هو
مجنون تو کوه را ز صحرا نشناخت
دیوانهٔ عشق تو سر از پا نشناخت
هر کس به تو ره یافت ز خود گم گردید
آنکس که ترا شناخت خود را نشناخت
#ابوسعید_ابوالخیر
هو
اےدل چو فــراق یاردیدے؛ خون شــو
وےدیده موافقت بڪن؛ جیحون شــو
اے جاان؛ تُـــــــــــوعزیزتر نهاے از یارم
بی یار نخواهمت؛ ز تن بیــــــرون شــو
#ابوسعید_ابوالخیر
هو
زنار پرست زلف عنبر بویت
محراب نشین گوشهٔ ابرویت
یا رب تو چه کعبهای که باشد شب و روز
روی دل کافر و مسلمان سویت
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۷۷
هو
گر درویشی مکن تصرف در هیچ
نه شادی کن بهیچ و نه غم خور هیچ
خرسند بدان باش که در ملک خدای
در دنیی و آخرت نباشی بر هیچ
#ابوسعید_ابوالخیر
- رباعی شمارهٔ ۱۷۹
هو
گر طالب راه حق شوی ره پیداست
او راست بود با تو، تو گر باشی راست
وانگه که به اخلاص و درون صافی
او را باشی بدان که او نیز تراست
#ابوسعید_ابوالخیر
@sufianehh
هو
من با تو چنانم
ای نگار یمنی،
خود در غلطم که من توام یا تو منی...
#ابوسعید_ابوالخیر
هو
منصورِ حلّاج، آن نهنگِ دریا
کز پنبهٔ تن دانهٔ جان کرد جدا
روزی که «انا الحّق» به زبان میآورد
منصور کجا بود؟ خدا بود خدا
#ابوسعید_ابوالخیر
@Molana79
هو
هرگاه که بینی دو سه سرگردان را
عیبِ رهِ مردان نتوان کرد آن را
تقلید دو سه مقلّدِ بیمعنی
بدنام کند راهِ جوانمردان را
#ابوسعید_ابوالخیر
@Molana79
هو
گر در یمنی چو با منی پیش منی
گر پیش منی چو بی منی در یمنی
من با تو چنانم ای نگار یمنی
خود در غلطم که من توام یا تو منی
#ابوسعید_ابوالخیر
@Molana79
هو
در کعبه اگر دل سوی غیرست ترا
طاعت همه فسق و کعبه دیرست ترا
ور دل به خدا و ساکنِ میکدهای
می نوش که عاقبت بخیرست ترا
#ابوسعید_ابوالخیر
هو
دیشب که دلم ز تاب هجران میسوخت
اشکم همه در دیدهٔ گریان میسوخت
میسوختم آنچنان که غیر از دل تو
بر من دل کافر و مسلمان میسوخت...
#ابوسعید_ابوالخیر
هو
خلقان تو ای جلال گوناگونند
گاهی چو الف راست گهی چون نونند
در حضرت اجلال چنان مجنونند
کز خاطر و فهم آدمی بیرونند
#ابوسعید_ابوالخیر
@Molana79