🏴#شهادت_امام_حسن_عسکری
▪️از ما زمینیان به شما آسمان،سلام...
مولای دلشکسته امام زمان،سلام...
▪️این روزها هزار و دو چندان شکسته ای
حالا کجای روضهی بابا نشسته ای؟!!!
▪️رخت سیاه داغ پدر کردهای تنت...
قربان ریشه های نخ شال گردنت...
🏴شهادت یازدهمین نور ولایت است…
فرزند غایبش را سر سلامت بگویید…
و باران اشکتان را در بیشکیبی انتظار بهانه سازید…
شهادت مظلومانه #امام_حسن_عسکری (علیه السلام) را به محضر مولایمان #امام_زمان و همهی عاشقان و شیعیان حضرتش تسلیت میگوییم.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥#مداحی_مناسبتی
♨️ویژه #شهادت_امام_حسن_عسکری
🎙با نوای حاج مهدی رسولی
▪️سلام ای پناه دل شیعهها...
▪️بازم عالمی مبتلای شما...
15.94M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔰 ویژه آغاز ولایت #امام_زمان
📹 #رهبر_انقلاب : امّت محمّدی(صلی الله علیه واله)، در هیچ حادثهای از حوادث زندگی دچار یأس و ناامیدی نمیشوند و همیشه در همه حال انتظار فرج دارند.
#عید_بیعت
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
آقا مبارک است ردای امامتت💐
ای غایب از نظر به فدای امامتت💐
ما زنده ایم از برکات ولایتت💐
ما عهد بسته ایم به پای امامتت💐
آغاز ولایتت بر پهنای گیتی، بر ما مبارک است و مبارک تر آن روز که؛
✨چشمان مهربانت✨
پناه تمام دلشورههایمان شود!
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_چهل_و_یکم
بابا –وقت برای این کارا زیاده . دکتر شما واجب تره.
از بابا و بابا جون خداحافظي کردیم و با هم به طرف در نیمه باز حیاط رفتیم.
یاشار پورمند جلو در منتظرمون بود .
با دیدنمون اومد داخل حیاط و زیر بازوی امیرمهدی رو گرفت .
در همون حین هم بدون نگاه به من آروم سلام کرد.
جوابش رو دادم و کنارشون تا جلوی در رفتم .
جلوی در ایستادیم تا یاشار بره و در ماشینش رو باز کنه.
امیرمهدی آروم گفت:
امیرمهدی –راستي به پدرت بگو برای تحویل سال خونه شون هستیم.
سری تكون دادم:
من –باشه . الان مي گم.
بعد با ناراحتي ادامه دادم:
من –واقعاً نیاز به آزمایشه ؟
لبخندی زد:
امیرمهدی –دکتر گفت بهتره آزمایش بدم تا با آزمایش های بعدی مقایسه کنیم . کاری نداره به قدرت باروری ميخواد بدونه با بهتر شدنم نتیجه ی آزمایش هم تغییر مي کنه یا نه!
من –کاش مزاحم دکتر پورمند نمي شدی . خودم مي بردمت.
امیرمهدی –خودش هم آزمایشگاه کار داره.
صدای یاشار باعث شد به سمتش برگردم:
یاشار –منم باید آزمایش بدم . آزمایش اچ آی وی.
مبهوت نگاهش کردم.
سرش رو زیر انداخت:
یاشار –منم باید تكلیفم رو بدونم . اینكه
مي تونم درست زندگي کنم یا دیگه فرصت ندارم مثل یه آدم عادی
ادامه بدم.
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_چهل_و_دوم
یاشار –منم باید تكلیفم رو بدونم . اینكه
مي تونم درست زندگي کنم یا دیگه فرصت ندارم مثل یه آدم عادی
ادامه بدم.
با نوك کفشش برگای رو زمین رو تكون داد . اخماش تو هم بود . مي شد فهمید نگرانه ، ناراحته.
اینم انتهای دوستي های بي قید . اینكه به خودش شك کنه.
حالا که داشت درست مي شد باید به سالم بودن خودش شك مي کرد!
دروغ نیست اگر بگم دلم براش سوخت . تو دلم دعا کردم خدا بهش فرصت بده ..
فرصت اینكه برگرده ... اینكه بتونه راه درست رو پیدا کنه و یه زندگي خوب داشته باشه
آروم رو به هر دو گفتم:
من –مطمئنم هر چي خیرتون باشه همون مي شه.
یاشار نگاهي به امیرمهدی انداخت و گفت:
یاشار –بریم ؟
امیرمهدی لبخند اطمینان بخشي بهش زد:
امیرمهدی –توکل به خدا .. بریم.
***
چشمای امیرمهدی فقط روی من زوم شده بود و فیلم بردار هم تموم لحظاتمون رو شكار مي کرد.
تو اون لباس عروس با اون دامن دنباله دار و تاج بلندم شبیه به پرنسس ها شده بودم.
