eitaa logo
پیر طریقت
1.3هزار دنبال‌کننده
3.2هزار عکس
739 ویدیو
48 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هو گفتم که: اگر چه آفت جان منی جان پیش کشم تو را، که جانان منی گفتا که: اگر بندهٔ فرمان منی آن دگران مباش، چون زآن منی
هو بیا که دیده به دیدارت آرزومند است
هو من خاک شوم جانا، در رهگذرت افتم آخر به غلط روزی، بر من گذرت افتد
هو گویمت : بوسی به جانی ، گویی‌اَم : ، بر لبم ، لب ، رایگان نتوان نهاد ،
هو از بادهٔ عشقِ تو ، یکی جرعه ، چشیدیم ، صد توبه ، به یک جرعه ، شکستیم دگربار ،
هو به خرابات شدم دوش مرا بار نبود می‌زدم نعره و فریاد ز من کس نشنود یا نبد هیچ کس از باده‌فروشان بیدار یا خود از هیچ کسی هیچ کسم در نگشود چون که یک نیم ز شب یا کم یا بیش برفت رندی از غرفه برون کرد سر و رخ بنمود گفت: خیر است، درین وقت تو دیوانه شدی نغز پرداختی آخر تو نگویی که چه بود؟ گفتمش: در بگشا، گفت: برو، هرزه مگوی تا درین وقت ز بهر چو تویی در که گشود؟ این نه مسجد که به هر لحظه درش، بگشایند تا تو اندر دوی، اندر صف پیش آیی زود این خرابات مغان است و درو زنده‌دلان شاهد و شمع و شراب و غزل و رود و سرود زر و سر را نبود هیچ درین بقعه محل سودشان جمله زیان است و زیانشان همه سود سر کوشان عرفات است و سراشان کعبه عاشقان همچو خلیلند و رقیبان نمرود ای عراقی، چه زنی حلقه برین در شب و روز؟ زین همه آتش خود هیچ نبینی جز دود
هو روی خوب تو که هر دم دگران می‌بینند چه شود گر بگذاری تو دمی ما بینیم؟
هو به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟ که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟ به طواف کعبه رفتم به حرم رهم ندادند که برون در چه کردی؟ که درون خانه آیی؟ به قمار خانه رفتم، همه پاکباز دیدم چو به صومعه رسیدم همه زاهد ریایی در دیر می‌زدم من، که یکی ز در در آمد که : درآ، درآ، عراقی، که تو خاص از آن مایی ♥️
هو ساقی ،،، میِ مهر انگیز ، در ساغرِ جانم ریز ، چون مست شَوَم ، برخیز ، زان طرّهٔ شور انگیز ، در گردنِ من آویز ، صد گونه ، پریشانی ،
هو در میکده ، چون اوباش ،،، می‌خواره شو و ، قلّاش ، می ، می‌خور و ، خوش می‌باش ،،، مَخروش و ، دلم مَخراش ، جان ،،، همچو عراقی ، پاش ،،، گر ، طالبِ ،
هو به خرابات شدم دوش مرا بار نبود می‌زدم نعره و فریاد ز من کس نشنود یا نبد هیچ کس از باده‌فروشان بیدار یا خود از هیچ کسی هیچ کسم در نگشود چون که یک نیم ز شب یا کم یا بیش برفت رندی از غرفه برون کرد سر و رخ بنمود گفت: خیر است، درین وقت تو دیوانه شدی نغز پرداختی آخر تو نگویی که چه بود؟ گفتمش: در بگشا، گفت: برو، هرزه مگوی تا درین وقت ز بهر چو تویی در که گشود؟ این نه مسجد که به هر لحظه درش، بگشایند تا تو اندر دوی، اندر صف پیش آیی زود این خرابات مغان است و درو زنده‌دلان شاهد و شمع و شراب و غزل و رود و سرود زر و سر را نبود هیچ درین بقعه محل سودشان جمله زیان است و زیانشان همه سود سر کوشان عرفات است و سراشان کعبه عاشقان همچو خلیلند و رقیبان نمرود ای عراقی، چه زنی حلقه برین در شب و روز؟ زین همه آتش خود هیچ نبینی جز دود
هو به کدام مذهب است این؟ به کدام ملت است این؟ که کشند عاشقی را، که تو عاشقم چرایی؟