eitaa logo
هیئت حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها
485 دنبال‌کننده
345 عکس
38 ویدیو
4 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ساحت نظر
بسم الله الرحمن الرحیم 🖋گزارشی از یک اتفاق در مشهد 1⃣ 🔹کسی نیست که را نشناسد، طبیعی است، چون اسمش کتاب ها و خیابان های ما را پر کرده است؛ اما تمام مسئله در اینجاست، کدام چمران؟! 🔸چند روز پیش بود که پوستر هایی فضای مجازی را پر کرد، "از چمران برکلی تا چمران دهلاویه" ، عنوانی که انتخاب شده بود برای یک بزرگ فرهنگی 🔹اول از همه، استاد خوش فکر خارج فقه و اصول، حاج شیخ محمدحسن پشت میکروفن قرار می گیرد، مدل حرف هایش را آشنا بودم، آن چه قطعه اول این پازل غافلگیری بود، تطبیق نوشته جات و دلنوشته های آقا مصطفی به حالات و عرفانی بود. 🔸همه پس زمینه ای از حال و هوای عرفانی چمران در ذهن داشتیم، اما اینکه ترسیمی سالکانه و در هندسه ای مشخص از زندگی چمران ارائه شود، ابتکاری بود که فقط از جوان حوزه خراسان بر می آمد. ✅ شاه بیت صحبت های آقای وکیلی را می توان در این جمله خلاصه کرد: 🔻چمران از جهات مختلف حجت خدا بود بر ما🔺 📍 در اوج فساد آمریکایی، و دلدادگی به حق را تجربه کرده بود 📍بدون استاد و با و خاکساری، از راه خدا دست نکشید تا برسد و همانطور که گفت، بسوزد! 📍ایثار و عشق را توامان با هم داشت و نشان داد سلوک راه حق نه مقید است به انزوا و نه در کف خیابان بودن؛ راه حق، در گرو عمل به وظیفه است و بس 📝ادامه دارد... @sahatnazar
هدایت شده از ساحت نظر
بسم الله الرحمن الرحیم 🖋گزارشی از یک اتفاق در مشهد 2⃣ 🔸بدون شک یکی از بهترین و دانه درشت ترین قطعات پازل، موشن گرافی ای بود که سابق بر این، یکی دو روز در کانال های مختلف دست به دست می شد 🔹خانوم ، با صوتی حزین، لهجه ای شیرین و قلبی پر از احساس، روایتگر بود، 🔸زمانی که چمرانش را شمع توصیف می کرد، زمانی که حکایت سرگشتگی خود را در دنیای بدون مصطفی ترسیم می کرد و زمانی که از وصال سخن به میان می آورد، همه و همه، مخاطب را بی اختیار، شریک و همسفر خانوم چمران در این سیر ملکوتی می کرد 🔹بشارت چمران به دستگیری علامه_طهرانی، از طائر قدس لبنانی، محوری ترین و بکر ترین محتوای این موشن بود 🔸اگر در یک پای تلفن، سیدی با محاسن بلند و سفید، هیبتی تماما علمائی و چهره ای نورانی و درخشان تصور کنی، آن طرف هم خانومی حیران و سرگشته، خسته از شب های ممتد، در انتظار طلوع ؛ آن وقت میتوانی حلاوت این جمله را، آن هم با لهجه لبنانی تصور کنی که می گوید: من آقا سید محمدحسین می خوام❗️ 📝ادامه دارد... @sahatnazar
هدایت شده از ساحت نظر
بسم الله الرحمن الرحیم 🖋گزارشی از یک اتفاق در مشهد3⃣ 🔹 بعد از پخش موشن گرافی نوبت حاج بود... نویسنده نام آشنای کتب پر مشتری دفاع مقدس ... خاک های نرم کوشک حکایت زمستان و... 🔸او که عمری را با شهدا و خاطراتشان مانوس بوده از ارتباط معنوی شهدا با کتب میگفت 🔅از شهید که حاج سعید او را معنوی ترین شهیدی میدانست که درباره او کار کرده... میگفت از دوستان این نوجوان 16 ساله شنیده که در جبهه برای رزمندگان درس میداده! از شهید گفت... از شهید که در لبنان را خوانده بوده! 🔻می گفت آشنایی اش با علامه طهرانی، از سر تفحص در زندگی بوده، 🔹می گفت هر شهیدی که برایش جذاب بوده، یا حال معنوی خاصی داشته، بالاخره یک جوری در زندگی اش رد پای نفس گرم علامه طهرانی دیده می شد... 🔸 گلایه داشت از کسانی که این ها را می دانند و به زبان نمی آورند برای اینکه .... بگذریم ؛ 📢 سخنانش را کوتاه کرد تا بیشتر مهمان باشیم هم درس و هم رزم و به قول حاج سعید: هم زندگی چمران.... 📝ادامه دارد.... @sahatnazar
هدایت شده از ساحت نظر
بسم الله الرحمن الرحیم 🖋گزارشی از یک اتفاق در مشهد4⃣ سخنانش را شروع کرد تا از خاطراتش با شهید مصطفی بگوید. در برکلی ،لبنان ،ایران و... 🔸مکرر از چمران به "ممسوس بحكمة الله " یاد میکرد اگر وقت یاری می کرد تا صبح حرف برای گفتن داشت.. به شوخی میگفت صد و پنجاه سال دارد! البته آنچه او دیده و شنیده و چشیده بود کم از مرد صد وپنجاه ساله ای نداشت. 🔹میگفت با آثار علامه طهرانی همان زمانی که در بوده است آشنا شده از همان موقع ها بود با چمران آشنا می سود میگفت حدس میزنم او هم این کتاب ها را خوانده باشد... 🔸از تاثیر چمران در گسترش اسلام و تشیع در آمریکا میگفت. و گلایه داشت از صدا و سیما و سایر رسانه های داخلی که چرا در نشر این موارد ضعیف عمل می کنند... 🔺 گلایه اش تا جایی بود که گفت : اگر چمران اینجا بود، مارا میبرد دم صدا و سیما ، بست بنشینیم تا آن را بدهند به کسانی که اهل فکر و تهذیب نفس اند❗️ 🔹خاطرات جالبی هم خود از داشت... 🔺فی المثل از خانمی گفت که به واسطه مطالعه کتاب آیات شیطانی، آرامشش را از دست داده بود و گرفتار شیاطین جنی شده بود. میگفت در دیدار عده ای از بانوان با حضرت علامه که حاج صفا راننده آنها بوده و آنها را در این دیدار همراهی میکرده این خانم هم در آن جمع حضور داشت همچنین و دختر شهید ... میگفت ده ،پانزده دقیقه ای جلسه به سکوت گذشت. بعد ناگهان بدون آنکه کسی چیزی بگوید حضرت علامه رو به همان خانم مذکور کرده و میگویند: آن کتاب را نخوانید!... بروید بسوزانید... ♦️میگفت همان روز این کتاب را سوزاندیم و مشکل آن خانم هم حل شد... @sahatnazar