eitaa logo
💚 سید رؤیایی من 💚
12 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.2هزار ویدیو
28 فایل
حسن قشنگ ترین واژه ی جهان من است👌 هزار شکر که نام تو بر زبان من است💚 محفل امام حسنی ها💚
مشاهده در ایتا
دانلود
6.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️حُبُّ الْحُسَيْن هُویَٺَنا🌱 ⟬ڪࢪݕلأڂۅݩھ‌ی‌أݦیدݦھ ڂۅݩھ‌‌ے آقأے ۺھیدݦھ. . .🖇 ⟭
گرچہ این شهر شلوغ اسٺ ولۍ باورڪن آن‌چنان جاے تُـو خالیسٺ صدا مۍپیچد.. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
AUD-20210722-WA0052.mp3
3.98M
توی بی سر پناهی به تو پناه نبرم ‌چه‌کنم😭 آقا از رو سیاهی به تو پناه نبرم چه‌کنم😭 به تو مدیونم حسین... جونم حسین.... ازتو ممنونم حسین... جونم حسین...
نزدیک میشویم به تپش های اربعین یک کربلا بده نخورَد نوکرت زمین...
62.5K
ته‌رویات‌کجاست؟!... داره کم کم دو سال میشه از آخرین بغل😭😭😭 💔
﷽ اعتبار گذرنامه‌ام تمام شده. 😢 باید گذرنامۀ جدید بگیرم؛ امّا حسین جان! این گذرنامه‌های کاغذی به کنار، آیا گذرنامۀ من پیش تو اعتبار دارد؟ سال گذشته گذرنامه‌ام را امضا نکردی. امسال چه کار می‌کنی؟ نکند یک سال دیگر توشه‌ام از اربعین، حسرت باشد! گذرنامه‌ها را تو به شرط لیاقت امضا نمی‌کنی. یقین دارم؛ زیرا این طور اگر باشد، مُهر تو روی گذرنامۀ چه کسی می‌نشیند؟ نهایتش تو می‌مانی و آن یار سفرکرده و شاید چند نفر از ملازمانش. من می‌دانم تو دنبال بهانه‌ای برای امضا کردن. وای به حال من اگر نتوانم این بهانه را جور کنم. حسین جان! اگر چه شرمم می‌آید؛ اما بگذار بگویم: آقایی کن و حتّی اگر بهانه‌‌ای را جور نکردم، چشمت را روی هم بگذار و گذرنامۀ اربعینم را امضا کن. من که همیشه زیر دِین تو بوده‌ام، این هم روی آن. ✍️ محسن عباسی ولدی
بمیرم😭😭😭😭😭 کارِ ما گرچه به جز گریه‌ی پیوسته نبود کارِ این قوم ولی خنده‌ی آهسته نبود آنقدر ضربه‌ی نیزه همه را ساکت کرد بِینِ ما در پِیِ تو  یک سرِ نشکسته نبود پشت دروازه‌ی ساعات معطل شده است آن کریمی که درِ خانه‌ی او بسته نبود خسته از زخمِ زبانیم و جسارت به لبت پایِ ما با تو در این راه ولی  خسته نبود فقط از دور تو را دخترکانت دیدند نیزه‌ای کاش به تو اینهمه وابسته نبود گرمِ تزئین و پذیرایی شام‌اند همه ورنه دروازه‌ی این شهر چنین بسته نبود😭 امام صادق (ع) از زبان امام زین‌العابدین (ع) نقل کرده‌اند که: «مرا بر شتری لنگ، بدون روپوش و جهاز سوار کردند. سر سیدالشهداء (ع) بر نیزه‌ی بلندی بود و زنان بر شتران پالان دار پشت سر من بودند. جماعتی که ظلم و ستم را از حد گذرانده بودند ، با نیزه‌ها در جلو ، عقب و اطراف ما بودند. هرگاه یکی از ما گریه می‌کرد، بر سرش می‌زدند.»