كه تمام وجود رزمندگان مملو از حقانيت آن بود. بچه ها با اشتياق فراوان براي نماز مغرب و عشا وضو مي گرفتند، ماشين توزيع غذا به همه چادرها سر مي زد و افطاري را توزيع مي كرد.
سادگي و صميميت در سفره افطارمان موج مي زد و ما خوش حال از اينكه خدا توفيق روزه گرفتن را به ما هديه داده بود. سر سفره مي نشستيم و بعد از خواندن دعا، با نان و خرما افطار مي كرديم. دعاي توسل و زيارت عاشورا هم در اين روزها حال و هواي ديگري داشت.
«السلام عليك يا ابا عبدالله» زيارت عاشورا و «يا وجيها عندالله اشفع لنا عندالله» دعاي توسل، به سفره افطار و سحر ما معنويتي مي بخشيد كه غير قابل توصيف است و همين توشه معنوي و غفلت زدايي ها، رزمندگان را از ديگران ممتاز مي كرد.
بركت دعا دركنار سنگرها، نماز روي زمين خاكي، سحري خوردن كنار آرپي جي و مسلسل، وضو گرفتن با آب سرد، قنوت در دل شب، قيام رو به روي آسمان بي هيچ حجابي كه تو را از ديدن محروم كند، گريه بسيجي هاي عاشق در ركوع و... همه چيز را براي مهماني خدا آماده كرده بود.
@Shamim_best_gift