چاپ کتاب " روی ماه خداوند را ببوس" از جناب مستور به شماره ۹۹ رسیده. سروش صحت در برنامهی " اکنون" میپرسد که " چه حسی داره؟ " و مصطفی مستور میگوید که اگر برگردد عقب کتاب را چاپ نمیکند. لا به لای بُغضی که گره خورده در گلویش میگوید که یک چیزهایی را نباید گفت.
" نباید میگفتم! "
ادامه را در بهخوان بخوانید:
https://behkhaan.ir/post/085f6339-3734-4512-99c8-8808eeba5978?inviteCode=vHmIq1z3cBq1
#نویسندگیوپشیمانی
@hofreee
پارسال گفتی در جشنواره خاتم شرکت کنیم. خیلی پیگیرش بودی اما درد ناگهان افتاد به جانت. بعد هم که بیخبر رفتی که رفتی.
امسال خودم را به آب و آتش زدم که شرکت کنم. پیامبر مهربانیها دست کشید روی سرم و شد.
سوم شدم اما میدانم اگر تو بودی اول میشدی. ببخش که بیشتر از این نتوانستم.
من که گفتم یک کولبرم!
آرزوهامان را روی دوشم میکشم و میبرم.
دوست ندارم به تو بگویند ناکام میثاق.
آنجا که هستی از پیامبرمان تشکر کن و دعا کن بقیهی راه را تنهایی تاب بیاورم.
بگو که خوشحال شدی عزیزم؟
#جشنواره_خاتم
#رفیق
#میثاق
#شکرشکرشکر
@hofreee
تاوان عاشقی به قلم محمدعلی جعفریست. قصهی عشق یک دختر فلسطینی و یک مرد مسلمانِ اهل شیلی که در قم زندگی میکند. کتابی خوشخوان اما سطحی.
از نوجوانی کتب زندگینامهی شهدا را میخواندم. همیشه در حین خواندن و فوقش چند روز بعد تحت تاثیر قرار میگرفتم و بعد همه چی یادم میرفت. روز از نو روزی از نو. هیچوقت نمیفهمیدم مشکل از کجاست؟ وقتی سمت نویسندگی آمدم کمکم قضیه را فهمیدم:
" عجله و شتاب نویسندهها "
نمیدانم چرا میخواهیم بازهی زمانی طولانی و اتفاقات زیاد را فقط در صد و خردهای صفحه جمع کنیم؟
" تاوان عاشقی" هم چنین بود. انگار فیلمی را روی دور تند گذاشته باشند. باورم نمیشد که از یک جمله به جملهی بعدی اتفاق جدیدی رخ داده. این سرعت و شتاب جلوی عمیق شدن مخاطب را میگیرد. تاثیرگذاری مثل باد میآید و مثل باد هم میرود. وقتی که برای روایت درست و مناسب وقت نگذاریم، اتفاقات در عین واقعی بودن، برایمان غیرقابل باور و عجیب میآید. انگار نویسنده سرکارمان گذاشته! جوانکی از ایران راه بیفتد به مقصد غزهای که میداند تحت محاصرهست؟ حالا شما هرچه دوست داری بگو که اینها واقعی است! آیا در واقعیت هم همهی این بخشها فقط در چند صفحه گذشت؟ اصلا واقعی بودن اتفاقات میتواند دستاویز درستی باشد که برای باورپذیری در جهان داستانی وقت نگذاریم؟ تازه اگر اسم رمان بیاید که حتی این دستاویز را هم نداریم!
نیمههای پایانی کتاب هم بیشتر چرخیدیم روی شخصیت خلیل ( شخصیت فرعی) و اصلا نفهمیدیم قصهی این دو نفر چطور پیش رفت؟ اصلا عاشقانهشان فراموش شد! حتی مخاطب اگر نویسنده نگوید متوجه اینکه چند سال گذشته نمیشود. خب این همه شتاب و عجله برای چه؟ چرا چنین سوژههای نابی را به این راحتی حیف میکنیم؟
تا نزدیک به پایان کتاب باورم نمیشد که راوی زن است! زبان کاملا مردانه بود و بهانه نویسنده هم این بود که شخصیت اصلی روحیهی پسرانهای دارد. اما به نظرم درنیامد. آقای نویسنده نتوانست یک دختر فلسطینی را به خوبی به تصویر بکشد. از ظرافتها و حقایق زنانه دور بود. شخصیتپردازی خیلی کار داشت. فضاسازی هم! نویسنده جز سیگار کشیدن و کافه رفتن شخصیت نشانهی دیگری از یک دختر فلسطینی نداشت. چیزهای دیگری هم بود شبیه همانها که سالها از فلسطین برایمان گفتند. مقلوبه و زیتون و .... . این اهمیت تجربهی زیسته و نفس کشیدن در اتمسفری که مینویسیم را میرساند. نویسنده نتوانسته بود جز کلیشههای رایج، ما را به دل یک خانوادهی فلسطینی ببرد. یعنی اگر آن نشانههای رایج نبود چهبسا فکر میکردیم این اتفاقات در یک خانوادهی ایرانی افتاده باشد!
