eitaa logo
هیأت شهدا
365 دنبال‌کننده
19.3هزار عکس
9.2هزار ویدیو
88 فایل
🍃اَللّهمَّ اجْعَلْنا... مِمَّنْ دَاءْبُهُمُ‌‌الاِْرْتِياحُ اِلَيْك... #خدایا !... مرا از کسانی قرار دِه... که شیوه‌شان آرام گرفتن به درگاهِ توست ... سلام بر شهدا ...♡🍁♡... ارتباط با خادم کانال 👇 @tasnim2060
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از تحلیل و تبیین
📖 اهتزار پرچم دهه هفتادی‌ها در قلب حلب 🎤 گفت‌وگو با خانم زینت‌سادات موسوی، مادر گرانقدر شهید مدافع حرم سیّدمصطفی موسوی 👈کتاب «» زندگی شهید مدافع حرم سیدمصطفی موسوی را روایت می‌کند که در ۲۱۶ صفحه به قلم خانم سمانه خاکبازان نوشته و توسط انتشارات روایت فتح چاپ و منتشر شده است. 🔹مادر شهید: سیّدمصطفی از بچگی به پایگاه بسیج رفت‌وآمد داشت. یک بار در نوجوانی با پسرخاله‌هایش به میدان تیر رفته بود که کلاه اندازه سرش نبود و به‌خاطر جثه‌ی کوچک سیّدمصطفی و تکان و ضربه‌ی اسلحه، کلی اذیت شده بود. اخبار منطقه را بسیار دنبال می‌کرد. زیاد اهل تلویزیون و سینما نبود؛ اما با دیدن یک قسمت از سریال زندگی شهید بابایی نشست و تا آخرش را دید. بعد از دیدن فیلم به‌یک‌باره متحول شد. شانزده، هفده‌ساله بود. دانشگاه را هنوز شروع نکرده بود. عکس شهید بابایی را آورد، در اتاقش زد و رفت دنبال خلبانی. گفت مامان دوست دارم خلبان بشوم، مثل شهید بابایی و شهید دوران. می‌خواهم هواپیمایم را پر از مهمات کنم و بروم بزنم به قلب تل‌آویو، این غده‌ی سرطانی را می‌خواهم نابود کنم. 🔹می‌گفت که می‌خواهم مثل شهید بابایی بشوم. رفت دنبال خلبانی و امتحان‌هایش را هم گذراند، تا رسید به قسمت پزشکی‌اش. بچه که بود پاهایش پرانتزی بود ولی کاملاً سالم بود. گفت پاهایم را که با دستگاه دیدند، گفتند تو بچه که بودی پاهایت پرانتزی بوده. گفتند بعدها در تمرینات به مشکل می‌خوری. لذا قبولش نکردند. وقتی آمد خیلی ناراحت بود؛ ولی می‌گفت مطمئنم خدا پاداش من را یک‌جور دیگر قرار است بدهد. 🗓۳۰ آبان، انتشار تقریظ رهبر انقلاب بر سه کتاب «هواتو دارم»، «مجید بربری» و «بیست سال و سه روز» 🔍متن کامل گفت‌وگو را بخوانید👇 khl.ink/f/58310