فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
زینب سلیمانی: افتخار میکنم فرزند یک روستازاده هستم
فرزند «شهید سلیمانی» در روستای قنات ملک:
🔹افتخار میکنم فرزند یک روستازاده هستم و در کنار شما زندگی کردم.
🔹اینکه امروز همه شما جمع شدید و برای پاسداشت نام و یاد برادر خودتان مراسمی برگزار کردید برای من کمترین، بعد از مراسم حضرت آقا، پربرکتترین مراسم است؛ چون خودم را از شما میدانم.
@hiima_ir
❣ #سلام_امام_زمانم ❣
بوی نرگس میدهد هرصبح انگاری که یار
هر سحر از کوچهی دلتنگیام رد میشود
هرکه میخواند "فرج" را تا سرآید انتظار
شامل الطاف بیپایان ایزد میشود.
#اللّهُمّ_عَجّلْ_لِوَلیّکَ_الفَرجْ🌸🍃
🍃🌹🍃🌹
@hiima_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
روزی مقرر.mp3
4.13M
اسرار رزق و روزی ....
کیا تو این روزا که دلار زیاد بالا پایین میشه
غصه رزق و روزی شون رو میخورن
تو باید وظیفه تو فقط انجـــــام بدی
صوت بالا رو با این فرض گوش بدی🌿
#امیرحسین_دریایی
#رزق_و_روزی
@hiima_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آیا_برای_مرگ_مهیا_شدهایم‼️
آیا حساب هامون رو تسویه کردیم‼️🏡
کلیپی تکان دهنده با نوایی دلنشین
☘🌸#گرچه_مرگ_یکحقیقته 🤔
بااین وجود دوستانی که دلشوندارند این کلیپو باز نکنند 🚨
@hiima_ir
🔆 #پندانه
✍ غصه از دستدادن نعمتی را نخور، خدا بهترش را میدهد
ماری كوچولو دختری پنجساله، زیبا و با چشمانی درخشان بود.
یک روز كه با مادرش برای خرید به بازار رفته بودند، چشمش به یک گردنبند مروارید پلاستیكی افتاد. از مادرش خواست تا گردنبند را برایش بخرد.
مادر گفت:
اگر دختر خوبی باشی و قول بدهی اتاقت را هر روز مرتب كنی، آن را برایت میخرم.
ماری قول داد و مادر گردنبند را برایش خرید. ماری به قولش وفا كرد؛ او هر روز اتاقش را مرتب میكرد و به مادر كمک میكرد. او گردنبند را خیلی دوست داشت و هر جا میرفت، آن را با خودش میبرد.
ماری پدری دوستداشتنی داشت كه هر شب برایش قصه میگفت تا او بخوابد.
شبی بعد از اینكه داستان به پایان رسید، بابا از او پرسید:
ماری، آیا بابا را دوست داری؟
ماری گفت:
معلومه كه دوست دارم.
بابا گفت:
پس گردنبند مرواریدت را به من بده!
ماری با دلخوری گفت:
نه! من آن را خیلی دوست دارم، بیایید این عروسک قشنگ را به شما میدهم، باشد؟
بابا لبخندی زد و گفت:
آه، نه عزیزم!
بعد بابا گونه اش را بوسید و شب بهخیر گفت.
چند شب بعد، باز بابا از ماری مرواریدهایش را خواست. ولی او بهانهای آورد و دوست نداشت آنها را از دست بدهد.
عاقبت یک شب دخترک گردنبندش را باز كرد و به بابایش هدیه كرد.
بابا در حالی كه با یک دستش مرواریدها را گرفته بود، با دست دیگر از جیبش یک جعبه قشنگ بیرون آورد و به ماری كوچولو داد.
وقتی ماری در جعبه را باز كرد، چشمانش از شادی برق زد:
خدای من، چه مرواریدهای اصلِ قشنگی!
بابا این گردنبند زیبای مروارید را چند روز قبل خریده بود و منتظر بود تا گردنبند ارزان را از او بگیرد و یک گردنبند پرارزش را به او هدیه بدهد.
خدا گاهی نعمتهایش را میگیرد و در عوض خیلی بهترش را میدهد. پس هیچوقت غصه از دستدادن یک نعمت را نخور.
