هدایت شده از دارالقرآن کریم اهل بیت ( علیه السلام )
با عرض سلام و احترام
به مناسبت فرارسیدن روز معلم، با تمام وجود قدردان زحمات بیدریغ و همت بلند مدیر مسجد امام حسن مجتبی (ع) استاد بزرگوار جناب آقای پوررمضان و مربیان قرآنی مجموعه هستم
بزرگوارانی که بیهیچ چشمداشتی، چراغ هدایت را روشن نگاه داشتهاند و عشق الهی، را در دلهای مشتاق میتابانند.
آموزش توسط این بندگان خالص خدا، گواهی روشن است بر خلوص نیت، تعهد و رسالتی الهی
باشد که در زمرهی معلمان برگزیدهی آخرت قرار گیرند و از ثواب بیپایان این راه نورانی بهرهمند شوند.
روزتان مبارک، ای پرچمداران نور و بصیرت
╭─┅─🍃🌹🌺🌷🍃─┅─╮
🆔️https://eitaa.com/darolghorane_karime_ahlebeyt
╰─┅─🍃🌹🌺🌷🍃─┅─╯
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام امام زمانم✋🌸
پشت دیوار بلند زندگی
ماندهایم چشم انتظاریک خبر
یک انا المَهدے بگو
یاابن الحسن(عجلاللهتعالیفرجه)
تا فرو ریزد حصار غصهها
🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷
https://eitaa.com/heyatemontazerane_mahdi
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🕋 اگر خداوند محور زندگی بشریت باشد، دنیا گلستان میشود
🔹️حضرت آیتالله خامنهای صبح امروز در دیدار کارگزاران حج:
✏️اگر چنانچه بشریت توفیق پیدا کند زندگیاش، حکومتش، درسش، جنگش، صلحش، رفاقتش، بر محور خدا انجام بگیرد دنیا گلستان خواهد شد.
✏️این خودخواهیها، این بیرحمیها، این قساوتها، این قتلها، این کودککشیها، این استعمارها، این دخالتها در کشورهای دیگر از بین خواهد رفت، اگر توحید ملاک باشد. ۱۴۰۴/۲/۱۴
🖼 #بسته_خبری
💻 Farsi.Khamenei.ir
❇️رسیدن وقتی اتفاق میفته که گذشتن باشه
✅پس نمیشه از چیزی نگذشت و به چیزی رسید
👌و هر چی مقصد دورتر و بالاتر باشه باید از چیزایِ بیشتر و بهتری گذشت.
💡پس باید یاد بگیری به لذت رشد خودت نمیرسی مگه اینکه زحمت چیدن لذتای هرز رو از زندگیت بکنی.
💠چون گفتم که هر رسیدنی گذشتن میخواد
گذشتنِ از حالت،مالت و بیشتر از همه خودِ بیمارت
🫀ولی بدون هر گذشتی یه گره از بالت باز میکنه و یه ارتفاع به پروازت اضاف.
🔥حالا تویی و آسمون لذت پروازش...
💕مَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ
https://eitaa.com/heyatemontazerane_mahdi
روزی طلبه جوانی که در زمان شاهعباس در اصفهان درس میخواند نزد شیخ بهایی آمد…..
من دیگر از درسخواندن خسته شدهام و میخواهم دنبال تجارت و کار و کاسبی بروم، چون درسخواندن برای آدم، آب و نان نمیشود و کسی از طلبگی به جایی نمیرسد و بهجز بیپولی و حسرت، عایدی ندارد.
شیخ گفت:
بسیار خب! حالا که میروی حرفی نیست. فعلا این قطعه سنگ را بگیر و به نانوایی برو چند عدد نان بیاور با هم غذایی بخوریم و بعد هر کجا میخواهی برو، من مانع کسبوکار و تجارتت نمیشوم.
جوان با حیرت و تردید، سنگ را گرفت و به نانوایی رفت و سنگ را به نانوا داد تا نان بگیرد ولی نانوا او را مسخره نمود و از مغازه بیرون کرد.
پسر جوان با ناراحتی پیش شیخ بهایی برگشت و گفت:
مرا مسخره کردهای؟ نانوا نان را نداد هیچ، جلوی مردم مرا مسخره کرد و به ریش من هم خندید.
شیخ گفت:
اشکالی ندارد. پس به بازار علوفهفروشان برو و بگو این سنگ خیلی باارزش است، سعی کن با آن قدری علوفه و کاه و جو برای اسبهایمان بخری.
او دوباره به بازار رفت تا علوفه بخرد ولی آنها نیز چیزی به او ندادند و به او خندیدند. جوان که دیگر خیلی ناراحت شده بود، نزد شیخ آمد و ماجرا را تعریف کرد.
