.
#گوهر_های_ماندگار
نمک #کویر ...
یاد بود چاووش خوان و پیر غلام حضرت ابا عبدالله الحسین « ع »
زنده یادحاج#شیخ_حبیب_الله_صالحی_
آرانی
« ۵ »
🍃☘🌸🖤🌸☘🍃
...✍ سالها پیش وقتی از این یادگاران هنرمند ولی غریب، مظلوم، نجیبزاده، مهرپرور و در عین حال گمنام زادگاهم در برنامههای برونشهری، آنهم با افتخار در کلانشهرهایی مثل تهران برنامه ضبط میشد و سپس در آرشیو ادارهای چون فرهنگ و ارشاد اسلامی ذخیره میکردم، فقط خدا میداند شاهد چه نگاههای معنیدار و عجیب و غریبی بودم.
شرمسارم که نمیتوانم کلامی از آن وقتها به زبان بیاورم.
تا این #عزیزان زنده بودند که جرات روکردن هنرمندیشان را نداشتم و با خودم میگفتم:
" سعید!
اگر تو زودتر رفتی که دیگران هستند و به کام دلشان خواهند رسید و از اقدامات انجام شدهات بهره خواهند برد.
گوارای وجودشان!
مهم این است که وجودش را داشته باشی ...
همت کنی و از عزیزان دیارت، این مستندها را ثبت و ضبط کنی به یادگار
پس تو کار خودت را بکن! "
اینها رهآورد خون دل خوردن و ارتباط گرفتن با اساتید فن و هنر های آیینی ست . بالادستیِ حاضر و ناظر اعمال ماست که در ید مسئولیتت در ادارهی نوپایی مثل فرهنگ و ارشاد از خود سابقهای درخشان به جا گذاشته باشی اما در زمان حیات زمینیت، همانها که چشمهاشان را به باور حقیقت بستهاند، منکر واقعیتها شوند.
ولی یک سوال ؛؛؛
مرحوم #شیخ_حبیبالله_صالحی با آن کهولت سن و درد و زجر بیماری روی سن فرهنگسرای هنر سیدخندان تهران چه میکند!؟ ...
با گوش جان دل بسپارید و برایش درود و رحمت بفرستید که دلخوشیم دوستی با این طیف از آدمهای خوب خدا و افتخارم نوکریِ آنهاست.
در شب بهیادماندنی #سروش_ستایش نوبت به زندهیاد حاج حبیب الله عزیز رسید.
پشت تریپون _ به امرِ کارگردان مراسم _ داشتم ایشان را به حضار معرفی میکردم که در آن ساعت بامداد و سحرگاه، بلبل نغمهسرای کوی دوست مجالی به من نداد.
#استاد_حاج_شیخ_حبیب_الله_صالحی پیر و مرشد عزیز از دیار همیشه سرافراز کویر، چون سرو راستقامت در جایگاه ایستاد و خودش را کامل معرفی کرد.
حتی شهر و امامزاده محمدهلال (ع) را نیز خوب روایت کرد و حاضرین را برای زیارت آن امامزاده و تشرف دعوت کرد و بعد از آن چه عالی به #سحرخوانی پرداخت.
این دو دقیقهی ناتمام، گلچینی از هنر پیرغلام آستان حضرت سیدالشهدا (ع) است.
او که کسوت #چاووش_خوانیش ورد زبانهاست و خواهد بود.
موذن، سحرخوان آستان هلال بن علی (ع) و از افتخارات زادگاهم.
مدتهاست میخواهم از شیخ و دیدارهای دونفرهمان بنویسم.
از دوستی و محبتش، از ضبط و تصویر و صداهای ماندگارش که از عتیقههای صندوقچهی دل پرخونم است.
بغض امانم را بریده و یاد آن وقت افتادم که روی سن به شیخ عرض کردم:
" حاجی اجازه بده عبایت را خودم روی دوشت بیندازم. "
عصایش را به من سپرد و گفت:
" تا دستانم توان دارند، مدال نوکری را خودم باید به دوش بگیرم. "
آفرین به غیرت و مرام نوکریت حاجیجان!
قبول حق و آستان سیدالشهداء (ع) باشد انشاءالله
دوستدار کوچک و غمخوار همیشگیت
سعید_بوجار_آرانی
مسئول وقت امور هنری اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی آرانوبیدگل
اجرای مراسم: #۱۶الی۱۸مهرماه۱۳۸۶
#تهران
#سیدخندان
واقعهی پست مربوط است به #رمضان۱۴۲۸ ه ، ق
و بازنشر آن الان است که ما در #محرم۱۴۴۵ ه ،ق هستیم و قاضی اصلی خداست.
تا چه در نظر آید ...
🍂🍁☘🌹☘🍁🍂
پشت هیچستانم
https://eitaa.com/joinchat/1942683888Cd71dac5320