eitaa logo
قرارگاه فرهنگی،معنوی ج.س.ح🇮🇷
128 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
658 ویدیو
76 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
♨️ با فیلتر تلگرام، به طرز عجیبی اینترنت را هم بشدت کند کرده اند.. چه کسانی؟ + که سالهاست با پول ملت، به غولهای ثروت تبدیل شده اند... چرا؟ تا مردم در استفاده از پیامرسانهای داخلی و کندی آنها که بدلیل وجود سرورهایشان در داخل کشور، حجم اینترنت زیادی لازم ندارند، سرخورده و سرد شوند.. 🔶آقایان! وقت آن نرسیده که خوش خدمتی هایتان به و اجنبی را به پیامرسانهای داخلی بیاورید؟! وقت آن نرسیده که استفاده از پیامرسانها و تلفن و اینترنت داغون ایران را برای مردم کنید؟! 🔷متاسفانه مافیای واردات پهنای باند و اپراتورهای ، از مهمترین مدافعان تلگرام بوده و هستند و حال که با متضرر میشوند، با هماهنگی دولت و رسانه های بیگانه، مردم را با دلسرد کردن از پیامرسانهای بومی، ترغیب به استفاده از میکنند، تا همچنان بخورند و بیاشامند.. روشنگری کنیم ! @hamadani_5213
👿حيواناتي به نام ليبرال ها... 🔵اگر رهبري معظم انقلاب اذن دهد ، انقلابي دوباره خواهيم كرد! به سرعت طومار غرب گرايان را در هم مي پيچيم. رهسپاريم با ولايت تا شهادت @hamadani_5213
🗓سالروز رحلت مترجم نهج‌البلاغه 🏳حجةالاسلام مرحوم ☀️شادي روح بلند اين عالم رباني ، صلواتي هديه مي كنيم. اللهم صلي علي محمد وال محمد وعجل فرجهم 🌺 💠رهبرانقلاب هرکه به آقای دشتی احترام کند به اسلام و امیرالمومنین احترام کرده، ترجمه ایشان از همه ترجمه‌ها بهتراست!۸۰/۷/۴
بسم الله الرحمن الرحيم خاطرات سراسر عشق ، سردار شهيد كتاب : مهتاب خين قسمت: ١٧ *زمان ملاقات حاج احمد متوسليان... در اواخر بهار سال ٥٩بود . بعد از شكستن حلقه محاصره ضد انقلاب بر گرد شهر سنندج كه در جريان ان بچه هاي سپاه همدان موفق شدند گردنه استراتژيك صلوات اباد را فتح كنند ، ما عازم مريوان شديم. تا حوالي اواخر ارديبهشت ماه سال ٥٩ ، در گير ازاد سازي و تثبيت امنيت سنندج بوديم. درست در اواخر خرداد سال ٥٩ و به فاصله ى كوتاهي بعد از ازاد سازي مريوان ، توسط صياد و متوسليان بود كه ما به ملاقات احمد رفتيم. البته قبل از عزيمت ما به مريوان ، اقاي بروجردي از طريق بي سيم برد بلند سپاه سنندج ، خبر امدن ما به مريوان را به او اطلاع داده بود. ما شش نفر بوديم كه عبارت بودند از: بنده ، محمد نيكومنظر ، مهدی فريدي ، سعيد شالي ، صمد يونسي و محمدرضا فراهاني. سوار بر يك وانت سيمرغ راهي مريوان شديم. بچه ها در عقب وانت تعدادي پتو پهن كرده بودند و به قول معروف هيأتي رفتيم. حوالي ساعت ٩ صبح بود كه از سنندج به قصد مريوان خارج شديم. حوالي ظهر بود كه رسيديم به مريوان. حالا حالا بايستي به ذهنيت نادرستي كه بعد از شنيدن اوصاف حاج احمد در باره او بر ما حاكم شده بود اشاره كنم. بنا به شنيده ها ان چه كه ما از برادر احمد در ذهن داشتيم ، تصويري از يك ادم بزن بهادر بود! ادمي قلدر وخشن و بي منطق كه دست بزن دارد و هر كس روي حرفش حرف بزند ، او را مي زند و حالا هم دارد در مريوان حكومت مي كند. ادامه دارد.... https://eitaa.com/hamadani_5213
✅ وقتی در وقت خودش به فردی و اجتماعی عمل نمی شود، در بزنگاهها و مواقع حساس و سرنوشت ساز، همه راهها را هم که برای جلوگیری از و ترویج می روی به در بسته می خوری!!!! 🔻 بگذریم که چه کسانی امتحانات رد می شوند و چه کسانی امتحانات رد می شوند!!!! به خصوص در آزمون ! 👌 ضمن باور به حکمت و همه موفقیت ها و همه های ظاهری و یقین به برکات آشکار و زحمات با انجام گرفته، از خداوند متعال عاجزانه رسوایی باطل و پیروزی حق را خواهانیم!! 🌺 یا حجت بن الحسن عجل علی ظهورک!!! @hamadani_5213
