شهید محسن حججی
🌿🌷🌿#نقـــل_ازخواهرشهیدحججے🌷🌿🌷
🌸وقتی که با ما خداحافظی کرد، حسی به من دست داد و حتی لحظه #شهادتش هم که ما هنوز مطلع نشده بودیم، احساس غم داشتیم و اضطرابی در دل همه اعضای خانواده افتاده بود و برایش دست به دعا برداشتیم.
تصاویر شهید نشانه #قدرت و رشادت بچههای #ایران است که انقدر محکم و قوی در برابر دشمن #ایستادگی میکنند و خم به ابرو نمیآورند.
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
http://eitaa.com/hojaji
شهید محسن حججی
🌿🌹🌿هـــمنشین با شهدا🌿🌹🌿
🍁#خاطره_پدر_شهید_محمد_غفاری🍁
بسم_رب_الشهداء
🌷💫🌷💫🌷
محمد اولین فرزند ما بود. درست سی ام دی ماه 63 همزمان با اذان صبح به دنیا آمد. تقارن جالبی بود.
شهادت محمد هم دقیقاً همزمان با #اذان_صبح بود.
شنیده بودم که کسی3تا پسر داشته باشد و اسم یکی را محمد نگذارد در حق رسول الله(صل الله علیه وآله و سلم) جفا کرده. لذا نام او محمد شد.
یادم هست که تازه می خواست به حرف بیفته، معمولاً بچه ها اول اسم پدر و مادر رو می گن. اما پسرم
می گفت🌺 الله_اکبر، خمینی رهبر!🌺
محمد خیلی به حضرت علی اکبر(علیه السلام) علاقه داشت به من می گفت ! #حضرت_علی_اکبر خیلی غریب وناشناخته است!
با همکاری یکی از فرمانده هان در زمینه مسائل نظامی کتاب نوشت.
اعتقاد داشت که باید اطلاعات و سطح آگاهی اش بالا بره.✌
#کــربلا_ادامہ_دارد . . .
😭😔جـانمانے رفیق!
باانتشاراینمطلبحداقلبه2✌گروهدرثوابآن شریکباشید...
@HOJAJI
⭕️وقتی که همسر شهید حججی روز پاسدار را به شوهرش تبریک گفت...
🔸برشی از کتاب "آرام جان" که شهید حججی را به روایت همسرش به تصویر کشیده است:
🔹روز پاسدار برایش کیک پختم. با کرم و رنگ عینهو لباس پاسداری تزئین کردم؛ با جیب و سردوش و درجه. برگهای هم بهش چسباندم «محسنم، قربونت بشم، روز پاسدار رو بهت تبریک میگم. امیدوارم سال دیگه پیش امام حسین و حضرت زینب روز پاسدار رو جشن بگیری» از ته قلبم برایش دعا کردم.
🔹قبل از اینکه از سر کار برسد همه را بردم خانه پدرم. پیام دادم «ناهار بیا خونه مامانم اینا» تا وارد شد مامانم بغلش کرد و روز پاسدار را بهش تبریک گفت. الکی جلویش نقش بازی کردم. «عه؟ مگه امروز روز پاسداره؟» شروع کردم به عذرخواهی که ببخشید یادم نبود.
🔹 «با خودت فکر نکنی چه زن بیذوق و بیمعرفتی! قول میدم جبران کنم!» محسن گفت «اینا چه حرفیه! همین اندازه تبریکت برام بسه!» برای مامانم چشم و ابرو آمدم که محسن را سرگرم کند. تا ببیند چه خبر است کیک را گذاشتم صندوق عقب ماشین. آماده شدیم که برویم خانه مادربزرگم.
🔹مادربزرگم داشت از سماور چای می ریخت که گفتم «عه! گوشیمو تو ماشین جا گذاشتم» به این بهانه رفتم و کیک را آوردم. یکدفعه جلویش سبز شدم «همسرم روزت مبارک!» محسن را می گویی؛ نزدیک بود سنگکوب کند. ذوق زده گفت «من می دونستم تو آخرش یه کاری میکنی!» باورش نمیشد خودم پخته باشم. هی می پرسید «بگو از کجا خریدی؟»
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
@hojaji
شهید محسن حججی
🌿بخشی از نوشته های شهید حججی
🌷🌷برای فرهــــنگ . . .
جنگ،جنگ است
چه سخــت باشد چه نـرم📱📡
عــده ای را با جسمـشان می کُشند
و عده ای را با #فــرهنگشان...
⏳هـــشت سال، زدند و زدند و زدند
خواستند ریشــ🌳ـــہ اسلام را بزنند،بیشتر رشد کرد. . .
◀چندین سال است از شاخه و برگ ها🍃 شروع کرده اند،کمر بسته اند کل درخت را بسوزانند. . .
✌از جـنگ نرم#غافل نشوید
برای شادی روح شهدا #صلوات
🌸کپی فقط با #ذکر_منبع مجاز است:
http://eitaa.com/hojaji
🌿🌻🌿مــحفل شهادت 🌿🌻🌿
♦شهید مدافع حرم،موسی جمشیدیان♦
دعا کن شهید بشم مادر
ان روزها شهید کاظمی تازه شهیدشده بود.
پدر و مادرش راهی کربلا بودند.
دم اتوبوس دستان مادرش را گرفت و گفت:مادر دعا کن من هم شبیه شهید #کاظمی عاقبت به خیر و شهیدشوم. مادرش خشکش زد، مانده بود جواب موسی را چه بدهد.گفت :کور شوم و نبینم ان روز را که تو نباشی.
چشمانش پر از #اشک های نریخته بود.
فقط کافی بود یک پلک بزند تا چشمانش بارانی شوند و سربخورند برروی گونه هایش.
موسی تا ناراحتی مادر را دید گفت:مادر باشهادت عاقبت به خیر می شوم.
پس دعاکن من عاقبت بخیر شوم.
مادرش گفت:پسرم برای عاقبت به خیری ات و یک عمر زندگی پر برکت دعا میکنم.
و چندسال بعد دعای مادر درحق موسی به اجابت رسید و موسی عاقبت به خیر شد.
حاج موسی برای ماهم در بهشت دعاکن.😔
(بخشی از کتاب در حال انتشار شهید موسی جمشیدیان)
باانتشاراینمطلبحداقلبه2✌گروهدرثوابآن شریکباشید...
🌹http://eitaa.com/HOJAJI