🔴 بله؛ جبهه مقاومت شکست ناپذیر است اما کو جبهه مقاومت؟
✍ #علیرضا_مکرمی
🔸 این روزها برخی کانال های تحلیلی به بررسی سطح احتمال بازپیدایش جبهه مقاومت می پردازند و اکثر کنشگران مستقل سیاسی باور به عدم امکان بازگشت جبهه مقاومت دارند، اما به نظر نگارنده نکته مهمتر پاسخ به این سوال است؛ آیا اساسا آنچه که تاکنون در داستان نیابتی ها دیده شده برخوردار از استانداردهای «جبهه مقاومت» بوده است؟ بعبارت دیگر؛ آیا در آن چیزی اکنون از آن به نام جبهه مقاومت یاد میشود در مراحل پیدایش و عملکرد ملاحظات «جبهه مقاومت» رعایت شده و ما به معنی واقعی کلمه «جبهه مقاومت» داشته ایم؟
امروزه «جبهه مقاومت» اصطلاحی است برای اشاره به شبکهای در هم تنیده از شبهنظامیان و گروه های اسلامگرای غالبا شیعه تحت تسلط جمهوری اسلامی که در منطقه مورد استفاده قرار میگیرند. فصل مشترک این گروهها آن است که با تحریک مقامات ایرانی با اسرائیل و آمریکا دشمنی می ورزند.
این تعریف اصطلاحی از جبهه مقاومت هر چند عام فهم و ملموس می نماید اما عاری از انتساب و همراستایی منطقی با محتوای امر «مقاومت» بوده و در تنافی با واقعیت و ترمینولوژی علم سیاست است، بدین اعتبار که «نیابتی ها» یا به نوعی همانهایی که «مقاومتگر» شناخته میشوند نه تنها صرفا بومی مناطق درگیری نیستند و همپوشانی با جمهور ندارند که رسما و علنا جیره خور حکومتی دیگر بوده اند و آن حکومتی هم که خود نقش تحریک کننده و اسپانسر را عهده دار است خود نیز در داخل مرزهایش در اقلیت سیاسی قرار دارد، واضح است که در این شرایط مذبذب امکان زایش جبهه مقاومت از اساس وجود ندارد. جوهر مقاومت از جمهوریت ناگسستنی است، بدون جمهور آنچه موجود باشد نامش استبداد و ترجیح بیگانه ای به بیگانه است.
مقامات جمهوری اسلامی حالا که با گفتن عبارت «ما نیابتی نداریم» روغن ریخته را نذر امامزاده میکنند خوب است لااقل به این سوال مهم هم بپردازند که منظورشان از «جبهه مقاومت» دقیقا چیست که کماکان حقیقتی را که میگوید؛ «هنوز هم کم و بیش نیابتی دارند اما جبهه مقاومت نداشته و ندارند» را کتمان کرده اند.
نتایج انتخابات های اخیر به وضوح نشان داده که حاکمیت خود در داخل مرزهایش در اقلیت است، بعبارتی این اکثریت مردم ایرانند که در راه رهایی از چنگ اقلیت حاکم سالهاست مشغول مقاومت اند، تا مادامی که وضع مقبولیت نظام از قرار فعلی است اگر با ارفاقات، موجودیت جبهه مقاومت در منطقه با استاندارد پیشگفت پذیرفته و ثابت هم شود قطعا ترابطی با حکومت های اقلیتی منطقه بخصوص با حکومت ایران نخواهد داشت.
حاکمیت پس از فرار بشار اسد، به شکسته شدن سخت افزار مقاومت اعتراف و ابراز تاسف کرد و همزمان از ماندگاری نرم افزار مقاومت ابراز خرسندی و امیدواری داشت، اما کیست که نداند؛ یک حاکمیت اقلیتی که حیاتش تماما وابسته به سخت افزار لشگر و استبداد است چه صنمی با مقاومت نرم افزاری تواند داشت که خود ذاتا مولود جمهوریت است؟ آنچه واضح می نماید؛ حاکمیت ایران به همان اعتبار قطعی که گروه نیابتی داشته از روز نخست عاری از جبهه مقاومت بوده است، این همان راز مهمی است که بالاخره از سواد اکادمیک اسد پنهان نماند لذا جانش را برداشت و فرار کرد، اما سرنوشت برای نصرالله و سنوار به گونه ای دیگر رقم خورد.
