eitaa logo
💚 سید رؤیایی من 💚
13 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.3هزار ویدیو
28 فایل
حسن قشنگ ترین واژه ی جهان من است👌 هزار شکر که نام تو بر زبان من است💚 محفل امام حسنی ها💚
مشاهده در ایتا
دانلود
همه ی ما به قلبمان بدهکاریم زمانی که دل حرکت کرد اما راهش را بستیم با ابا عبدالله سخن نگفتیم🕊
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بدی کردم ، پدری کردی ! - بهم گفتی تورو بخشیدم ؛ آخه واسم عمری نوکری کردی..🥀
با مرگ اگر تُـو را توان دید ، ڪۍ مۍرسد این تولدِ ما..؟!💔
حسرت دریایی است به تمامیت وجود از زمان مرگ تا روز قیامت به خاطر تک تک لحظاتی که در دنیا از یاد حسین به دور بودیم🕊
7.93M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نفسش تسبیحھ هرکی می‌کشھ توے فراقت آھ..🥀
غلامتان‌به‌من‌آموخت‌در‌میانه‌ی‌خون که‌روسیاهی‌مانیزراه‌حل‌دارد...
Feragh~ViolinMusics.com_۲۰۲۳_۰۸_۰۲_۱۴_۱۹_۱۰_۹۴۸.mp3
9.41M
چجوری بگم که دلم گرفته رفیق‌دارم‌ازبچگیش‌حرم‌نرفته!💔
آقای دولابی میگه وقتی میری روضه، و قلبت احساس آرامش میکنه این نشونه اینه که امام حسین وارد قلبت شده
فإذا اختنَقتُمْ، بالحُسينِ تنفّسوا ‏اگر دل‌تان سخت به تنگ آمد، با ذکر حسین علیه السلام نفس بکشید...🖤🤍
🤔 علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر می‌کرد که چطور گریه بر سید الشهداء(علیه‌السلام) باعث آمرزش گناهان می‌شود؟ همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفته‎ای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم" گفت: چطور می‎شود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید_الشهداء (علیه‌السلام) می‎دهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمی‎دارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان می‎نویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده می‎شود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیه‌السلام) سبب آمرزش گناهان شود؟ سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم. پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار می‎رفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العاده‎ای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمه‌ای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را می‎گذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند. فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: "چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟" هر کسی جوابی داد. یکی گفت یک گوسفند کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و... حرف ها که تمام شد. سلطان گفت: اگر من بخواهم مثل او لطفش را جبران کنم، باید تمام سلطنت و دارایی خودم را بدهم؛ که تازه آن وقت، مقابله به مثل کرده‌اید و بدون هیچ لطف اضافه‌ای؛ فقط محبت‌شان را جبران نموده‌اید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید. ای سید بحر العلوم سیدالشهداء(علیه‌السلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛ خدا که نمی‌تواند تمام سلطنت و دارایی‌اش را به حسین(علیه‌السلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیه‌السلام) بدهد... سوار این را گفت و سید بحرالعلوم در فکر فرو رفت ولی تا سربلند کرد دید هیچ کس کنارش نیست! سید با خود گفت این مرد که بود؟ چگونه از فکر من خبر داد و یکباره آمد و رفت؟ اشک می‌ریخت که امام زمان(علیه‌السلام) را دیده و نشناخته... 📚منبع:عبقری الحسان، شیخ علی اکبر نهاوندی، ج1، ص119‏