شیخ بهایی گفت:
خیلی ناراحت نباش. حالا این سنگ را بردار و به بازار صرافان و زرگران ببر و به فلان دکان برو و بگو این سنگ را گرو بردار و در ازای آن، صد سکه به من قرض بده که اکنون نیاز دارم.
طلبه جوان گفت:
با این سنگ، نان و علوفه ندادند، چگونه زرگران بابت آن پول میدهند؟
شیخ گفت:
امتحان آن که ضرر ندارد.
طلبه جوان با اینکه ناراحت بود، ولی با بیمیلی و به احترام شیخ به بازار صرافان و جواهرفروشان رفت و به همان دکانی که شیخ گفته بود، رفت و گفت:
این سنگ را در مقابل صد سکه به امانت نزد تو میسپارم.
مرد زرگر نگاهی به سنگ کرد و با تعجب، نگاهی به پسر جوان انداخت و به او گفت:
قدری بنشین تا پولت را حاضر کنم.
سپس شاگرد خود را صدا زد و در گوش او چیزی گفت و شاگرد از مغازه بیرون رفت.
پس از مدت کمی شاگرد با دو مامور به دکان بازگشت. ماموران پسرجوان را گرفتند و میخواستند او را با خود ببرند.
او با تعجب گفت:
مگر من چه کردهام؟
مرد زرگر گفت:
میدانی این سنگ چیست و چقدر میارزد؟
پسر گفت:
نه، مگر چقدر میارزد؟
زرگر گفت:
ارزش این گوهر، بیش از ۱۰هزار سکه است. راستش را بگو، تو در تمام عمر خود حتی هزار سکه را یکجا ندیدهای، چنین سنگ گرانقیمتی را از کجا آوردهای؟
پسر جوان که از تعجب زبانش بند آمده بود و فکر نمیکرد سنگی که نانوا با آن نان هم نداده بود، این مقدار ارزش داشته باشد، با لکنتزبان گفت:
به خدا من دزدی نکردهام. من با شیخ بهایی نشسته بودم که او این سنگ را به من داد تا برای وامگرفتن به اینجا بیاورم. اگر باور نمیکنید با من به مدرسه بیایید تا به نزد شیخ برویم.
ماموران پسر جوان را با ناباوری گرفتند و نزد شیخ بهایی آوردند. ماموران پس از ادای احترام به شیخ بهایی، قضیه مرد جوان را به او گفتند.
او ماموران را مرخص کرد و گفت:
آری این مرد راست میگوید. من این سنگ قیمتی را به او داده بودم تا گرو گذاشته، برایم قدری پول نقد بگیرد.
پس از رفتن ماموران، طلبه جوان با شگفتی و خنده گفت:
ای شیخ! قضیه چیست؟ امروز با این سنگ، عجب بلاهایی سر من آوردهای! مگر این سنگ چیست که با آن کاه و جو ندادند ولی مرد صراف بابت آن ۱۰هزار سکه میپردازد.
شیخ بهایی گفت:
مرد جوان! این سنگ قیمتی که میبینی، گوهر شبچراغ است و این گوهر کمیاب، در شب تاریک چون چراغ میدرخشد و نور میدهد. همان طور که دیدی، قدر زر را زرگر میشناسد و قدر گوهر را گوهری میداند. نانوا و قصاب، تفاوت بین سنگ و گوهر را تشخیص نمیدهند و همگان ارزش آن را نمیدانند.
وضع ما هم همین طور است. ارزش علم و عالم را انسانهای عاقل و فرزانه میدانند و هر بقال و عطاری نمیداند ارزش طلب علم و گوهر دانش چقدر است و فایده آن چیست. حال خود دانی، خواهی پی تجارت برو و خواهی به تحصیل علم بپرداز.
https://eitaa.com/heyatemontazerane_mahdi
─═༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═─
سلام امام زمــانم
ای مطلـــع دعـای ســـحرگاه من سلام
ای روشنای هر شب من ، ماه من سلام
هر صبح دلخوشم به سلامی که می دهم
هستم گدای پشت درت ، شاه من سلام
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
https://eitaa.com/heyatemontazerane_mahdi
سلام امام زمانم✋🌸
حل می شود مشکلِ بَشر با ظهورِ تو
ای هرچه هست و نیست در عالم فدای تو...
هر شب به روزِ آمدنت فکر می کنم
هر صبح بی قرارترینم برای تو...
اللهم عجل لولیک الفرج🤲
#کانال_هیئت_منتظران_مهدی_عج
https://eitaa.com/heyatemontazerane_mahdi
16.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✅ یک راهکار مهم برای پردهپوشی خداوند از اعمالمان در دنیا و آخرت...
#کانال_هیئت_منتظران_مهدی_عج
https://eitaa.com/heyatemontazerane_mahdi