سلام وقت بخیر 🌷 دو نمونه از شوخی های پیامبر صلی الله علیه و آله رو عرض کنم :

◀️ زنی پیشِ پیامبر صلی الله علیه و آله از همسرش یاد کرد ، پیامبر گفتن : همسرت کیه ؟ همون که تو چشمش سفیدی داره؟! زن گفت : نه ، چشم شوهر من سالمه و سفیدی نداره . ◀️ بعدا که زن قضیه رو برا شوهرش تعریف کرد ، شوهر گفت : نمی بینی سفیدی چشمم بیشتر از سیاهیش هست . ( و منظور پیامبر همین سفیدیه که تو چشم همه آدمها هست!) 📚بحار الانوار ، ج ۱۶، ص ۲۹۵ eitaa.com/hmmnasehe

◀️ پیامبر صلی الله علیه و آله به پیرزنی گفت : پیرزن ها به بهشت نمیرن ! پیرزن گریش گرفت ، بلال رسید و گفت : چرا گریه میکنی؟ پیرزن گفت : پیامبر به من گفته بهشت جای پیرزن ها نیست ، بلال به پیامبر گفت : چرا؟ حضرت گفتن : سیاه ها هم به بهشت نمیرن ! ( بلال سیاه پوست بوده) هر دو تا ناراحت شدن که عباس عموی پیامبر میرسه و جریان رو میفهمه ، به پیامبر میگه : آخه چرا پیرزن ها و سیاه ها بهشت نرن؟!! پیامبر میفرماید : پیرمردها هم بهشت نمیرن ! ( عباس پیرمرد بوده) بعد پیامبر میگن : پیرمردها و پیرزن ها جوون میشن ، سیاها نورانی میشن و بعد وارد بهشت میشن ! 📚بحار الانوار، ج ۱۶ ، ص ۲۹۵ eitaa.com/hmmnasehe

از مهربونی خدا حرف میزدیم ، یه روایت میخوام بگم که قبلش باید یه ذره در مورد " فرعون " حرف بزنیم :

اسم فرعون رو همه شنیدیم ؛ سلطان متکبری که به مردم میگفت : به جز خودم خدایی برای شما نیست و من پروردگار شما هستم ! سالیان سال با همین حالت حکومت کرد و انواع ظلم ها رو مرتکب شد ؛ که فقط یه دونش کشتن هزاران نوزاد پسر بود ، فقط به خاطر این که بهش گفته بودن پسری به دنیا میاد که حکومت تو رو به خطر میندازه ! ❗️حجم جرم و جنایت و گناه رو میبینین؟!! حالا همین فرعون لحظات آخر عمرش ، وقتی وسط رود نیل قرار داره و میبینه الآنه که غرق بشه میگه غلط کردم ، ایمان آوردم ! خب معلومه ایمان و توبه اون موقع که فایده نداره ! ✅ حالا بریم سراغ روایت:

امام صادق علیه السلام: جبرئیل از زمان هلاکت فرعون همیشه ناراحت و غمگین بود و هر دفعه هم با همین حالت نزد پیامبر حاضر میشد ، تا این آیه را برای پیامبر آورد در حالی که خنده رو و شاد بود : آلْآنَ وَقَدْ عَصَيْتَ قَبْلُ وَكُنْتَ مِنَ الْمُفْسِدِينَ .( یونس/۹۱) اکنون ( ایمان آوردی؟) در حالی که قبلاً نافرمانی میکردی و از مفسدین بودی؟ ✅ پیامبر از جبرئیل میپرسن همیشه با چهره ای ناراحت وحی رو میاوردی ، چرا این بار خنده رو هستی؟ جبرئیل عرض میکنه : زمانی که فرعون داشت غرق میشد گفت : ایمان آوردم ، منم یه مشت خاک برداشتم و در دهانش ریختم و گفتم : الآن ؟ این همه گناه و معصیت کردی! لحظه مُردن میگی ایمان آوردم؟!!! بعد ازین کارم و حرفی که زدم ترسیدم نکنه رحمت خدا شامل فرعون بشه و خدا منو به خاطر حرفم عذاب کنه ! و تا الآن ناراحت بودم و حالا که این آیه نازل شد و خدا حرفم رو تایید کرد خیالم راحت شد . 📚تفسیر قمی ، ج۱، ص۳۱۶

❗️دقت میکنین ؟ خیلی عجیبه ها ! جبرئیل فرشته مقرب الهی خدا رو این طور شناخته که اگه یه جنایتکاری مثل فرعون بگه ایمان آوردم ، اونم ایمانی که از سرِ اجبار و لحظه آخر عمر هست ممکنه خدا قبول کنه و مغفرتش شامل حالِ فرعون بشه ! ♦️ این خدا چه قدر مهربونه آخه؟! چه قدر دوست داشتنیه؟! چرا ما یه ذره قدرش رو نمیدونیم و طرفش نمیریم؟!!! فقط کافیه ازش بخوایم و باهاش حرف بزنیم ، حتما لطفش شامل حال ما میشه ، از فرعون که بدتر نیستیم !