eitaa logo
🇵🇸 هیأت جوانان بنی هاشم مشهد مقدس
311 دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
2.2هزار ویدیو
38 فایل
" بسم الله الرحمن الرحیم " 🔰 کانال اطلاع رسانی و انتشار تصاویر مراسمات مذهبی 🏴 هیأت جوانان بنی هاشم ( مشهد مقدس ) تأسیس ۱۳۸۳ ه . ش 👤 پاسخگوئی هیأت ٠٩١٥٩٠٦٣٢٥٠ ٠٩١٥١١٦٠٩٢٢
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚫️ «مظلومه و غریب» مقام معظم رهبری : حضرت خدیجه(س) مادر ۱۲ امام است. ‼️ 🧐چرا حضرت خدیجه با دیگران همسران پیامبر تفاوت دارد؟ بمناسبت ۱۰ ، سالروز وفات 🕯
🏴 السلام علیک یا خدیجة الغراء 🔶🔸 پیامبر اکرم (ص) زمانی که مردم، کافر بودند او به من ایمان آورد و موقعی که همه مرا تکذیب می‎کردند، او مرا تصدیق می‎کرد 🏴سالروز وفات حضرت خدیجه سلام الله علیها تسلیت🏴 سلام‌الله‌علیها
▪️ رحلت سلام الله علیها محضر امام زمان عجل الله و تمامی محبین حضرت، تسلیت باد. ☘ حضرت خدیجه (سلام‌الله‌علیها) اولین مؤمن به اسلام 👈 حضرت آیت‌الله امام خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی : خدیجه‌ى کبری علیها‌ سلام اول مؤمن به اسلام بود، بعد هم همه‌ ثروت خود را در راه دعوت و ترویج اسلام خرج کرد، که اگر کمک‌هاى خدیجه علیها سلام نبود شاید در حرکت اسلام و پیشرفت اسلام یک اختلال و وقفه‌ عمده‌اى به وجود مى‌آمد. بعد هم با رسول خدا(ص) و همه‌ مسلمین به شعب ابى‌طالب تبعید شدند و در همان شعب ابى‌طالب دعوت حق را لبیک گفتند . هیئت جوانان بنی هاشم مشهد مقدس
. ✨ پیوند آسمانی سبب ازدواج خدیجه با حضرت محمد صلی الله علیه و آله این بود که ابوطالب گفت: ای محمد! می‌خواهم تو را همسر دهم اما مالی ندارم که با آن به تو کمک کنم، خدیجه از نزدیکان ماست و هر سال با مال خود قریشیان را به همراه غلامانش به تجارت می‌برد و آنان برای او تجارت می‌کنند و هر یک به اندازه بار یک شتر از آن چه می‌آورد می‌گیرد، آیا می‌خواهی تو هم بروی؟ فرمود: بله. ابوطالب نزد خدیجه رفت و این سخن به او گفت. خدیجه خوشحال شد و به غلامش «میسره» گفت: تو و این مال کاملا به امر محمد صلی الله علیه و آله خواهید بود. وقتی میسره بازگشت تعریف کرد که بر هر درخت و کلوخی که گذر کرده شنیده که آن‌ها می‌گفته اند: سلام بر تو ای رسول خدا! میسره همچنین گفت: بحیراء راهب آمد و وقتی دید ابری بر سر محمد صلی الله علیه و آله سایه افکنده و او در طول روز به هر کجا می‌رود آن نیز با او می‌رود، به ما خدمت کرد. آن‌ها در آن تجارت بسیار سود کردند. وقتی خواستند برگردند میسره گفت: ای محمد! اگر تو زودتر به مکه بروی و به خدیجه مژده دهی که ما سود کرده ایم، این به نفع توست. حضرت محمد بر مرکب خود نشست و زودتر به راه افتاد. آن روز خدیجه با زنان دیگر بر در اتاقی نشسته بود. ناگهان حضرت پیش چشمش پدیدار شد. خدیجه به ابر بزرگی که بالای سر حضرت همپای ایشان حرکت می‌کرد نگریست و دید در سمت راست و چپ حضرت دو فرشته با دو شمشیر برآهیخته می‌آیند. گفت: این سوار حتما منزلتی والا دارد، کاش به سمت سرای من بیاید. ناگاه دید او محمد صلی الله علیه و آله است و به طرف سرای خودش می‌آید. او که هرگاه می‌خواست جا به جا شود کنیزانش تخت زیر پایش را جا