هر مسئولیتی در دست تک تک شما عزیزان، تنگه‌ی اُحدی است که می‌بایست از آن پاسداری کنید؛ از کمبودها ناله نکنید، سرخورده نشوید. اول ، آخر هم مأموریت؛ نه اول امکانات بعد مأموریت! امام خامنه‌ای - ۱۳۷۱/۰۵/۰۵ @hamadani_5213
بسم الله الرحمن الرحيم خاطرات سراسر عشق ، سردار شهيد كتاب : مهتاب خين قسمت: ١٨ *ملاقات حاج احمد متوسليان... اخر ان روزها معرف سنخ نيروهاي اعزامي از سپاه تهران ، بعضا بچه هاي بي منطق ، خشن و بد برخوردي بودند كه عجيب عشق چريك بازي داشتندو حتي آرايش و پوشش شان ، شبيه الگو هاي نخ نما شده چپ چريكي از قبيل ارنستو چه گوارا و فيدل كاسترو بود. با كلاه بره سياه ، موهاي بلند و ژوليده سر و ريش و،،،، اصلا جور عجيبي!! اين را هم عرض كنم كه در جريان بحران كردستان ، ما با عناصر وابسته به اين طيف ، بر سر نحوه برخورد با قضاياي ان منطقه اختلاف ريشه اي داشتيم و كاملا با انها درگير بوديم. حتي در عمليات ازادسازي سنندج هم اين اختلاف ها وجود داشتند. لذا بعد از شنيدن اوصاف حاج احمد يك نوع كپيه و شبحي از ان سنخ اشخاص در ذهن نمان تداعي شده بود.. حوالي ظهر بود كه رسيديم به سپاه مريوان. خودمان رامعرفي كرديم و گفتيم مسئولين سپاه استان همدان هستيم و امديم براي ملاقات با برادر احمد متوسليان. معلوم شد خودش براي كاري به شهر رفته. ما را خيلي مودب راهنمايي كردند به اتاقي در پشت ساختمان سپاه؛ انجا طوري كه مي گفتند هم محل كار احمد بود و هم در مريوان حكم خانه ى او را داشت. وارد اتاق كه شديم ، خيلي كنجكاو به هر طرف سرك كشيديم . فضاي داخل اتاق خيلي تميز و مرتب بود. كف پوش ان ، يك تخته موكت مستعمل بود. يك چراغ نفتي والور كوچك ، گرماي اتاق را تأمين مي كرد. در گوشه اي ، چند تخته پتو كهنه ولي نظيف را خيلي مرتب روي هم چيده بودند. يك يخچال كوچك ، يك دستگاه راديو دو موج قديمي ، چند جلد كتاب ؛عمدتا اثار شهيد مطهري.... و از همه جالب تر ، تعدادي جزوه درسي دانشگاهي با موضوع مهندسي برق صنعتي.... الغرض ، كل مايملك برادر احمد ، در اتاق محقر ولي به شدت پاكيزه ، همين ها بود كه گفتم. همان جا نشستيم. و رفتن او را خبر كنند كه مهمان دارد. بعد از چند دقيقه ، با شنيدن همهمه ى عجيبي كه از بيرون از اتاق به پا شد ، خبردار شديم كه دارد مي ايد. وارد اتاق شد ، همگي چشم شديم و شروع كرديم به بررسي ظواهر او..... ادامه دارد.... https://eitaa.com/hamadani_5213
هوالقهار! با اينكه همه اميد و ارزوي چند ساله در صنعت هسته اي ،يك ملت با ساده لوحي امثال ابو موسي اشعري بر باد رفت ، متذكر مي شويم كه خون پاك دانشمندان اين عرصه نيز توسط دشمناني كه شما بر انها اعتماد كرديد بر زمين ريخته شد. حداقل يك جو غيرت به خرج دهيد از محضر خانواده اين عزيزان عذر خواهي كنيد.. مطالبه جدي ما اين موضوع خواهد بود.. @hamadani_5213
🔴 صد سال اينده دانش اموزان مي خوانند... 📋برجام در سال ١٣٥٧ با اتحاد ملت ايران به رهبري امام خميني ره حكومت اسلامي روي كار امد. هزاران نفراز مردم مسلمان با غيرت تمام از انقلاب خويش محافظت كردند ، و دراين راه خون هاي پاكي تقديم شد.بعد از مجاهدت هاي فراوان و پايان جنگ اين بار جواناني در عرصه علمي به مبارزه برخواستند و كشور را از نظر دفاعي بي نياز كرده و عده اي نيز در عرصه هسته اي پله هاي ترقي را پيمودند.و دشمنان ايران اسلامي از پيشرفت نظام اسلامي انگشت حيرت به دندان گرفته ، و به فكر مقابله افتادند. سال ها گذشت تا اينكه اشخاصي از تبار قاجار ، شيفته فرنگ شده دست در دست انها با شعار اصلاحات تيشه از دشمن گرفته تا بر ريشه عزت مردمان سرزمين شان زنند.