بی پرتو رخسار تو پیدا نتوان شد
بی مهر تو چون ذرّه هویدا نتوان شد
جز از لب تو جام لبالب نتوان خورد
جز در رخ تو واله و شیدا نتوان شد
تا موج تو ما را نکشد جانب دریا
از ساحل خود جانب دریا نتوان شد
تا جذبه او برنرباید من و ما را
هرگز نفسی بی من و بی ما نتوان شد
از مهر رخش سایه صفت پست نگشته
اندر پی آن قامت و بالا نتوان شد
در خلوتداگر دیده ز اغیار نشد پاک
از خلوت خود جانب صحرا نتوان شد
بی دیده نشاید بتماشا شدن ایدوست
تا دیده نباشد بتماشا نتوان شد
چون مغربی از مشرق و مغرب نرسیده
خورشید صفت مفرد و یکتا نتوان شد
#شمس_مغربی
#شعر
غذا چون با جمعیت خاطر و توجه به جانب خداوند خورده شود مدد نورانیت دل شود.. و اگر به حرام و بدون شکر خدا خورد باعث تفرقهٔ خیال و پریشانی خاطر خواهد شد و نور ذکر را خواهد پوشاند که هرچه سعی کند که ذکر جلا پذیرد جلا نخواهد یافت و مورث ظلمت قلب خواهد شد.. پس اگر سالک راه حق خواهد که غذای او مدد نور ذکر شود نه مدد ظلمت و غفلت باید در حین شروع غذا با یاد خدا و جمعیت خاطر و توجه قلب باشد.
سلطان علیشاه گنابادی
ولایت نامه ، صفحه ۲۹۷
@hou786
اوضح و اصرح نشان فناء سالک در پیر عشق خود ، آن است که در سیر باطنی ، خود را به صورت آن بزرگوار بیند به تمام اجزاء و لباس و صورت ، و چنین داند که اوست نه خود ، و گاهی در سیر خود مشاهده می کند که پیر عشق و ولی الهی ظاهر شد و صورتش به تدریج بزرگ شد که تمام عالم را سر تا پا گرفت و به جز او چیزی نیست ، و آن صورت در شخص سالک حلول کرد که هر دو یک صورت شدند.
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذَهَبی
قوائم الأنوار و طوالع الأسرار ، صفحه ۶۵۴
@hou786
سالک را سزد که آئینه دل را به ذکر و اعمالی که از شیخش دستور گرفته ، جلا بخشد. چون ذهن را جلا بخشید و ذکر قوی گشت و دل از اغیار خالی شد شیخ با صورت مثالی بر سالک ظاهر می شود. علت آن است که ذکری که از او گرفته می شود مرتبهٔ نازلهٔ وجود او است که اگر تقویت شود ، صورت او بر سالک متمثل می شود... و ظهور شیخ گاهی به صورت حلول در وجود او و گاهی هم به صورت اتحاد می باشد. گاهی هم این ظهور به صورت فناء سالک از خود و بقای شیخ به تنهائی می باشد ، یعنی ، طوری از خود فانی می شود که تنها نورانیت شیخ را مشاهده می کند.
سلطان علیشاه گنابادی
ترجمه تفسیر بیان السعادة فی مقامات العبادة ، جلد ۱ ، صفحه ۲۹۸
@hou786
ذکر الهی را در اوایل حال چندان باید به زبان مداومت نمود که آن ذکر قلبی شود و قلب سالک بدون مزاحمت و مشارکت لسان ذاکر گردد که در جمیع احوال در خواب و بیداری بی اختیار زبان قلب ذاکر متذکر بود و اگر سالک ذاکر به این مقام رسد لازم است که مراقب شود قلب را به ذکر خفی قلبی و عزل نماید لسان را از ذکر تا آنکه بگردد قلب او مستغرق در ذکر الهی و غایب شود شخص سالک از حواس ظاهریه و مشاهده نماید ملکوت الهیه را به بصیرت قلبیه.
رساله خطی آداب المریدین فی السلوک
میرزا ابوالقاسم راز شیرازی ذَهَبی
@hou786
🪧📣 #سلوک
🕌 بدان ای دوست که سیر و سلوک به سوی خدا، کنایه از بریدن از خواهشهای نفسانی و محو نشانهها و انگیزههای آن و غلبه بر احکام طبیعتش است.
تا آنگاه که از آن پاک شده و شایستهی بهشت گردی و به سعادت دیدارش رسی.
پس هر کس نمیرد حق را نبیند. چنانچه گفته شده بمیرید پیش از آنکه بمیرید.
شیخ عبدالقادر گیلانی
📖 رسائل، رسالة فی الاسماء العظیمة للطریق، ص ۱۹
📎 پ.ن:
در بزرگی پیر گیلان همین بس که در حوزهی قدیم تا اسم آن میآمد، اساتید بزرگ میفرمودند آن مرد خدا.
❀✦•┈❁ #محالمعرفةالله ❁┈•✦❀
@maerefatallah