🔷💢🔷💢
💢
🔷
💢
💫 #اسلام_واقعی
✨ #نفقه_حیوانات
‼️ با خواندن این متن شاید #متعجب شوید!
🔺 در دنیای مدرن، عده ای #اصرار دارند #دین و احکام دین را مخالف حقوق انسان و حیوانات قلمداد کنند، بدون اینکه از #حساسیت احکام نسبت به حفظ حقوق موجودات زنده آگاه باشند.
💠 بخشی از این #احکام را بخوانید👇
🔶 در اسلام هر کسی صاحب حیوانی باشد (چه حرام گوشت چه حلال گوشت) واجب است نفقه اش را بدهد. نفقه و وسایل زندگی #حیوان اعم است از خوراک، آشامیدنی، مسکن، دارو و هر
ماده ضروری #معیشت که ادامه حیات حیوان به آن بستگی دارد.
🔻 اگر مالک حیوان #نفقه آن را ندهد، حاکم شرع باید حیوان را از فشار زندگی نجات بدهد؛ مانند فروش حیوان یا ذبح آن (حلال گوشت باشد)، یا رهاکردن حیوان تا دیگران #معیشت آن را به عهده گیرند...
✍ فقیه عالقیدر؛ صاحب_جواهر میگوید: به مجرد اینکه صاحب #حیوان از اداره زندگی حیوان
امتناع بورزد و هیچ راهی را برای رهایی جاندار انتخاب نکند، حاکم به جهت ولایتی که دارد، اقدام به تأمین #حیات جاندار مینماید.
📚 ج۳۱، ص۳۹۴
🔶 حتی در فقه هست که لازم است مقداری از عسل در کندو بماند تا زنبوران گرسنه نمانند و در صورت #احتیاج مانند فصل زمستان مستحب است که بیش از قوت او در #کندو نگهدارند.
🍃 همچنین #فقها تصریح کرده اند که چون زندگی کرم #ابریشم بسته به برگ توت است، لازم است که مالک حیوان را حفظ کند و نگذارد تلف شود و اگر برگ کم باشد و مالک اعتنایی به حیوان نکند، حاکم از مال #مالک میفروشد و برای حیوان
برگ میخرد...
💢 اگر مقداری آب و #حیوانات زیادی باشند که به ناچار آب به همه نمیرسد و تلف میشوند، اگر همه حیوانات با هم مساویند به هر کدام خواست آب بدهد، اما اگر مثلا یک گوسفند و یک سگ وجود داشت باید گوسفند را ذبح کند و به سگ آب دهد زیرا ذبح گوسفند شرعی است، اما تشنه گذاشتن و تلف کردن بی دلیل سگ #غیرشرعی است.
✅ @hodat_khorramabad
🔹🔷❁﷽❁🔷🔹
💫 اين #مالك است كه #ولايت_على را به عهده دارد چون...
💠 استاد علی صفایی حائری:
🔹 #ولايت يعنى تنها على را حاكم گرفتن و تنها او را دوست داشتن و اين ولايت و سرپرستى است كه معاويه و احمد حنبل و جرج جرداق و و و از آن بهرهاى ندارند، كه حاكم در درون آنها و محرك در وجود آنها امر على و دستور على نيست؛ كه هواها و حرفها و جلوهها در آنها حكومت دارند.
🔺 معاويه گرچه على را دوست دارد، ولى سلطنت را بيشتر از على خواهان است و دوستدار آن است.
🔺 و احمد حنبل گرچه براى على شعر مىسرايد اما حكومت ديگرى را به عهده دارد.
🔺 و جرج جرداق گرچه از على مىنويسد، اما براى على نمىنويسد؛ كه محركى ديگر دارد و عاطفهاى فقط او را به چرخ انداخته است.
❓ اما #مالك؟
🔹 اين مالك است كه #ولايت_على را به عهده دارد و اين بار گران را به آسانى مىكشد.
مالك چند سال براى نابودى معاويه رنج كشيده و كوشش كرده است.
🔸 خويش و فاميل و قبيلهاش را به خون كشيده، شبها و روزها را بر روى لبهى تيغ و سرِ نيزهها گذرانده و شمشير زده و شمشير زده تا اين كه لشگر شام را عقب رانده و معاويه را به حركت وادار كرده و در بيرون از خيمه آمادهى فرار نموده، هان چيزى نمانده تا اين بت بزرگ بشكند و اين طاغوت سركش بميرد و يا فرارى شود و مالك به هدف نهايى، به پيروزى محبوب دست بيابد و در ميان قومش و در ميان تمام مردم به بزرگى معرفى شود و بر رقيب خودش، اشعث و بر قبيلهى رقيبش، كِنده، پيروز شود.
🔻 درست در اين هنگام، در اين هنگام، على او را ميخواند، على او را مىطلبد. على مىگويد كه برگرد.
🔺 و اين از مرگ سختتر و اين از مرگ جانكاهتر است. مخالفت يك هوى، مخالفت يك هوس، مخالفت با يك حرف و گذشتن از حرفهاى خلق، مخالفت با يك جلوه از جلوههاى دنيا ما را مىشكند، ما را از پاى در مىآورد. ما از راه حق با يك حرف با يك فحش با يك پشيز باز مىگرديم و اما مالك؟ و اما مالك؟
🔹 او از تمام هواهاى چند ساله و تمام حرفهاى تمام مردها و زنهاى عرب و از زمزمهى خفيف زبانها بر سر راه مردان فاتح و از نگاههاى شيفتهى سرداران پيروز و از تمام جلوههاى دنيا، از اين همه مىگذرد و باز مىگردد و به على اين سرپرست آگاه ملحق مىشود.
❓ چرا؟ چون در درون مالك، ديگر هواها و غريزهها حرفها و زمزمههاى زنهاى عرب جلوههاى پررنگ و برق دنيا حاكم نيست، اينها كوچكتر از اين هستند كه در روح بزرگ مالك موجى و حركتى ايجاد كنند.
🔺 اين بادهاى بى رمق بيچارتر از اين است كه در اين درياى بزرگ، طوفانى بپا كند: مالك از هواها از حرفها از جلوههاى دنيا بزرگتر است و عظمت او اسير اين حقارتها نيست. او در سطح غريزه نيست. او انسانى است كه در حد وظيفه زندگى مىكند و زندگى و مرگ او با اين معيار ميخواند، او كوه است از طوفان نمىلرزد. او كاه نيست تا با نسيمى از دهنى زير و رو شود.
💫 او به #ولايت رسيده و از #نعمت_ولايت برخوردار است.
📚 غدیر، صفحه۱۶
✅ @hodat_khorramabad