⚫ «مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است...»
به جز دریغ، چه از دست من برآمده است؟!
مرا به غزه ببر، طاقتم سرآمده است
هنوز داغِ خبرهای پیش از این، تازهست
خبر رسیده، خبرهای دیگر آمدهاست
خبر رسیده... خبر، کودکیست در آوار
که زار زار پی نعش مادر آمده است
خبر رسیده... خبر، بیقراری پدریست
که لرزه بر تنش از سوگ دختر آمده است
خبر رسیده، خبر، ضجهی پرستاریست
که از تنفس گلهای پرپر آمده است
خبر رسیده... ولی خواب برده دنیا را
خبر رسیده: کجایید؟! محشر آمده است
مرا به غزه ببر تا نماز بگزارم
که صبح صادقِ الله اکبر آمده است
بیا به غزه ببر، شعر خونچکان مرا
که آفتاب زده... تیغها برآمده است
بگو به حرمله، در چله تیر مگذارد
بگو که دورهی کودککشی سرآمده است
از این نبرد مبادا که جابمانم من
که حیدر است پی فتح خیبر آمده است
نه! کارساز نشد شعر... کارزار کجاست؟
مرا به غزه ببر طاقتم سرآمده است...
✍ میلاد عرفانپور
#غزه
#بیمارستان_شفا