eitaa logo
🇮🇷حزب الله سایبری🇮🇷
1.2هزار دنبال‌کننده
77.8هزار عکس
23.9هزار ویدیو
1.2هزار فایل
بسم الله الرحمن الرحيم 🌹اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ🌹 🇮🇷 @hizbollahsyberi رسانه جامع مجازی و اجتماعی . ولایی . تحلیلی . روشنگری . سیاسی. بصیرت افزایی و افسران جنگ نرم https://eitaa.com/hizbollahsyberi
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از KHAMENEI.IR
🔰دشمن بعد از شکست در جبهه‌های مختلف، متمرکز شده روی . ✊ بنده بگویم در این جبهه هم دشمن شکست خواهد خورد. 🔻رهبر انقلاب، امروز: امروز آمریکا بر جنگ اقتصادی متمرکز است چون از جنگ نظامی مأیوس است. 🔷️ در دهه‌ی هفتاد جنگ فرهنگی علیه ما شروع شد؛ حالا ببینید متولدین دهه‌ی هفتاد می‌روند می‌شوند و سر می‌دهند. در آن سال‌ها این نهال‌ها و روییدند. 🔷️ آن‌ها یک جنگ فرهنگی راه انداختند که فراموش شود. جمهوری اسلامی فناوری نرم را راه انداخت. 👈 جمهوری اسلامی این است؛ مدافع حرم تربیت می‌کند، راهیان نور راه می‌اندازد، معتکفین در مساجد را به‌عنوان یک نماد عالی تضرع و قداست به وجود می‌آورد. 🔷️ پس ما در جنگ فرهنگی پیروز شدیم و دشمن شکست خورد. در جنگ نظامی هم پیروز شدیم. در جنگ امنیتی-سیاسی سال ۸۸ هم ملت ایران بر توطئه‌ی دشمن فائق آمد و پیروز شد. 🔺️ حالا دشمن بعد از شکستی که در جبهه‌ی فرهنگی، امنیتی، نظامی و سیاسی خورده، متمرکز شده روی . بنده بگویم در این جبهه هم دشمن شکست خواهد خورد. دشمن، ضعیف و ناتوان و شکست‌خورده است، به شرط اینکه من و شما بیدار باشیم و به وظایف خودمان عمل کنیم. ۹۷/۵/۲۲ 💻 Khamenei.ir
☝️ما فقط باید از یک منبع پیام بگیریم... 🔸 در نمازخانه فرودگاه مهرآباد، را می بینم، اجازه می گیرم که کنارش بنشینم، مفتخرم می کند. در مورد سوال می پرسد. از عدم حضور برخی فرماندهان گلایه می کنم. می گوید: "خودم خیلی دلم میخواهد بیایم برای جوانها صحبت کنم اما برخی مسائل و محدودیتها مانع می شود." 🔸 در حین صحبت، برخوردش با افرادی که به ایشان ابراز محبت می کنند جالب است. به پای همه بلند می شود و احترام می کند. مرد میانسالی با ظاهری متفاوت، از ایشان اجازه می خواهد که از بوفه چای بخرد و برای حاجی بیاورد. حاج قاسم می گوید: "مگر می شود لطف شما را رد کرد؟" 🔸 درمورد راه اندازی یک جریان برای دانشجویان کشور درخواستی می کنم، با روی باز می پذیرد و می گوید: "من علاقمند به ارتباط با دانشجوها هستم، بویژه آنها که شاید شما ظاهرشان را نپسندید. در مسافرتها بیشتر تمایل دارم یکی از همین جوانها کنارم بنشیند تا از فرصت پرواز برای گپ و گفت استفاده کنم." 🔸 در بین صحبت ها، حرف از برادران عزیزم و به میان می آید و نسبت به هر دو ابراز ارادت می کند. می گویم این دو عزیز محصول اعتماد و میدان دادن هستند و توضیح می دهم در دوره ای که کمتر کسی این بزرگواران را می شناخت، سردارباقرزاده مسئولیتهای بزرگی به این دو بسیجی داد. حاجی سری به نشانه تایید تکان می دهد... 🔸 در مورد شهید مورد علاقه اش (جانشین حاجی در زمان جنگ) سوال می پرسم. برایم از مظلومیت و شجاعت شهیدمیرحسینی خاطره می گوید و به این جمله قدیمی اش تاکید می ورزد: "هرجا گیر می کنم، به این شهید توسل می گیرم." 🔸 می گویم تا دیشب در جنوب راوی یک کاروان چندملیتی بودم. امروز برای کارمهمی امدم تهران و الان دوباره دارم برمیگردم خوزستان، لطفا برای این جوانها مطلبی بنویسید تا برایشان ببرم. می گوید: "سلام مرا به ایشان برسان. من کوچکتر از این حرفها هستم که مطلبی برایشان بنویسم. ما فقط باید از یک منبع پیام بگیریم و آنهم ست..." ذهن‌نوشته‌های‌یک‌بسیجی ۹۶/۱/۲ @Neyzar 🇮🇷حزب الله سایبری @hizbollahsyberi
