🌙 #رزق_شبانه
🍁سخن از ابراهیم، سخن از عاشقی است. دلسوختهای که ذکر مصیبتش، گرمیبخش جلسات اهلبیت(ع) بود. مؤذنی که سروش صدایش دل غافلانی چند را بیدار کرد و الغوث الغوث نجوایش، خلاص از آتش اهل صیام بود.
🍁دوستانش هنوز هم او را با ذکر «لا حول و لا قوه الا بالله» میشناسند و مبارزان و انقلابیون با غریو «مرگ بر شاه» و زمزمۀ «زیر بار ستم نمیکنم زندگی/جان فدا میکنم در ره آزادگی.»
🍁ابراهیمی که مبارزه و جهاد را بر دانشجویی مهندسی عمران ترجیح داده بود و هنگامی که سیاهی و سکوت شب بر جبهه مستولی میشد، نوای محزونش دلها را روانه کربلا میکرد.
🍁در آخرین نامهاش نوشت: «سال گذشته به حج رفتم و اینک نوبت جهاد است.» و اینگونه آرزو کرد: «یا شهادت یا کربلا!»
🍁و کربلای ابراهیم، سوسنگرد بود. آن روز که اندک مدافعان شهر با دست خالی در برابر خصم ایستاده بودند، چه مظلومانه و چه مردانه…
🍁شهر در شرف سقوط بود و چشمها نگران و دلها مضطرب.
🍁دکتر چمران و یارانش خارج از شهر نظارهگر این دقایق پرالتهاباند. ماشینی بهسرعت بهسوی شهر میشتابد تا شاید اندک امکاناتی به مدافعین سوسنگرد برساند. هنوز به شهر نرسیده، گلوله مستقیم تانک، مرکب و سوارش را یکپارچه آتش میکند.
🍁سلام بر ابراهیم آنگاه که وارد آتش شد…
🌹 #شهیدابراهیم_رجب_بیکی🕊🌷
✨ #شبتون_شهدایی ✨🌙