eitaa logo
|حجره نامه|🕊🇵🇸🇮🇷
567 دنبال‌کننده
867 عکس
349 ویدیو
7 فایل
خداوند مقربترین بندگان خویش را از میان عشاق بر میگزیند تا گره کور دنیا را به معجزه عشق بگشایند... برای شنیدن👈 @alamdar69
مشاهده در ایتا
دانلود
سپس به ویژه طیّ سالهای ۱۳۴۵-۱۳۴۶ که دشوارترین سال‌ها برای بود و شاه همه‌ی گروه های مقاومت سیاسی را قلع و قمع و از میدان خارج کرده بود بسیاری از شخصیت های نهضت اسلامی، گرایش به خط دوم(خطِّ روشنگری) را ترجیح دادند. کسانی بودند که هم در آغاز و هم در پایانِ زندگیِ جهادی خود در حضور داشتند، اما در سال‌های یاد شده، همِّ خود را مصروفِ کردند. شهیدانِ بزرگوار، و و از این جمله اند ...! در اینجا باید برای بگویم که من از اندک افراد معدودی بودم که در همه‌ی لحظاتِ ، هردو خطِّ مقاومت-روشنگری را با هم آمیختم؛ و به این ویژگی معروف بودم. 📚 خون دلی که لعل شد @hojre_name
...! والله حیف وقت حجت‌الاسلام رفیعی! سطح طرف، جز استدلال این‌گونه نیست: بسم‌الله! مشکل شما با ذوالفقار علی است! منتهای مراتب، نقد به علی صرف ندارد؛ سیدعلی را می‌زنید! به جوانکان نُنُر و کج‌فهم این نسل که امثال این یارو را() خطیب می‌خوانند برنخورد! ما دهه‌ی شصتی‌ها که چهار تا کتابِ را خواندیم، شدیم این؛ وای به حال شما که توهم زده‌اید رحمانی است این اسلام! رحمانی به معنای درست آن، اسلام خامنه‌ای است که با وجود آن همه فتنه‌آفرینی رفسنجانی در اواخر عمر، باز هم در حق رفیقش برادری کرد! آقای آقامیری! دختربازِ این نسل را شاید بتوانی بفریبی اما تیله‌بازِ عصر جنگ را هرگز! من گناه‌کار را بدون ابراز ندامت، پذیرفته این سید؛ از بس منِش حسینی دارد! صداقت اگر داشته باشم، اتفاقا باید گله کنم از ! چه گله‌ای؟ مولای یا مولای! که خودش نادم شد؛ هنر در یارکشی است! چرا عباس را بابت جرم نابخشودنیِ نپذیرفتن امان‌نامه‌ی اقوامش اقلا جریمه‌ی مالی نکردی؟ حالا کوتاه می‌آمدی، بل‌که یزید کوفی هم بایزید بسطامی می‌شد! ببین آقای امام حسین! شما را الگوی خودت قرار ندادی؛ این‌جوری شد! 👤حسین قدیانی @hojre_name
هست و دیگر هیچ نیست ح‌ق: حرف حساب خدا با خامنه‌ای همان حرف حساب خدا با خمینی است! آن روز که نسل بابااکبرها، عاشق ایمان عظیم روح‌الله به خدا شدند؛ از قضا خداوند آن حد از ایمان امام را کافی نمی‌دانست! خمینی نه‌تنها سوم خرداد را کار خدا می‌خواند، بل‌که علیه شعار «ما همه سرباز توییم» هم می‌شورید، لیکن همان خدایی که دم به دم بر ایمان ابراهیم نبی افزود، خمینی را نیز مؤمن‌تر می‌خواست: «گوش کن روح‌الله! می‌خواهی را از تو بگیرم و را نیز و و را نیز و مفتح را نیز و نیز همه‌ی آن اطفال درون گهواره‌ی نیمه‌ی خرداد چهل و دو را که عجیب روی حمایت‌شان حساب باز کرده بودی؟ می‌خواهی چمرانت را از تو بگیرم و نیز دورانت را، باکری‌هایت را، زین‌الدین‌هایت را، دستواره‌هایت را، همتت را، خرازی‌ات را، باقری‌ات را، کاوه‌ات را و نیز املاکی و کشوری و شیرودی و فلاحی و فکوری‌ات را؟ و در صحنه‌ای دیگر؛ مدنی و دستغیب و اشرفی اصفهانی و صدوقی را؟ و حتی خودت را نیز؟ ولی می‌خواهی با وجود آن جام زهر که از دست روزگار گرفتی، کاری کنم که به شهادت جانشینت خامنه‌ای، شاه‌بیت وصیتت این باشد که دلت آرام باشد و قلبت مطمئن؟» و اینک: «با تو هستم سیدعلی! با حاج‌قاسمت، نه پس؛ می‌خواستی بعد از به نرسی! بگذار پرده بردارم از رازم! من بنا دارم را؛ آری! سلیمانی را از تو بگیرم! هم‌چنان که آوینی را از تو گرفتم و صیاد را هم! و ستاری را هم! و احمد کاظمی را هم! خیلی دوستش داشتی! هان؟ خیلی حاج‌حسین همدانی را دوست داری؟ باشد! او را هم از تو می‌گیرم! و حتی طهرانی‌مقدم را! با وجود طهرانی‌مقدم که قطعا حیفا و تل‌آویو را روزی با خاک یکسان می‌کردی اما نه موشک، دست حاج‌حسن است و نه هسته‌ای، دست حاج‌محسن! بعد از مجید و مصطفی و مسعود و داریوش، استادشان را هم از تو می‌گیرم ولی خدا نیستم من، اگر با همه‌ی این فقدان‌ها، تو را به همه‌ی اهداف مقدست نرسانم و ایمانت را به مرز ایمان ابراهیم نرسانم!» و اینک حرف ما به خدا: «هر جور که می‌خواهی، خامنه‌ای را امتحان کن! این سید، جز مهر کربلای حسین تو، سجده بر هیچ خاک دیگری نخواهد کرد! اما یا الله! یک رجز هم ما در پیشگاه تو بخوانیم! اگر پدران ما عاشق ایمان روح‌الله بودند، ما چنان خیال‌مان از ایمان سیدعلی به تو جمع است که خواه رهبر انقلاب بخوانندش، خواه حتی رهبر ضدانقلاب! ما به این عناوین کاری نداریم! با بودیم؛ با سید هستیم و با سید هم خواهیم ماند! هیهات! هرگز گمراه نخواهد شد، آن‌که در شب جور، راهش را با نور هماهنگ می‌کند...