امیرمهدی فقط برای نیم ساعت اومده بود تو زنونه تا فیلمبردار دو تا صحنه رو با حضورش فیلمبرداری کنه و امیرمهدی باز برگرده تو مردونه.
بعد از عكسای آتلیه که امیرمهدی به اصرار یكیش رو با کراوات کنارم ایستاد
بعد از نیم ساعت رفت و باز مجلس افتاد دست دخترایي که بیشترشون از اقوام ما بودن . همه به احترام امیرمهدی
رعایت مي کردن .
انگار این مرد با منش خودش همه رو
وادار مي کرد به احترام گذاشتن بهش.
بعد از رفتن مهمونا سوار ماشین عروسمون شدیم
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_چهل_و_سوم
بعد از رفتن مهمونا سوار ماشین عروسمون شدیم.
رضا اومد کنار ماشین و رو به امیرمهدی گفت:
رضا –اگر پات خیلي درد مي کنه بذار من بشینم پشت فرمون .
امیرمهدی لبخندی زد:
امیرمهدی –خوبم . آروم مي رم.
رضا سری تكون داد:
رضا –هر جا دیدی نمي توني زنگ بزن خودم رو مي رسونم
امیرمهدی هم "باشه "ای گفت و راه افتادیم.
کمي که از باشگاه دور شدیم ماشین رو کناری زد . به حساب اینكه پاش درد گرفته گفتم:
من –مي خوای من بشینم پشت فرمون ؟ به پات فشار نیار!
رو کرد بهم:
امیرمهدی –نه .. خوبم .. وایسادم یه چیزی بهت بگم.
من –هوم ؟
امیرمهدی –این یكسال رو به خاطرت بیار مارال!
من –خب ؟
امیرمهدی –خیلي اتفاق ها افتاد که
مي تونست پایان باشه یا برای من یا برای تو !
مرگ خیلي نزدیكه .. معلوم نیست کي بیاد سراغمون . نمي خوام همچین شبي به این
فكر کنیم که چقدر فرصت داریم کنار هم باشیم.
کمي کج نشست به سمتم:
امیرمهدی –مي خوام ازت خواهش کنم ..
بیا یه جوری زندگي کنیم که انگار فرصت چنداني نداریم .
بیا من آدم باشم تو هم حوا ... همیشه حواسمون باشه که ممكنه از
بهشت خدا رونده بشیم .
پس قدر ثانیه به ثانیه ی با هم
بودنمون رو بدونیم . قدر خونواده هامون... قدر دوستامون .. قدر همه ی چیزهایي که داریم...
دستش رو گرفت طرفم:
امیرمهدی –حاضری ؟
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍💚🤍
🤍💚🤍💚🤍
💚🤍💚🤍
🤍💚🤍
💚🤍
🤍
✨﷽...✨
#رمان_برزخ_اما📓
#فصل_دو_رمان_آدم_و_حوا📖
#قسمت_سیصد_و_چهل_و_چهارم
دستش رو گرفت طرفم:
امیرمهدی –حاضری ؟
سر تكون دادم:
من –حاضرم ... یك ثانیه ی با تو بودن رو هم از دست نميدم.
امیرمهدی –پس از همین حالا شروع
مي کنیم.
امیرمهدی –نمي خوام فرصت رو از دست بدم و تو روزمرگي یادم بره بهت یادآوری کنم چقدر از حضورت تو زندگیم خوشحالم . دوست دارم مارال.
دستش رو با انگشتام فشار دادم:
من –من بیشتر...
امیرمهدی –امشب حتماً به مادر و پدرت و مهرداد یادآوری کن چقدر دوسشون داری . فرصت کنار هم بودن
خیلي کمه . از این فرصت ها استفاده کن.
پلك رو هم گذاشتم.
من –حتماً...
راه افتاد...
و این شروعي جدید برای هر دوی ما بود....
***
وضو گرفتیم...
نماز خوندیم...
آخر نمازش دعا کرد ..
. »اللهم ارزقنى الفتها و ودّها و رضاها بى و ارضنى بها و اجمع بیننا باحسن اجتماعٍ و انفس ائتالف فانّك تحب الحلال و تكره الحرام؛
خدایا الفت و مودت و رضایت زن را نسبت به من و رضایت مرا نسبت به او بر من ارزانى دار و میان ما را به بهترین وجه مجتمع نما
و نیكوترین الفت را به ما عطا کن، همانا تو حلال را دوست مى دارى و حرام را زشت
مى شمارى.«
برگشت به سمتم.
امیرمهدی –قبول باشه.
لبخند زدم:
من –از تو هم قبول باشه.
💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍💚🤍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
#سلام_آقا_جان🤚
#صبحتبخیرمولایمن
اکسیر کرامت شما میآید
انوار ولایت شما میآید
این خرقهیِ سبزِ علوی ای آقا
الحق که به قامت شما میآید
مولایمان امام مهدی علیهالسلام:
🌟إنّي أمانٌ لأِهلِ الأرضِ
من امان اهل زمینم
🌟كَما أنَّ النُّجُومَ أمانٌ لأِهلِ السَّماءِ
چونان ستارگان برای اهل آسمان!