لذا بارها گفته ایم و باز میگوییم؛ جبهه مقاومت شکست ناپذیر است اما کو جبهه مقاومت!؟
اسرائیل زیستمند منطقه ای است با فراوانی دولت های استبدادی که این دولت ها خود امکان تولد مقاومت حقیقی را از بیخ و بن سلب کرده اند، درگیری اسرائیل صرفا با مقاومت فیک _نیابتی ها_ بزرگترین شانس بقای اسرائیل در منطقه بوده است. بجاست مکررا به جمله تکان دهنده ای از #باراک_اوباما رییس جمهور اسبق آمریکا در کتاب خاطراتش اشاره شود؛
" ایران کمترین چالش را در برابر منافع بلند مدت آمریکا ایجاد کرده، اما جایزه خصمانه ترین دشمن را از آن خود کرده است! "
در واقع #اوباما خیلی خلاصه و درست چنین اذعان داشته؛
ایران تاکنون در هارت و پورت علیه آمریکا رتبه نخست را کسب کرده است!
#دولت_ایرانی
🇮🇷 @dolat_irani
🔴 با رهبری موافقم!
✍ #علیرضا_مکرمی
🔸در آغاز به شاهکار جدید سردار احمدیان دبیر و نماینده رهبری در شورایعالی امنیت ملی اشاره میکنم؛ ایشان به عنوان عالیترین مقام امنیتی کشور تلاش کرد روغن ریخته را نذر امامزاده کند، اما ناخواسته به پایان قصه فتح قدس اعتراف کرد، او گفت؛
«ما هرگز قصد جنگیدن با اسرائیل و نابودی آن را نداشتیم!»
الان فقط مانده پایان اَبَر قصه ی پوشالی مبارزه با آمریکا، که طبعا مذاکره مستقیم با ترامپ فیتیله این قصه را نیز خواهد پیچاند. ترامپ زیرکانه پیشنهاد مذاکره مستقیم با رییس جمهور ایران را ارائه داد و همانند جریان مذاکره اش با رهبر کره شمالی اینبار نیز مذاکره در سطح نمایندگان دو دولت را بر نمی تابد.
نگارنده در اردوگاه منتقدان شخص رهبری است اما با گلواژه سخنان امروز (۱۹ بهمن ۱۴۰۳) ایشان موافق است! البته نه از موضع منطق پشت ذهن رهبری که از موضع دموکراسی!
رهبری در برابر تجمعی از افسران نیروی هوایی گفتند؛
«مذاکره با آمریکا هیچ تاثیری در رفع مشکلات کشور ندارد...»
و در ادامه ضمن اشاره کوتاهی به داستان نافرجام برجام و بدون اشاره به سهم خودش در روی کار آمدن دولت روحانی و حمایت تمام قدش از ظریف و بروز برجام، با بیان صریح جملات پیش رو، هرگونه احتمال مذاکره با ترامپ را از اساس ممنوع اعلام کرد؛
«با دولت آمریکا نباید مذاکره کرد، مذاکره کردن عاقلانه نیست، هوشمندانه نیست، شرافتمندانه نیست...»
نگارنده هیچگاه به خود اجازه نخواهد داد که همگام با کیهان و پایدارچی ها، به بهانه قسمت اخیر گفتار رهبری هواداران مذاکره با ترامپ را بی عقل، بی هوش و حواس و بی شرافت بخواند، اما معتقد است در صورت ادامه حلقه حاکمیت و مقامات فعلی از مذاکره با ترامپ نیز آبی برای ملت گرم نخواهد شد، بدین اعتبار که چین و روسیه نیز نمونه قابل توجهی از جامعه جهانی اند و سالهاست حکومت ایران سیاست های کلی اش را به افق روسچین تنظیم کرده است اما به وضوح میبینیم که طرفی از این همسویی حقارت آمیز بسته نشده، به همین نسبت مذاکره و حتی آغاز رابطه رسمی با ایالات متحده نیز توفیر چندانی نخواهد داشت.
