( ♥️ ° 📕 ) 📚| #عشق_ودیگرهیچ ✍| #نرجس_شکوریان_فرد 📖| #قسمت_سی‌_و_هفتم فصل اول را که خواند پشیمان شد از حکمی که داده بود. فصل دوم؛ کمی ذهنش را قلقلک داد و او را مسخره کرد. اما سر فصل سوم مجبور شد برگردد و از ابتدا مطالعه کند. همسرش که متوجه تغییر روش قاضی شده بود استکان چای را آورد داخل اتاق کار و پشت سر قاضی نشست. شب سوم بود و قاضی داشت دوباره مطلب را می‌خواند. زن هم می‌خواند که بی‌اختیار گفت: - چه آدم جالبی! قاضی تازه متوجه همسرش شد و استکان چای را هم ندید. پرسید: - نویسنده جالبه؟ - نه. شخصیت اول داستان! البته بیشتر شبیه یه اسطوره است تا آدم! قاضی با اشاره دست بانویش چای را دید و با جمله‌ی بالا دستش دور لیوان خشک شد. - نویسنده داره یه موجود خیالی خلق می‌کنه تا به بچه‌ها و جوونا درس بده. برای معلما خوبه این قصه. قاضی با خودش فکر کرد که حتماً باید از فرهاد محبوبی بپرسد: این نوشته‌ها راست است یا دروغ! • • • [روز چهارم] تا ساعت 3 کلاس داشتم. بدوبدو خودم را رساندم بیمارستان کنار شاهرخ. ساعت ده دقیقه به چهار بود. به زحمت اجازه دادند تا پشت دیوار شیشه‌ای بروم. تنها ایستاده بود و نگاه دوخته بود به تصویر پشت شیشه. این تصویر را در فیلم‌ها دیده بودم، در واقعیت نه! کنارش که ایستادم گفت: - سلام دیر اومدی. به ننه‌م گفتم میای، منتظرت بود! چشمانم را دوختم به انسان‌های ساکتی که از پشت شیشه ترحم‌برانگیز بودند. میان دو سه جوان، پیرزنی روی تخت بی‌هوش خوابیده بود. دستگاه‌های زیادی که به سر و صورتش وصل بود نمی‌گذاشت خوب ببینمش اما خوب توانست حالم را در هم کند. انسان موجود مغروری است که در یک لحظه می‌شود یک موجود ناتوان. تمام داراییش یه فنا می‌رود و باز هم ادعا و منم منم دارد. چیزی نگفتم. شاهرخ کنار گوشم زمزمه کرد: - جواب سلام من رو نمیدی، جواب سلام ننه‌م رو بده! با این حرفش تازه متوجه بغضی شدم که سفت چسبیده بود به گلویم. بیمارستان جای خوش‌آیندی نیست، چه برسد به اینکه عزیزت هم روی تختش در چنگال مرگ اسیر باشد. یک لحظه دلم می‌خواست بدوم بیرون و یک راست تا خانه بروم؛ مادرم را می‌خواستم! شاهرخ با صدایی پرخَش گفت: - یادته دیشب گفتی کارای مهدی خیلی مهم نبوده! من از دیشب تا حالا درگیرم که کارای مهدی مهم بوده یا نه؟ ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem

( ♥️ ° 📕 ) 📚| #عشق_ودیگرهیچ ✍| #نرجس_شکوریان_فرد 📖| #قسمت_سی‌_و_هشتم با صدای بلندگو که از همراهان می‌خواست بیمارستان را ترک کنند چرخید سمت من و دستانش را گذاشت روی شانه‌هایم: - مهم بوده. خیلی مهم بوده. چون تو برای اینکه همۀ کارایی که مهدی می‌کرده رو انجام بدی، باید یه ارادۀ قوی داشته باشی. آدمی هم که عزم جدی نداره آدم نیست. حیوونه، حیوون! اگر وقتی مادرش یه حرف می‌زنه، آدم باشه سرش رو بندازه پایین جواب نده خوبه، حیوون باشه برمی‌گرده تندی می‌کنه. پول هم گیرش بیاد میره می‌ریزه تو شکم خودش؛ اما اگه آدم باشه اول به فکر خونوادشه؛ ننه‌ش چیزی احتیاج نداشته باشه... حیوون باشه، هم می‌خوره، هم حق به جانب می‌خوره. مهدی آدم بوده. اراده‌ش همونیه که من ندارم. حتی اینقدر که تکلیف زندگی خودمو درست کنم... اینها را در بهت من و با بغض خودش یک نفس می‌گوید. کنار دهانش از شدت ناراحتی کف سفیدی نشسته و رنگ چشمانش از شدت گریه قرمز است. توان اینکه آرامش کنم در من نیست. نگاه آخر را به مادر خفته‌اش می‌کند و دستم را می‌گیرد و می‌کشد سمت در... می‌رویم. قرار داریم با دوستان مهدی... این قرار را شاهرخ با التماس و اصرار گذاشته است. • • • کولۀ خالی از همه‌چیز و پر از ورق و یکی دوتا خودکارم روی شانه‌ام سنگینی ندارد. اما فکر به او سنگین کرده تمام فکر و روحم را. نگاهی به بلندی کوه و مسیری که باید بروم می‌اندازم و راه می‌افتم. تقریبا در سکوت محضی که بین من و شاهرخ از بیمارستان تا الان ادامه دارد می‌رسیم به جایی برای نشستن! چندمتر بالاتر از روز قبل را انتخاب می کنم و می‌نشینم. شاهرخ شرط کرده که هر روز همراه من بیاید. تا من کمی تمرکز کنم و دفتر و دست‌کم را دربیاورم، کوله‌اش را باز می‌کند و بساط چای ذغالی را راه می‌اندازد. نگاهم را از تلاش شاهرخ می‌گیرم و قلمم را دست می‌گیرم. لم می‌دهد کنارم و می‌گوید: - بلند بنویس! - شاهرخ، بلند برای صدا و ارتفاعه! - یه دونه چای ذغالی هم بهت نمیدم اگه بلند ننویسی! چاره‌ای ندارم. اما بعد؛ من مثل مهدی نشده‌ام هنوز؛ که مقابلش غذای لذیذ بگذارند، یک نگاه عمیق بیندازد به غذایی که بویش همۀ اتاق را گرفته، بو را بشنود، ظرف غذا را ببیند؛ بعد لبخند بزند و آرام بگوید: - اتفاقاً هوس هم کرده‌ام. اما... نخورد! آدمی قدرتمند است که دلش مثل کف دستش است. می‌تواند راحت مشت کند، محکم نگهش دارد و نگذارد هرچیز ریز و دم‌دستی واردش بشود. دل است دیگر... نه، مهدی است دیگر! من و شاهرخ نیستیم که فقط با هوس می‌خوریم. مهدی خوب‌خوراک بود؛ نان و نمک هم برایش قوت سفرۀ هفت‌رنگ ما را داشت. من همیشه فکر می‌کردم که با این همه تغذیۀ عالی که مادر برایم فراهم کرده، چرا زود از پا می‌افتم. مهدی را که شنیدم، فهمیدم که ضعیف بودن مقابل شکم، از ضعیف بودن روح است و جسم هم که دنباله و تابع روح. ورزشکار هم که باشی روحت ضعیف باشد، زود وا می‌دهی. اما مهدی نمی‌نشسته که بخواهد زمین‌گیر هم بشود. کم‌خوابیش از کم خوراکی و کم نوشیش بوده؛ خوب خوراکی کار هر شکم‌پرستی نیست. مهدی شکم‌پرست نبوده، هوس‌پرست نبوده؛ خداپرست بوده و همین هم کفایت میکند که بزرگ بشود و یکی مثل من هم شیفته و مریدش! ⏳ادامه دارد... ⏳ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem

#در_محضر_بزرگان ⚜قدرت جوان ✅ ←جوان→ در اوج قدرت روحی است و می‌تواند به تمام کائنات سفر کند 👈و از آنها عبور کند و به ←ملکوت→ برسد. 💯جوان می‌تواند قدرت رها شدن از دنیا را پیدا کند #استاد_پناهیان #میلاد_حضرت_علی_اکبر #روز_جوان 🌱 پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem

🎥 اسلامی: سهم بانوان ایرانی دانشمند هسته‌ای موجب شگفتی گروسی شد 🔷 پیام واضح همایش شب گذشته این بود که جریان علمی، پژوهشی و فناوری هسته‌ای در ایران، جریانی قدرتمند است و پیام‌آور صلح، مودت و دوستی است. _________________________ 😍 آینده ما رو اشاره کردن 😉 _____________________________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem

#دختر_شهدایی ✋خوشبختی یعنی دختر باشی و با رفیقات بری راهیان ۰۰۰ 🧕 برنامه های ناب دخترونه 📌اولویت با سفر اولی ها و اعضای ثابت کانال 🚌کی حرکت می‌کنیم؟ ۲۶ اسفند ماه سال جاری 🏘کی میرسیم کاشان ؟ صبح روز ۲۹ اسفند 💳چند بدیم ؟ هزینه ۴۰۰ تومان 🚺چقد جا دارن؟ فوق محدود 📝پیش پرداخت رزرو ؟ ۵۰ تومان 🗓مهلت ثبت نام ؟ ۱۸ اسفند ⁉️کجا ثبت نام کنم ؟ 👇👇👇👇👇👇👇👇 🌷گل دخترا شهدایی 🔴تصویر واریز و مشخصات شناسنامه ای رو به این آیدی ارسال بفرمایید 🔰مسول ثبت نام قطعی خانم مطلق @F_shohreh _______________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem

❤️جان جانان منی 💚عشق پنهان منی _________________________________ مسیح‌الزمان 🚩 اثر محسن نوروزی و ایمان مهتران #کرمانشاه 💠 رویداد ملی هنری #روزامید _______________________________________________ پاتوقی ویژه تمام دختران نازنین کاشانی 👇 @heyatjame_dokhtranhajgasem