eitaa logo
🚩 حزب الله..
19.6هزار دنبال‌کننده
101.2هزار عکس
58.6هزار ویدیو
73 فایل
وَمَن يَتَوَلَّ اللَّهَ وَرَسولَهُ وَالَّذينَ آمَنوا فَإِنَّ حِزبَ اللَّهِ هُمُ الغالِبونَ مدیریت کانال @Tabatbayi جهت تعرفه تبلیغات _ تبادل _ سوال و انتقادات با کانال حزب الله.. @yamolanaalimadadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🔺رمزگشایی از یک تماس! هیثم بن طارق سلطان عمان امروز با مسعود پزشکیان رئیس جمهور ایران تماس گرفت. از چند جهت این یک تماس عادی نیست و عواملی آن را متمایز و واجد اهمیت و معنا و مفهوم خاصی می‌کند؛ نخست شرایط بسیار حساس و خطیر منطقه و بالا گرفتن تهدیدهای اسرائیل علیه ایران و چه بسا شروع شمارش معکوس برای یک ماجراجویی نظامی است. دوم این که عمان همواره یک رابط کلیدی میان آمریکا و ایران بوده و در بزنگاه‌های حساس در رد و بدل کردن پیام‌های مهم و تلاش برای کاهش تنش نقش‌آفرینی کرده است که در مواردی موفق بوده و در مواردی ناکام. سوم این که سابقه نشان می‌دهد که سلطان عمان زیاد اهل تماس گرفتن نیست؛ مگر این که مساله مهمی در میان باشد. در همین یک سال اخیر از ژانویه تاکنون اگر تماس‌های تلفنی در اعیاد با برخی رهبران دول عربی و اسلامی را مستثنی کنیم، کلا دو تماس تلفنی گرفته است؛ نخست با نخست وزیر کانادا در سپتامبر گذشته و البته آن هم گویا در پاسخ به تماس تلفنی ترودو در ژانویه بوده؛ و تماس دیگر هم امروز با رئیس جمهور ایران بوده است. چهارم این که وزیر خارجه ایران دیروز در مسقط بود و اگر یک امر نسبتا مهم هم در میان بود باید دیروز با عراقچی طرح می‌شد. اکنون باید دید در این فاصله چه عامل و «امر خیلی مهمی» حادث شده است که سلطان عمان را بر آن داشته تا خود با پزشکیان تماس بگیرد و طرح موضوع کند. مجموعه این عوامل، تماس را حائز اهمیتی ویژه می‌کند و حس کنجکاوی را برای رمزگشایی از آن بر می‌انگیزد. متن خبر منتشر شده در سایت ریاست جمهوری ایران و خبرگزاری سلطنت عمان هم کلیاتی بیش نیست و بین سطور آن هم چیزی دندان‌گیر ندارد. چند احتمال را می‌توان درباره محتوای این تماس تلفنی مطرح کرد: نخست این که پای یک ابتکار عمانی در لحظات آخر قبل از یک تنش جدی نظامی در منطقه برای آرام‌سازی اوضاع منطقه در میان است و پیشبرد آن مستلزم تماس و مداخله از خود سلطان هیثم بوده است. در این صورت عمان یا قبلا با آمریکا مذاکراتی داشته یا خواسته است که ابتدا واکنش ایران را بسنجد. احتمال دوم این که خود پادشاه عمان نظر به حساسیت اوضاع و ارتباط نزدیک با آمریکا به یک جمع‌بندی درباره امکان خروج اوضاع منطقه از کنترل و وقوع یک جنگ رسیده و با توجه به دوستی دیرینه کشورش با ایران خواسته باشد، نگرانی جدی خود را در این موقعیت دشوار به اشتراک بگذارد. اما احتمال سوم این که ایشان حامل یک پیام «جدی و مهم» از جانب آمریکا برای ایران بوده است. در این صورت چه پیامی؟ آن هم در لحظاتی قبل از اقدام احتمالی اسرائیل که مشخص نیست به کجا خواهد انجامید. آیا آمریکا پیام هشدار فرستاده است؟ که مثلا ایران پاسخی به اسرائیل ندهد؟ یا هشداری درباره تعرض به منافع و نیروهای آمریکا در منطقه؟ بعید است انتقال این دست پیام‌ها در سطح سلطان عمان باشد. یا مثلا پیام فرستاده باشد که ما اسرائیل را از هدف قرار دادن تاسیسات هسته‌ای و نفتی منصرف کردیم و اگر زد شما هم بی‌خیال شوید تا اوضاع از کنترل خارج نشود؟ آیا آمریکا خواسته است که پیشنهادی «مهم» را برای کاهش تنش به واسطه سلطان عمان منتقل کند؟ در این صورت، این پیشنهاد چیست؟ وعده توافق آتش بس فراگیر در منطقه؟ در ازای چه چیز؟ اگر واکنش نشان ندهید چنین و چنان می‌کنیم؟ یا ممکن است پیشنهاد خودداری اسرائیل از پاسخ در مقابل دادن امتیازاتی مهم به آن به ویژه در جنوب لبنان مطرح باشد؟ هر چه فکر می‌کنم ظاهر امر نشان نمی‌دهد که طرف مقابل «فعلا» آماده توافق باشد و باطن امر را هم ما بی‌اطلاعیم. اما می‌توان تماس سلطان هیثم را صرف نظر از محتوا بخشی از دیپلماسی کلان آمریکا برای جلوگیری از خروج اوضاع از کنترل در آینده نزدیک دانست. آنچه گفته شد صرفا گمانه‌زنی درباره یک تماس پرمعنا در موقعیتی پرخطر در سایه فقدان داده‌هاست. ┄┅═✧☫✧═┅┄ 🔻 🆔️@hezboollah110