در ایران سنگ اصلی پیش پای ثبات و توسعه، «حلقه ثابت حاکمیت» است نه دولت های متخاصم، بعبارتی معضل ریشه ای کشور «فقر دموکراسی» است. دموکراسی باید باشد تا با بسط عدالت سیاسی صرفا عقلای قوم بر مسند امور بنشینند و تحت نظارت عملی مردم ملزم به کاربست تدابیر عاقلانه در مهلت مقرر باشند.
برخلاف آنچه که مرسوم است دموکراسی در قیاس با اقتصاد، ثبات و امنیت تقدم وجودی دارد نه تقدم ارزشی و رتبی! یعنی تا در وهله نخست دموکراسی جلوه نکند امکان نسج مفاهیم ثلاثه مزبور وجود ندارد.
اقتصاد، ثبات و امنیت بعنوان ارزش عینی تلقی میشوند و از طریق پایش میدانی این سه میتوان به سطح و عمق دموکراسی در هر بلادی پی برد، در کشوری که اقتصاد و امنیت وجود نداشته نباشد متهم ردیف اول آن «استبداد ساختاری» است که معمولا تحت لوای نوعی دموکراسی قلابی یا کم عمق و سطحی به زیست فریبنده خود ادامه میدهد.
اعتماد جهانی منحصر در استیلای افکار عمومی بر عرصه سیاست است و بدین ترتیب اعتماد به حاکمیت های اقلیتی را روا نمیدارد، از این منظر است که جامعه جهانی به کشورهای غیر دموکراتیک اعتماد نمیکند، امروزه روز بهمان میزان که غرب به ایران اعتماد ندارد شرق نیز به دیده شک به قامت ایران می نگرد. ایران تاکنون برای جلب اعتماد استراتژیک چین و روس پنهانی امتیازات هنگفتی نسبت به برجام پرداخت کرده و سوگمندانه در این امر نیز ناموفق بوده است، در عالم سیاست رفع شک و تردیدها با انعقاد قراردادهای طولانی مدت میسور نیست، طرفه آنکه خط شک پیشتر به متن قراردادهای فی ما بین نیز رسوخ میکندـ
امروز کشورها ملزمند که از طریق زدودن استبداد سیاسی و بسط دموکراسی داخلی (بومی) همانند ژاپن و ترکیه و یا همانند کشورهای حاشیه خلیج فارس در عین استبداد در امر تصاحب حکومت لااقل با تن سپاری به ملاحظات جهانی و همسویی با قدرتها (دموکراسی وارداتی) به جلب اعتماد جهانی دست یازند، ایران در پسا انقلاب۵۷ نه تن به دموکراسی بومی میدهد و نه دموکراسی وارداتی را بر می تابد، وضعیت بغرنج امروزی کشورمان سرنوشت محتوم هر کشوری است که مثل ایران سیاست ورزی کند.
رهبری با مذاکره مستقیم بین دو رییس جمهور ایران و آمریکا مخالفت میکند، دلیل اصلی و خفیه آن نیز مشخص است، در شرایطی که قصه قدس برای همیشه فروریخته و سگرمه جماعت حزب اللهی بدجور بهم فرو رفته است، کافیست قصه مبارزه با آمریکا نیز به یکباره فرو بریزد تا فلسفه وجودی حکومت به سبک آیت الله ها از بیخ و بن پوچ و نابود گردد. طبعا آنچه در برابر تامین نشئه ضدآمریکایی جماعت حزب اللهی فاقد اهمیت است فقر مردمی است که امروز سالهای پایانی عصر قاجار را با پوست و استخوان خود لمس میکنند.
🔗 همراه با #دولت_ایرانی
باشید
🇮🇷 t.me/dolat_irani