می گفت: آدمی که ساکن نجف شده نمی تواند جای دیگر برود، شما نمی دانید زندگی در کنار مولا چه لذتی دارد؛ هادی آن چنان از زندگی در نجف می گفت که ما فکر می کردیم در بهترین هتل اقامت دارد اما لذتی که به آن اشاره می کرد چیز دیگری بود، هادی آن چنان غرق در معنویات نجف شده بود که نمی توانست چند روز زندگی در تهران را تحمل کند.
🌷شهید محمدهادی ذوالفقاری🌷
📚 کتاب "پسرک فلافل فروش"
@shamim_best_gift
آقاجانم الهی دردت به جانم.....
ٺـو ڪجایـے صـاحب مـن
ٺـو ڪجایـے مولاے
نازنینـم ٺـو
ڪجایـے
نـاجـے
بشــر
بیـا
ڪہ دلـم
هواے ٺـو را دارد
بیا ڪہ بـے تو نفس ڪشیدن معنا ندارد
@Shamim_best_gift
من بی دل آمدم که تو دلدار من شوی
غم دیده آمدم که تو غم خوار من شوی
شادم که در حریم تو افتاده بار من
آیا شود ز لطف خریدار من شوی
خود را ز راه دور کشاندم به کوی تو
دل خسته آمدم که مددکار من شوی
هر طور راحتی، بزن، اما نمی روم
این بار آمدم که فقط یار من شوی
من ورشکستهٔ گنهم، می شود شبی
یوسف شوی و گرمی بازار من شوی
عمرم به باد رفته به داد دلم برس
من آمدم که مونس من یار من شوی
آقاییم همیشه ز سلطانی شماست
یک عمر نوکرم که تو سالار من شوی
خوانم میان صحن تو تا روضه ی حسین
گویا که از وفا تو گرفتار من شوی
پیچیده باز در حرمِ تو صدای من
دست شماست روزیِ کرب و بلای من
💓🕊💓🕊🌸🕊💓🕊💓
@Shamim_best_gift