eitaa logo
9 دنبال‌کننده
1هزار عکس
41 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
در کمد باز بود ولی محتویاتش چیزی جز لباسهای مرد بی نام این خانه نبود . کاور لباسها را عقب و جلو میکردم که با دیدن شال زیبائی توجهم جلب شد . چه قشنگ بود ولی بودنش بین این لباسها عجیب نبود؟ شال را بیرون کشیدم . بااینکه میدانستم این کار درست نیست ولی تمام حرکاتم غیر ارادی بود و از روی کنجکاوی . عطر آشنائی داشت.چشم بستم و دوباره سرم را فرو بردم تو شال . چقدر آشنا بود ! " جوانهء جوان ! جادوی زندگیم میشی ؟ " همین یک جمله کافی بود که یکباره سیل عظیمی از اطلاعات و خاطرات به مغزم سرازیر شده و حالم را خرابتر از قبل کند . این مرد .... این مرد نامرد پرهام بود ! خدای من ! من اینجا و کنار گرگی که مطمئنم سالهاست برای دریدن من و زندگیم دندان تیز کرده ، چکار میکنم ؟ مغزم در حال انفجار بود و تصاویر یکی پس از دیگری راه خودشان را به ذهنم پیدا میکردند ... https://eitaa.com/joinchat/1176764477Ce24099499e
در کمد باز بود ولی محتویاتش چیزی جز لباسهای مرد بی نام این خانه نبود . کاور لباسها را عقب و جلو میکردم که با دیدن شال زیبائی توجهم جلب شد . چه قشنگ بود ولی بودنش بین این لباسها عجیب نبود؟ شال را بیرون کشیدم . بااینکه میدانستم این کار درست نیست ولی تمام حرکاتم غیر ارادی بود و از روی کنجکاوی . عطر آشنائی داشت.چشم بستم و دوباره سرم را فرو بردم تو شال . چقدر آشنا بود ! " جوانهء جوان ! جادوی زندگیم میشی ؟ " همین یک جمله کافی بود که یکباره سیل عظیمی از اطلاعات و خاطرات به مغزم سرازیر شده و حالم را خرابتر از قبل کند . این مرد .... این مرد نامرد پرهام بود ! خدای من ! من اینجا و کنار گرگی که مطمئنم سالهاست برای دریدن من و زندگیم دندان تیز کرده ، چکار میکنم ؟ مغزم در حال انفجار بود و تصاویر یکی پس از دیگری راه خودشان را به ذهنم پیدا میکردند ... https://eitaa.com/joinchat/1176764477Ce24099499e