@hiima_ir
4_5915988945371400144.mp3
8.23M
⏯ استودیویی ویژه امام_زمان(عج)
🍃روزای بی تو چه غمگینه
🍃شبای بی تو چه سنگینه
🎤 محمدحسین_پویانفر
👌بسیار دلنشین
جمعه_های_دلتنگی
اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#فاطمیه
#امام_زمان
(آرام جانم حسین ع)
🌴🕯🥀🕯🌴
@hiima_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻جواب زیبای مهدی رسولی به اهانت وقیحانه یک عده سلبریتی دوزاری نسبت به جانباز مدافع حرم...
@hiima_ir
🔴 #ترابی_تنها_نیست
برای حمایت از آقای مهدی ترابی عزیز، ان شاء الله هشتگ #ترابی_تنها_نیست را ترند میکنیم ❤️🙏🏻
🔻مصاحبه شاهدخت #آریایی نورالزهرا پهلوی با مجله عربی "Harper's Bazaar Arabia" در مورد مد و لباس
🔸 ایشون تاکنون با هیچ رسانه ایرانی مصاحبه نکرده، چون اصلاً فارسی نمی تونه صحبت کنه
🔹این درحالی هست که دختران شهید ابومهدی مهندس و شیخ زکزاکی می توانند فارسی صحبت کنند.
#ربع_پهلوی
@hiima_ir
🔴استوری معنادار محمد معتمدی خواننده مطرح کشورمان
🔹همه کارشان را میکنند و پولشان را میگیرند و کسی بابت انجام شغلشان به آنها دشنام نمیدهد ولی نوازدگان موسیقی از زمان شروع کرونا بیکارند.
🔹من فدای هنرمندانی که سالهاست نه شادی بعد اجرا دارند نه شادی قبل اجرا
══════🇮🇷══════
@hiima_ir
✿✵✨🍃🌸<❈﷽❈>🌸🍃✨✵✿
🍃🌺 بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم 🌺🍃
هـر شــ🌙ــب
🍃🍂داستــــانهـــای
پنـــــدآمــــــوز🍃🍂
┄┅═✼✿✵✵✿✼═┅┄
پاسبان حریم دل
عالم ربانی سید محمد فشارکی رحمه الله، یکی از بزرگ ترین شاگردان میرزای شیرازی بود و پس از استاد خود، از برترین فقها به شمار می آمد. وی استادِ مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری، مؤسس حوزة علمیه قم و عده ای دیگر از بزرگان است.
مرحوم آیت الله حائری می گوید:
من از استاد خود، آیت الله فشارکی شنیدم که فرمود: «آن هنگامی که میرزای شیرازی اول درگذشتند، به منزل رفتم؛ دیدم مثل اینکه آن طور که باید در دلم ناراحت نیستم. هر چه اندیشیدم، جای این حالت نبود. میرزای شیرازی درگذشته، استاد و مربی من بود. اصلاً آن عظمتی که مرحوم میرزا داشت از نظر علم و تقوا و زیرکی و ذکاوت، عجیب و کم نظیر بوده است.
مرحوم فشارکی می گوید: مدتی اندیشیدم ببینم کجای کار خراب شده و این حالت به چه دلیل است؟ بالاخره به این نتیجه رسیدم که به این دلیل است که بناست همین روزها من به مرجعیت برسم. بلند شدم رفتم حرم مطهر و از حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام خواستم که این خطر را از من رفع کند. گویی حس می کنم که تمایل به ریاست دارم.
ایشان تا صبح در حرم به سر می برد و صبح وقتی برای تشییع جنازه می آید، او را با چشم های پر التهاب دیدند و معلوم بوده که همة شب را مشغول گریه بوده است. و بالاخره آن قدر تلاش کرد تا زیر بار ریاست نرفت.
آری؛ مردان خدا این گونه خود را می پایند و مراقب خویشند، به طوری که تا حد مرجعیت رسیده اند و زمینه کاملاً آماده است؛ ولی باز هم زیر بار آن نمی روند.1
پینوشتها:
📚📚
1.یاد نامه شهید قدوسی، ص 203. به نقل از سیمای فرزانگان، رضا مختاری، قم، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم، 1375ش، ص 140و 141
الّلهُـمَّـ؏جـِّللِوَلیِّـڪَ الفــَرَج
✧✾════✾✰✾════✾✧
🌷🍃 أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
@hiima_ir