کتاب را اما پیشنهاد میدهم فقط برای آشنا شدن با جناب " خلیل ساحوری" بزرگوار و قصهی عاشقانهی جالبشان.
https://daigo.ir/secret/41456395944
#کتاب
#تاوان_عاشقی
@hofreee
امروز باید برای یک کار اداری بیرون میرفتم. تا پسرها را آماده کنم طول کشید. مسئول مربوطه تماس گرفت و گفتم توی راهم. گفت داریم میبندیم. یادم رفت بگویم بچهی کوچک دارم و سخت زمان جور کردم. فقط گفتم دو دقیقه دیگر میرسم. دو دقیقه به خاطر ترافیک شد پنج دقیقه و رسیدیم. درها بسته بود و هنوز پنج دقیقه به وقت ناهار و نمازشان باقی بود. من فقط باید یک امضای ساده میزدم که در همان پنج دقیقه انجام میشد اما کارم رفت به وقت دیگر.
برای من جور کردن یک روز دیگر حتما خیلی سخت خواهد بود. میدانید خیلی دلم میخواهد بدانم آیا مسئولین آن اداره به مسئول یا مافوق خودشان و حتی دولت و نظام و غیرک نقد دارند و شاکی هستند؟ مثلا ممکن است یکی از آنها از قطعی برق و عدم تعهد و مسئولیتپذیری مسئولین دیگر شاکی باشد؟ اگر اینطور باشد باید بگویم از ماست که برماست! وقتی ما در جایگاه خودمان، هر جا که هستیم، ذرهای تعهد و دلسوزی و مسئولیتپذیری نداریم چه انتظاری از دیگری داریم؟ به خاطر اینکه کسی گفت دارد میآید و ممکن است پنج دقیقه از وقت ناهار مسئول مربوطه بگذرد، زودتر از موعد در را میبندیم! باید از کجا شروع کنیم؟ نه اینکه از همانجا که هستیم؟ آیا فقط رهبر و رئیسجمهور و دولت موظف است پیگیر و متعهدانه عمل کند؟ ما هیچیم؟ چرا به هم رحم نمیکنیم و انتظار رحم از دیگران داریم؟ اسرائیل به ما رحم کند؟
این کشور به صورت ماورایی ساخته نمیشود. به دست تکتک ما ساخته میشود.
#تعهد
#دلسوزی
#مسئولیت
#دلسوزی
@hofreee
هدایت شده از مدرسه مهارت آموزی مبنا
خانمها و آقایان، این شما و این
«آغاز ثبت نام حلقه کتاب سیزدهم» 🎉
📍همراه با تخفیف ۱۵درصدی برای پنج روز اول ثبت نام
📚 در این حلقه، قراره با چهار کتاب زیر زندگی کنیم:
🔸خاکسپاری دوم بانوی مرگ
🔹جزیرهٔ سرگردانی
🔸یک عمر کار
🔹گیرنده شناخته نشد
همراه با برنامههای متنوع:
📝 وبینار آشنایی با سیمین دانشور
🌸 وبینار تجربه مادری
🥇ماراتن کتاب
🔍 بررسی کتاب با حضور منتقدین
📲 دیدار با مترجم و نویسنده (در صورت امکان)
و...
در کنار یک جمع چند صد نفره کتابخوان
♨️ اگه شما هم مثل ما همیشه سرتون توی کتابه، پس به جمع ما اضافه بشید از:
🔗 https://mabnaschool.ir/product/halghe13/
⚠️ توجه:
برای تهیه کتابها با تخفیف، باید از طریق سایت اقدام کنین.
#حلقه_کتاب
#همیشه_سرمون_توی_کتابه
| @mabnaschoole |
حُفره
خانمها و آقایان، این شما و این «آغاز ثبت نام حلقه کتاب سیزدهم» 🎉 📍همراه با تخفیف ۱۵درصدی برای پنج ر
دوستانی که همیشه راجع به حلقهی کتاب مبنا ازم میپرسن، ثبتنام دور جدید شروع شده👆🥳😇
🟢 از طرف دوست عزیزم مرحوم میثاق رحمانی یک ثبتنام رایگان به قید قرعه تقدیم میشه.
فقط هر دوستی تمایل داره اسمش رو در لینک زیر بنویسه برای قرعهکشی👇
https://survey.porsline.ir/s/v6vO5tS
🕛 تا ۱۲ شب فردا ( سهشنبه ۴ شهریور )
🔴 هر دوست بزرگواری اگه بعد از ثبت اسمش خودش ثبتنام رو انجام میده لطفا به من اطلاع بده تا اسمشون رو حذف کنم.
@hofreee
نتیجهی قرعهکشی ثبتنام رایگان حلقه کتاب👆👆👆🤩
خانم علیاصغری عزیز ممنون میشم بهم پیام بدین:
@mob_akbarnia
دوستان عزیز ممنونم و سلامت باشید انشاالله🌱😇
@hofreee