107.7K
من واژگان را بر زبان دارم ولی
من این جهان گم کرده ام
من سلامت ، شاد و آگاهم
ولی در استرس
چون که زمان گم کرده ام
- - -
بخشی از یک شعر
حجت بقایی
#بداهه
#شعر_فارسی
روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه
https://eitaa.com/hojjatbaghaei/
خبرگزاری فارس منتشر کرد >> تعدادی کارگر : کارمزدم را به حساب دیگران می ریزند چه کنم؟
تعدادی از کارگران در واحدهای تولیدی گله دارند که حقوقشان کم است. و کارمزد تولیدشان هم به نام دیگران واریز می شود.
یعنی مثلا ایشان پنجاه مورد از جنس مورد نظر تولید می کنند، سی مورد موظفی ایشان است یعنی وظیفه است و بابتش حقوق می گیرند، بیست مورد کارمزد دارد. که کارفرما برایشان واریز می کند،ولی ایشان آن پول را دریافت نمی کنند، در صورتی که پول به کار ایشان واریز می شد.شکایت که می کنند، با یک تیم پول خوره مواجه می شوند.و بعد از لبخند و قول درست شدن، دوباره همان روال ادامه می یابد.
تعدادی از کارگران از من راهنمایی خواستند، من هم خدمت ایشان عرض کردم، کارشناس حقوقی نیستم، ولی با ایشان همدردم و کلک اینگونه افراد را می دانم، من خود با اینگونه افراد بسیار کار کرده ام.اساتید و کارشناسان عزیز مارا راهنمایی نمایید، با این افراد چه کنیم؟آیا راهی هست که به این کارگران کمک کرد؟ یا خیر ، بهتر است بی خیال شوند و به کارشان مشغول باشند.
گزارشگر : حجت بقایی
#کارگر
#حق_الزحمه
#حقوق_کارگر
#فارس
روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه
https://eitaa.com/hojjatbaghaei/
شعر : تحویل به روزست شب قدر گوهربار
- - -
زلفت شب قدره
صورت همچو نوروز
نوروز زمین است
روزه همچو ماه است
تحویل سال شمسی
هزارو چهارصدو چهار
زمین همره ماه است
من نیز در این حال
تحویل به روز است
شبش قدر گوهربار
بین شب و روز
بهر دعا من سحر آیم
گویم به امامم
آنکس که به نامش
همه عالم یا علی گفت
تو شیر خدایی
به کمالت در خیبر بگشایی
تو شمس جهانی
من خاک نهانم
تو علم عیانی
من کودک مکتب
خورشید دلم باش
دلِ تاریک و سیاهم
روشن کن و
نوری به قد من
تا دیده شوم پیش خدایم
به کمی من
ای شمس اگر
از من بد فکر و گرفتار
خواهی که شوی دور
من عجبم نیست
چون ذات خطاکار خودم
من بشناسم
دانم به نگاهت
همه دردها شود دود
گفتند بخواه از کرم دوست
کریم است و ببخشد
تسکین و دواییست
چو خورشید به جهانیست
صد گفته شنیدم
که تو خوب تر از خوب
من آمده ام
با همه درد و همه آهم
دانم که تو دریای محبت
تو بزرگی تو کریمی
من قطره ام اما
چو سوی رود شوم
آب روانم
به مُلکِ کَرَمَت
با سفر آیم
من منتظرم
یک خبری از تو بیاید
عید و رمضان با هم
اخبار خوشت کو
بر من برسان حال خوشم را
اینجا همه
دنبال نجاتند
گویم به همه از ته جانم
ناجی تویی و باقی اینان
همه را جز تو هلاک است
- - -
حجت بقایی
۱۴۰۳/۱۲/۱۲
#شعر_نو
#شعر_فارسی
#رمضان
#بداهه
روزنوشتهای مشاور تحقیق و توسعه
https://eitaa.com/hojjatbaghaei/
طرح یک ( بازی ادبی ) را دادم به چند تن از اساتید ، ببینم نظرشان چیست؟
بعد از نظرات ایشان راجع به آن بیشتر صحبت خواهیم کرد .
#بازی_ادبی