به جا می‌کردند، در دم پابرهنه سوی در شتافت و چون نزدیک حضرت رسید عرض کرد: ای محمد! برو و همین حالا عمویت ابوطالب را بیاور. سپس کسی را نیز نزد عموی خود فرستاد که بیا و وقتی محمد صلی الله علیه و آله داخل شد، مرا به همسری او درآور. وقتی ابوطالب آمد، خدیجه گفت: نزد عموی من بیایید تا مرا به عقد محمد را درآورد، من در این باره با او سخن گفته ام. این گونه آن دو نزد عموی خدیجه رفتند و ابوطالب خطبه معروف را خواند و عقد را جاری ساخت. چون محمد صلی الله علیه و آله برخاست تا با ابوطالب برود، خدیجه به ایشان عرض کرد: به خانه خود بیا، خانه من خانه توست و من کنیز تو هستم. 📔 بحارالانوار: ج۱۶، ص۴ 🔰 @DastanShia
. ✨ جلسه خواستگاری امام جعفر صادق علیه السلام فرمود: وقتی رسول خدا خواست با خدیجه بنت خُوَیلد ازدواج کند، ابوطالب با اهل بیت خود و به همراه چند تن از قریشیان به راه افتاد و نزد وَرَقة بن نوفَل عموی خدیجه رفت. ابوطالب سخن را آغاز کرد و گفت: ستایش از آنِ پروردگار کعبه است که ما را از فرزندان ابراهیم و از نسل اسماعیل قرار داد و ما را در حرمی امن فرود آورد و ما را بر مردم حاکم گرداند و به ما در دیارمان برکت داد، این برادرزاده من - یعنی رسول خدا صلی الله علیه و آله – با هر یک از مردان قریش قیاس شد بر او رجحان یافت و با هر یک از آنان مقایسه شد، بر او برتری یافت، اگر مال اندک دارد مال و منال هدیه ای همیشگی و جاری و سایه ای ناپایدار است، او خواستار خدیجه است و خدیجه نیز خواهان اوست، ما آمده ایم تا خدیجه را با رضایت و نظر خودش برای او خواستگاری کنیم و مهر او از مال من بر عهده من است که هرگاه بخواهید خواهم داد، به پروردگار کعبه سوگند او قسمتی والا و دینی فراگیر و اندیشه ای کامل دارد. آن گاه ابوطالب سکوت کرد و عموی خدیجه لب به سخن گشود اما به لکنت افتاد و در پاسخ دادن به ابوطالب درنگ کرد و به نفس نفس افتاد و جواب روشنی نداد، در حالی که او یکی از کشیشیان مسیحی بود (و به خوبی سخن می‌گفت). در آن دم خدیجه سخن آغاز کرد و گفت: ای عمو! اگر چه تو در حضور و سخن گفتن در پیش مردم، سزاوارتری، اما بر من از خودم سزاوارتر نیستی؛ ای محمد! من خودم را به همسری تو درمی آورم و مهر را نیز خودم از مالم می‌دهم، به عمویت بگو ناقه ای قربانی کند و ولیمه ای ترتیب دهد و تو نزد عیال خود آی. ابوطالب گفت: گواه باشید که او محمد صلی الله علیه و آله را پذیرفت و مهر را از مال خود تضمین کرد. یکی از قریشیان گفت: شگفتا، مهر را زن به مرد می‌دهد؟! ابوطالب از این سخن برآشفت و به پا خاست. ابوطالب مردی بود که همه از او حذر می‌کردند و از خشمش می‌ترسیدند. او برخاست و گفت: اگر مردان همچون برادرزاده من باشند، زنان ایشان را با گران ترین بها و بیشترین مهر خواهند خواست و اگر همچون شما باشند باید خود برای ازدواج مهری گران بدهند. او سپس ناقه ای قربانی کرد و رسول خدا نیز نزد عیال خود رفت. آن گاه یکی از قریشیان به نام عبدالله بن غَنم گفت: «گوارا و نوش باد بر تو ای خدیجه که پرنده خوشبختی بر طالع تو گذر کرد، تو با بهترین مرد در میان همه مردم ازدواج کردی، چه کسی در میان مردم همچون محمد است؟» 📔 بحارالانوار، ج۱۶، ص۱۵ 🔰 @DastanShia