هوالشهید برای روایتگری در مراسم سالگرد خاکسپاری دانشگاه علوم پزشکی به زاهدان آمده ام. داخل پرواز حاج جعفر را می بینم. مرد بزرگی که خودش و خانواده اش کلکسیونی از و نمادی از بنیادشهید و امورایثارگران هستند. حاج جعفر جانباز ۷۰درصد، آزاده، فرزندشهید و برادر سه شهید است. دیدنش آدم را به شبهای عملیات می برد چه برسد به اینکه حرف هم بزند. حاج جعفر در لشگر ثارالله فرمانده گردان بوده است. در فرودگاه عزم وداع می کنم تا با بچه های باصفای ِ دانشگاه همراه شوم، اما حاج جعفر اجازه نمی دهد و مرا به خانه اش می برد. خانه اش بوی شهدا می دهد و در و دیوارش پر است از عکسهای شهدا و رفقا، از جمله . حاج جعفر محبوب حاج قاسم است. بعد از صرف چای، راهی مراسم تشییع سردار شهید حاج می شویم. در بین راه، تلفن حاج جعفر زنگ می خورَد. خوشحال می شود. می گوید حاج قاسم بود، برای مراسم حاج محب آمده، گفت بیا ببینمت. به دفتر نمایندگی ولی فقیه در استان می رسیم. جمعی از علما و فرماندهان حضور دارند. حاج قاسم به پای بلند می شود، او را خیلی گرم به آغوش می گیرد و با صدای بلند می گوید "حاج جعفر ان شاءالله تو هم بعد از عمرطولانی شهید شوی." حاج جعفر محبوب حاج قاسم است. به مصلای نماز جمعه می رویم. بعد از ورود حاج قاسم، را هم می آورند. غوغایی بپاست. درِ باغ شهادت، باز، باز است. فرمانده سپاه استان و همسنگر جبهه و همرزم حاج محب در لب به سخن می گشاید و خاطره فداکاری حاج محب -زمانی که سپرِ اسرای نوجوان و جوان می شود- را با سوز و گداز روایت می کند. صدای گریه جمعیت به اسمان می رود. فرمانده گردان ۴۰۹، در لشگر ثارالله به فرماندهی حاج قاسم بوده است. شیعه و سنی در مصلی گرد هم آمده اند. حاج قاسم را زیر نظر دارم، گریه اش قطع نمی شود. آیت الله نماینده ولی فقیه پشت تریبون می رود و داستان شهادت را روایت می کند. آنجا که از سیدالشهدا اجازه می گیرد که همراه حضرت بر سر پیکر مسلم حاضر شود تا یار و همرزم دیرینش -که از غزوات پیامبر تا جنگهای دوران امیرالمومنین و تا کربلا با هم بودند- را از دار دنیا بدرقه کند. حاج آقا لحظات آخرِ حیات مسلم را که روایت می کند خطابش را به حاج قاسم می گیرد: مسلم با اشاره را به حبیب نشان می دهد و حبیب را به همراهی با حضرت تا لحظه آخر عمر سفارش می کند. "حاج قاسم! تو نور چشم رهبری، همراهی تو با رهبر برای همه درس است." شانه های حاج قاسم تکان می خورَد. یاد مراسم شهید کاظمی، رفیق شفیق حاج قاسم و می افتم، یاد لحظه ای که قاسم سلیمانی در فراغ احمد، خودش را به آغوش افکنده بود. اینها از زمان جنگ، یک روح در سه بدن بودند. حاج باقر هم محبوب حاج قاسم است. ♡ "نازک دلی آزادگان، چشمه ای زلال است که از دل صخره ای سخت جوشد. را که می شناسی؛ مجمع اضداد است. رحم و شدت را با هم دارد و رقت و صلابت را نیز با هم. زلزله ای که در شانه های ستبرشان افتاده غلیان آتش درون است." ♡ حاجی قبل از نماز بر پیکر، بر سر تابوت حاضر می شود. زمزمه و دعایی می کند. میگویم "خدایا این مرد جز عزت و سعادت مسلمین چه می خواهد؟ بحق شهدا دعایش را مستجاب کن." وسط تشییع، حاج جعفر دست یکی از دوستان را می گیرد تا ببرد پیش ، راه را برایش باز می کنند. گرمای هوا، حاج جعفر را اذیت می کند. کمکش می کنم. حاج قاسم در آن شلوغی به حاج جعفر می گوید برو بیرون از جمعیت، پایت را له می کنند. اشاره به پای چپ حاج جعفر دارد. همان پایی که تیر دوشکا خورده و استخوان ساق را خورد کرده و سه سانت کوتاه شده است. همین پا امسال در زخم شد و عفونت کرد و هنوز خوب نشده است. حاج جعفر محبوب حاج قاسم است. حاج قاسم هر چقدر در پیشگاه خدا و اهل بیت و شهدا و دوستان خاضع است؛ در برابر دشمنان، محکم و باصلابت و باعظمت است. این عزت را از دارد. حضورش در میان مردم نیز نشان از محبت و ارادتش به ملت شریف است و از طرفی بقول یکی از بسیجیان زاهدان، اینگونه حضور در خیابانهای زاهدان پیامی هم برای اشرار و دشمنان دارد: "." حاجی پیکر را تا بدرقه می کند. به زحمت از جمعیت جدا می شود. همه به این مرد افتخار می کنند. ۱۴ اردیبهشت ۹۶ - زاهدان ذهن‌نوشته‌های‌یک‌بسیجی @Neyzar 🇮🇷حزب الله سایبری @hizbollahsyberi