بسم الله الرحمن الرحیم
سلام.
امشب مثل شب سوم محرم بودش و که روح انسان رو تازه میکنه.
حقیقتا بعد از چندین هفته که مراسمات شادی برگزار میشد آدم دلش تنگ یک روضه بود و این روضه ها بعد از چند وقت مانند تلنگر است که میگه:
کجا میری اینجا با گریه به اهل بیت نزدیک میشی بیا دوباره پیشمون دلمون برات تنگ شده.
مطمئنم که امشب خود حضرت رقیه سلام الله علیها در جلسه حضور داشتند و روزی تکتک بچه ها رو امشب دادند مانند سفر سوریه.
خوشا به حال کسانی میروند سوریه، انشالله ما هم جزو این عزیزانی که حضرت رقیه بهشون نظر کرده اند باشیم.
الهی آمین 🤲🏻🤲🏻🤲🏻
با تشکر که وقت عزیزتون رو برای خواندن متن بنده گذاشتید.
.
#حس_و_حال
#خاطرات
#جلسه_هفتگی
#خاطره_چهارشنبه_طلایی
.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام خدمت آقای فرحناکی
امشب شب به یاد ماندنی مانند شب سوم محرم بود خیلی جالب بود که همینطور که دست میزدیم نشستیم و شروع به گریه کردن کردیم
نکات امشب که از آقای فرحناکی کی یاد گرفتم؛جدی به جای خود شوخی به جای خود در کل هر چیز به جای خود
خودخواه نبودن و گرفتن نظر از یک موضوع از همه (مشورت حتی با افراد کوچکتر از خود)
درس دادن اضافهتر از موضوع خود گفتن نکتهها و درسهای اضافه غیر از درس
در روی سقف پرهایی سبز رنگ آویز شده بود من از آنها فهمیدم که امشب قرار است مانند پر سبک شده و به آسمان برویم البته روحمان و انشالله با شهادت خودمان امشب باید با گریه خودمان را سبک کنیم و شهادت و کربلا و سوریه و........
را از حضرت رقیه و امام زمان بگیریم
.
#حس_و_حال
#خاطرات
#جلسه_هفتگی
#خاطره_چهارشنبه_طلایی
.
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام و درود
من از صبح حس دلگیری خاصی داشتم
انگار چیزی در روزمره ام کم بود ، همه چیز هم سرجای خودشان بودند ، اما من احساس کمبود میکردم ...
کمبودی که هر چه تلاش کردم کشف نکردم چیست ، اما عذابم میداد
با خود میگفتم که « به هیئت میروم ، آنجا آرامگاه روح من است ، درمان من آنجاست»
با خود فکر میکردم که کمی شادی در من کم است ، که با جشن امشب تامین خواهد شد
در جلسه هم این احساس همراه من بود ، مثل خوره ای بر جان من افتاده بود و روح من را ذره ذره آب میکرد
من در پی این بودم که احساس بد خویش را نادیده بگیرم ، از کنارش عبور کنم اما انگار که این حس کمبود برای من مثل سایه ای شده بود ، همه جا همراهم بود
تا اینکه ...
ناگهان در وسط مراسم شادی فضا تغییر کرد
بدون هیچ پیش زمینه ذهنی
بدون هیچ پیش بینی قبلی
ناگهان بند دل همه پاره شد
انگار من تنها نبودم ...
زمزمه هایی به گوش میرسید
انگار از این همه بیقرار ، تنها یک نفر قرار رفتن داشت
تازه آنجا دریافتم که حس ششم گاهی از هر پنج حس دیگر قوی تر کار میکند
عالم بر سرم خراب شد
این همه امید ؛ هیچ
این همه دعا ؛ هیچ
این همه برنامه ریزی ؛ هیچ
این همه آرزو ؛ هیچ
هیچ که هیچ که هیچ
امید به زندگی خود را از دست دادم
زیر لب با خود میگفتم « این قرار ما نبود... »
سعی داشتم خودم را قانع کنم که حتما حکمتی بوده ، خیری بوده ، لیاقت من کم بوده و...
اما دل عاشق این حرف ها سرش نمی شود
روضه خوانده شد
روضه غربت ، اما نه غربت در کربلا
غربت در میان مردم
غربت صاحب الزمان
آه ؛ کمبود خویش را یافتم
آنچه در وجودم نقص ایجاد کرده بود غفلت بود
آنچه روح می آزرد ، آنچه بیقرار کرده بود
آنچه در روزمره مان جایی نداشت ولی بدون آن روز ما جریان نداشت
فهمیدم من چقدر بی معرفت بوده ام
چقدر بی بصیرت بوده ام
او تمام لحظات من را رصد میکرده و من ...
دریغ از لحظه ای توجه
از خود خجل گردیدم ، دیگر حرفی برای گفتن نداشتم
من ، من که ادعای مذهبی بودن ، هیئتی بودن ، مهدی یار بودن داشتم
در زندگی ام امامم فراموش شده بود
چه ننگی از این بالاتر؟
اما ...
سویی از امید درونم دمیده شد
در توبه همیشه باز است
هیچ موقع برای شروع دیر نیست
روضه ها ادامه پیدا کرد
پاک شدم
سبک شدم
آرام شدم
بعد از تمام اتفاقات که در این مقال نمی گنجد
خبر آمد
خبر آمد خبری در راه است
دل ها در سینه بیقرار ، همه چشم ها دوخته به لب های استاد
مژده و خوش خبری
روح تازه ای در جانم دمید
امید زنده شد
زندگی برگشت
امشب از آن شب هایی بود ، که تلنگر ها یکی پس از دیگری ما را هشیار کرد
امید است تا انتهای عمر هشیار بمانیم
امید است انتهای عمرمان شهادت باشد
امید است تا همه به آرزوی خود برسند
اللهم عجل لولیک فرج
عضو کوچکی از خانواده بزرگ هیئت المهدی
.
#حس_و_حال
#خاطرات
#جلسه_هفتگی
#چهارشنبه_طلایی
#خاطره_چهارشنبه_طلایی
37.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📎چهارشنبه های طلایی🏆
✍🏻جلسه بیست و یکم
🗓مورخ۱۴۰۲/۱۲/۹
#گزارش_ویدئویی_چهارشنبه_های_طلایی_جلسه_بیست_ویکم_۱۴۰۲
#گزارش_ویدیویی
#چهارشنبه_طلایی
#پیشنهاد_دانلود
(جشن تولد امام عصر +
تولد ۱۳ سالگی هیئتمون)
💻تهیه شده در گروه رسانه آوینچی
به ما بپیوندید 👇🏻👇🏻👇🏻
@heyatolmahdi313
ضمن عرض سلام خدمت اقامون امام زمان ( عج )
پدر اسمانی من بهتون افتخار میکنم
بابا جون نیستی که با هم بریم پای صندوقهای رای ولی یادت همیشه با ماست از هم وطنهای عزیزم که در کنار ما بودن و برای جمهوری اسلامی قدم بر میدارن از طرف شما و خانواده و خودم قدر دانی و سپاسگذاری میکنم
فرزند شهید محمدعلی خادمی
محمد جواد خادمی
#دلنوشته #تلنگر
#شهیدانه #شهید_خادمی