اینکه قرنهاست نمیبینیمت؛
دلیل نداشتنت نبود و نیست!
ما تکیه دادهایم
به تو أمان اهل زمین
که موجهای کوچک و بزرگ،
دلمان را نمیلرزاند...
برگرد أمان اهل زمین ...
برگرد!
داشتنت را با دیدنت
برایمان بخواه
#الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
سلااااااااااااااام بروی ماهتتون رفقا جان🤚
صبحتون بخیر و شادی ☺️
روزتون متبرک به نگاه مهدی فاطمه عج🌸
#عیدمنتظرانمبارک😍
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ای منتظران گنج نهان می آید
آرامش جان عاشقان می آید
بر بام سحر طلایه داران ظهور
گفتند که صاحب الزمان می آید
☘عید امامت مولایمان امام زمان (عج) مبارک باد.🌸🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🤔 چرا دعاهای ما برای فرج مستجاب نشد؟
#کلیپ | #استاد_شجاعی
منبع : جلسه ۱۹ از مبحث شرح زیارت ال یاسین
@ostad_shojae | montazer.ir
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
#سلام_امام_زمانم!🤚
🌸ای دیدنت بهانه ترین خواهش دلم
🌸 فڪری بڪن برای من و آتش دلم
🌸دست ادب به سینه ی بیتاب میزنم
🌸 صبحت بخیر حضرت آرامش دلم
#اللهمعجللولیکالفرج
✦࿐჻ᭂ❣🌸❣჻ᭂ࿐✦
ســــلام ✋
الهی که اولین روز هفته زیباتـــــون متصل ب نگاه گرم الهی باشه
روزتون پر از حس های قشنگ👌
حالتون چطوره؟
هرکجا هستید براتون عالی ترین حال خوب رو آرزومندم🌺
https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔖«شاگردان خصوصی امام زمان علیهالسلام»
#کلیپ
#استاد_شجاعی | #استاد_حسن_محمودی
منبع : جلسه ۳ از مبحث شرح زیارت روز جمعه / جلسه ۳ از مبحث دعا و استغاثه
@ostad_shojae | montazer.ir
⌝تویسختترينمشكلاتهمميشہموفقشد
تویآلودترينمكانهاهمميشہپاكموند
تویدنياییکہ،همہبدشدنميشہخوببود ⌞
وهمہاينابہتوبستگیداره ؛
پسقویباشوسبزبمان...🌿
#انگیزه⛅
♡ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ♡
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آموزش یک مدل موی خیلی ناز و شیک برای دخترای کوچولو 😍
#ایده
#مدل_مو
♡ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ♡
.#انگیزشی☘
«تلاش های بی سر صدا نتیجه های پر صدایی دارن. 🌱
.
٫٫ سعی کن کسی که تو را می بیند، آرزو کند مثل تو باشد.🌱
مهربون باش ولی ضعیف نباش 🌱
نگران مُردن نه ، نگران زندگى نكردن باشيد . 🌱
♡ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ♡
#توصیـہ
• روش پاک کردن لکہها از روی لباس
𓂃 𓈒 𓂃 𓈒 𓂃 𓈒 𓂃 𓈒 𓂃 𓈒
○ خودکار : الکل یا شیر!
○ لاک : تافت مو!
○ شکلات: آب گرم+ سرڪه
○ میوه : آب سرد + آبلیمو!
○ قهوه : جوش شیرین!
○ لوازم آرایشی : الکل یا خمیر ریش!
○ زنگ زدگۍ : آبلیمو + نمک!
○ رنگ مو : آب + سرکه!
♡ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ♡
از یک سنی به بعد!
#حقیقت
♡ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ♡
#تلنگر
شیطونـه کنارِ
گوشت زمزمه میکنه:
تا جوونی از زندگیـت لذت ببر !!!
هر جور که میشه خوش بگذرون
اما تو حواسـت باشه،
نکنه خوش گذرونیت به
قیمتِ شکســ💔ـــتنِ دل #امام_زمان باشه..
«#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج»
#راه خدا🥀
♡ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ♡
"چرا وقت نداری؟🤷🏻♀⏳"
--------------------------------------------------
⏰• هر هفته = ۱۶۸ ساعت
💻• ۴۰ ساعت کار
🌱• ۵۶ ساعت خواب
🏃♂• ۷ ساعت ورزش
✈️• ۱۰ ساعت رفت و آمد
👨👩👧• ۲۰ ساعت خانه و خانواده
💁♀• ۳۵ ساعت هنوز مونده که میتونه برای خودت یادگیری و پیشرفت بیشتر و ... صرف بشه!
پن:وقت داری اما اولویتهات اشتباه هستند❌⭕️
#برنامه_ریزی
♡ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ♡
گاهی به فکر مرگ هم باشیم ؛
شاید از انجام بعضی کارها ،
منصرف شدیم . . .👨🦯
#حقیقت
♡ https://eitaa.com/heyatjame_dokhtranhajgasem ♡