در قدم اول قرعه به نام دانشمندان جوان هسته اي افتاد ، بهترين و نخبه ترين اين عزيزان را دشمن به شهادت رساند اما كشور همچنان با قدرت تمام به رهبري سيد خراساني امام خامنه اي به پيش مي رفت ، تا اينكه از راه رسيد ابو موسي اشعري انقلاب اسلامي. اما اين بار دشمن خودانگشتر را از دست وي خارج كرد . سالها ابو موسي همچنان بر اين باور بود كه انگشتري بر دست خويش بر قرار است ، غافل از اينكه در بي هوشي تمام از او برده بودند. و اين بود داستان فرجام برجام اصلاحات. همداني @hamadani_5213
بسم الله الرحمن الرحيم خاطرات سراسر عشق ، سردار شهيد كتاب : مهتاب خين قسمت: ١٩ *ملاقات حاج احمد متوسليان... از موهاي بلند و ژوليده ى سر و ريش خبري نبود. خيلي مرتب ، تميز و در قياس با معيارهاي رايج نظاميان در ان روز ها ؛ اراسته لباس پوشيده بود. يك پيراهن سبز رنگ فرم سپاه به تن داشت كه استين هاي ان را با دقت تا بالاي ارنج تا زده بود. يك شلوار نظامي استتاري از نوع كمياب و مرغوب به پا داشت ، يك رديف نوار فشنگ دور كمرش بسته بود و يك قبضه تفنگ كالاشنيكف قنداق چوبي را هم ازبند ان ، حمايل شانه اش كرده بود. از همان دم اتاق ، شروع كرد به چاق سلامتي با بچه ها. خيلي شمرده ، مودب و با لحني ارام صحبت مي كرد. موقع احوال پرسي ، محكم و مردانه دست تك به تك بچه ها را مي گرفت ، قرص و پرشور با انها دست مي داد ، طوري كه بر اثر تكان دادن دستش ، دست بچه ها تا سر شانه شان تكان مي خورد! از همان ديدار اول و نحوه برخوردش ، فهميدم ادمي است جدي و بسيار منضبط. ادامه دارد.... https://eitaa.com/hamadani_5213
بسم الله الرحمن الرحيم خاطرات سراسر عشق ، سردار شهيد كتاب : مهتاب خين قسمت: ٢٠ *ملاقات حاج احمد متوسليان... دور هم نشستيم و احمد شروع كرد به تشريح موقعيت جبهه مريوان ، وضعيت گسترش نيروهاي سپاه و بچه هاي گردان ١١٢ تيپ سوم لشگر ٢٨ ارتش در منطقه و موقعيت قواي ضد انقلاب ، حدود بيست دقيقه اي به صورت شمرده و دقيق ، گزارش داد. بعد هم شروع كرد به ناليدن از دست همه ى مسئولين ؛ يعني كساني كه بايد به او كمك مي كردند ، اما نمي كردند. خيلي دلش پر بود! عمدتا از مسئولين واحد عمليات در ستاد مركزي سپاه. ان روزها هم متوسليان و هم اقاي بروجردي به شدت با ان اقايان درگير بودند. البته ما تا قبل از ان سفر ، از وخامت موجود در روابط احمد با عمليات ستاد مركز اطلاعي نداشتيم. ما هم در سپاه همدان به شدت با اقايان و كارگزاران درگيري داشتيم. اغراق نيست اگر بگويم كه ان روزها ما در دو جبهه مي جنگيديم: جبهه اول ، جنگ گرم با ضد انقلاب بود و جبهه ى دوم: جنگ سرد موجود در بين نيروهاي خودي كه ناشي از حاكميت ان طيف ، بر مقدرات مناطق سپاه غرب بود. عناصر اين طيف ، عمدتا ادم هاي تماميت طلب و مستبدي بودند ، طوري كه هر جا مي امدند ، مي خواستند اداره ى همه ى امور را توي كنترل خودشان بگيرند و به احدي هم ، حق اظهار نظر يا طرح ديدگاه اش را نمي دادند. ميزان مشكلاتي كه كه ما با اين طيف داشتيم به اندازه اي است كه اين جلسه حتي وقت كافي براي طرح تعدادي از ان ها را هم ندارد.خلاصه وقتي ديديم احمد دارد با ان همه صداقت و صراحت با ما درد دل مي كند ، متقابلا سفره دلمان را جلو او باز كرديم و برايش توضيح داديم كه خود ما در جنگ هاي كردستان ، در رابطه با ان اقايان ، متحمل چه مشكلاتي شديم. ادامه دارد... https://eitaa.com/hamadani_5213
هو الشافي اللهم اشف كل المريض به حق بيمار دشت كرببلا از همه هم سنگران بخصوص خانواده معظم و مكرم شهدا التماس دعا دارم .دست به دعا براي شفاي همه بيماران و بيمار منظور . ان شاالله با عنايت باري تعالي .