🚩 مرثیۀ زیبای مرحوم استاد شهریار در مصیبت حضرت علیاصغر علیهالسلام
گشودی چشم در چشم من و رفتی به خواب اصغر
خداحافظ خداحافظ، بخواب اصغر، بخواب اصغر
به شب تا مادرت گیرد به بر قنداقۀ خالیت
بگریند اخترانِ شب به لالای رباب، اصغر
کبوتر گو به زنهای مدینه با پَرِ خونین
خبر کن آنچه بو بردند از وایِ غُراب، اصغر
تو با رنگِ پریده، غرقِ خون، دنیا به من تاریک
کجا دیدی شب آمیزد شفق با ماهتاب، اصغر؟
برو سیراب شو از جامِ جدّت ساقی کوثر
که دنیا و سَرِ آبش ندیدی جز سراب، اصغر
گلوی تشنۀ بشکافته، بنمای با زهرا
بگو کز زهرِ پیکانها، به ما دادند آب، اصغر!
الا ای غنچۀ نشکفته پژمرده، بهارت کو؟
چه در رفتن به تاراجِ خزان کردی شتاب، اصغر؟
برو همراهِ اکبر، من هم از دنبال میآیم
به درگاهِ خدا خواهیم شد از خون خضاب، اصغر
خراب از قتلِ ما شد خانۀ دینِ مسلمانان
که بعد از خانۀ دین، هم جهان بادا خراب، اصغر
عمو، سقّای عاشورا خجالت دارد از رویَت
که بیدست از سرِ زین شد نگون پا در رکاب، اصغر
به چشمِ شیعیانت، اشکِ حسرت، یادگارِ توست
بلی، در شیشه مانَد یادگار از گُل گلاب، اصغر
الا ای لالۀ خونین، چه داغی آتشین داری
جگرها میکنی تا دامنِ محشر کباب، اصغر
تو آن ذبح عظیمَستی که قرآن شد بدو ناطق
الا ای طلعتت، تأویلِ آیاتِ کتاب، اصغر
خدا چون پرسد از حقِّ رسول و آل، در محشر
نمیدانم چه خواهد داد این امّت جواب، اصغر
زیارت خواهد و فیضِ شفاعت «شهریار» از تو
دعای شیعیان کن از شفاعت مستجاب، اصغر.
📚 اشعار شهریار در مدح معصومین علیهمالسلام، ص۶۷
#شعر #مرثیه #محرم #عاشورا #حضرت_علی_اصغر علیهالسلام