#غمخوار_ یادگارهای شهید میثم عبدالله زاده نیز آسمانی شد .
یادبود هفتمین روز پرواز کبوتر شکسته بال ، یادگار مرد خستگی ناپذیر و خدمتگزار مناطق محروم جنوب کشور
#جانباز_سرافراز ، حاج حسن طاوسی
✍ دهه شصت با مردی کشیده اندام ، لاغر ولی چابک و پر جنب وجوش آشنا شدم . سالهای جبهه و جنگ بود و هر کدام از عزیزان غیور #پاسدارانی بودند حق که به فرموده حضرت امام ره مایه افتخار که حضرتش به وجودشان میبالید و دست ایشان را
می بوسید .
از آن مرد نازنین فقط آرامش خاص و تبسم شیرینش را یادگاری برای خود میدانستم . از مأموریت های پر رفت و آمدش از منطقه سیستان و بلوچستان و دیگر مناطق محرومش تا آبادی مان یک دنیا حرف و خاطره مانده است که قرار گذاشته بودیم حاجی برایمان روایت کند بنویسیم ، صدا و تصویر ضبط کنیم بشود #کتاب بماند به یادگار . قبول نمیکرد و با خواهش تا اینجای کار اجازه داد که همراهی میکند ولی به یک شرط همه این ها باشد برای بعداز #مرگم...
چه واژه ای ، وقتی با حاج حسن چانه میزدیم او روبه کمترین کرد وفرمود:
سعید شما که مرا میشناسید و اخلاقم دستت هست بگو فقط به این شرط .
دلم بارانی بود و میدانستم حرف و کلام حاجی یکیست و نباید غیر از درخواستش کاری انجام شود . دست به چشمم و با ارادت همیشگی، مزاح سالهای دور را تکرار کردم و باز گل خنده از رخش شکفتن گرفت و دلم آرام شد که هنوز حاجی رفیق دانش آموز دهه شصتی خود را قابل میداند و میتوانم با دلش همراه شوم .
خیلی حرفها دارم برای گفتن ولی از کجا وچه بگویم که مردان
#بی_ادعا در گمنامی تمام خدمت کردند و نا باورانه پر کشیدند
ادام دارد ...
پشت هیچستانم