☑️جاده ترامپ و اختناق ایران؟! پس از تحولات سترگ خاورمیانه و خلیج فارس در سالیان اخیر، اکنون بخشی دیگر از محیط امنیتی پیرامونی ایران در شمال غربی در قفقاز جنوبی در آستانه دگرگونی سهمگینی است که آن را می‌توان اختناق ژئوپلیتیک ایران در این منطقه و چه بسا پرپیامدتر از گسترش پیمان ابراهیم در جنوب ایران پنداشت. چنین تحولی امروز با پیمان صلحی که قرار است در کاخ سفید با میزبانی ترامپ میان الهام علییف رئیس جمهور آذربایجان و نیکول پاشینیان نخست وزیر ارمنستان امضا شود، کلید می‌خورد. رکن پیمان صلح در قفقاز جنوبی که مشوق مداخله آمریکا و جمع کردن دو طرف آذربایجانی و ارمنستانی بوده است، احداث کریدوری صرف نظر از نام آن چه زنگه زور چه جاده ترامپ به طول 43 کیلومتر در امتداد مرز ایران و ارمنستان و واگذاری حق توسعه و کنترل آن به آمریکا به مدت ۹۹ سال است. اما باز شدن پای آمریکا به قفقاز جنوبی با واگذاری حق توسعه و کنترل این شاهراه به آن، اقدامی هدفمند و هوشمند از جانب آذربایجان و ترکیه با هدف رفع موانع موجود و دور زدن مخالفت‌ها نسبت به احداث آن، به ویژه از جانب ایران است که از این به بعد در صورت مخالفت عملی با احداث این کریدور، دیگر طرف آن نه آذربایجان و نه ترکیه، بلکه آمریکاست و همین هم مواجهه با این ابرچالش امنیتی و ژئوپلیتیک را بسیار دشوار و پرمخاطره می‌کند. در کل، حضور اقتصادی آمریکا در قفقاز جنوبی با ابعاد ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک معمولا پیوست‌های امنیتی و نظامی هم به همراه خود دارد. در همین راستا هم نباید از نظر دور داشت که احداث کریدور زنگه زور با مشارکت آمریکا جلوه‌ای دیگر از «جنگ کریدورها» از خاورمیانه و خلیج فارس تا قفقاز و آسیای مرکزی است که یکی از اهداف اصلی آن کنار گذاشتن ایران، چین و روسیه از این مسیرهاست. همین پیمان صلح و توافقنامه‌های دیگر نشان می‌دهد که اقتصاد و رقابت‌های اقتصادی موتور محرکه منازعات ژئوپلیتیک دنیا به ویژه در منطقه است و در این میان قدرت‌ها و کشورهایی در مواجهه با ابرچالش‌های امنیتی و ژئوپلیتیک موفق‌تر هستند که اقتصاد اولویت نخست سیاست داخلی و خارجی آن‌هاست. اکنون ترامپ با امضای پیمان صلح میان آذربایجان و ارمنستان می‌خواهد هم «پز صلح‌طلبی» بدهد و هم با مدیریت کریدوری مهم در قفقاز جنوبی، منافع اقتصادی جدیدی برای شرکت‌های آمریکایی در این منطقه تامین کرده و نیز مسیری را برای ورود امنیتی بدون جنگ و دردسر برای آمریکا و ناتو به منطقه حساس قفقاز باز کند. در همین حال هم با این کار سیاست فشار حداکثری علیه ایران را به مرزهای شمال غربی گسترش داده و عملا با کنترل مرز ارمنستان با ایران می‌خواهد این مسیر ارتباطی و مزیت راهبردی را از ایران گرفته و دسترسی زمینی و تجاری‌اش به اروپا و روسیه را بسیار محدود کند و نقش‌آفرینی تهران در این منطقه و کریدورهای آن را کاهش دهد. روسیه نیز که در مرزهای غربی خود از بیش از دو سال و نیم پیش درگیر جنگ برای دفع حضور ناتو است، عملا با این پیمان صلح و «جاده ترامپ»(در صورت اجرا)، در محیط پیرامونی خود در مرزهای شمالی، بدون هیچ درگیری و جنگی عرصه را به آمریکا و ناتو دستکم برای چند دهه باخته و در محاصره‌ای استراتژیک قرار خواهد گرفت که در آینده نیز نظر به اهمیت این شاهراه تا آسیای مرکزی نیز گسترش خواهد یافت. اکنون باید دید روسیه و ایران جداگانه و مشترک چه واکنشی به این تحول خواهند داشت و آیا ممکن است تغییر ژئوپلیتیک حیاط خلوت روسیه در قفقاز موجب نزدیکی عملی آن به تهران برای مواجهه با این چالش مشترک شود؟ یا روسیه در این پرونده نیز همان سیاست «بی‌عملی همیشگی» را در پرونده‌های مختلف با طرفیت ایران در پیش خواهد گرفت. ┄┅═✧☫✧═┅┄ 🔻 🆔️@hezboollah110