کاروانِ اسرا را در خرابه خانه ای در حوالیِ
قصرِ یزیدِ ملعون اسکان دادند.😔
نیمه شب #رقیه سلام الله علیها فریاد کنان
سراغِ بابا را گرفت...
اسرا با دیدن بی تابی و گریه های مداوم طفل یتیم اباعبدالله گریه کردند...
و صدای گریه تمام خرابه را فراگرفت...
صدا به کاخِ ملعون رسید
بیدار شد و پرسید این هیاهو برای چیست؟
گفتند: طفلی از اسرا سراغِ بابایش را میگیرد!!
پرسید: او کدام است؟
گفتند: #رقیه_بنت_الحسین ...
نا نجیب دستور داد سر بریده ی #اباعبدالله را
برای کودک بردند تا آرام گیرد...
دخترک با دیدن سربریده ی بابا آرام
شروع کرد به صحبت با سربریده...😭
▪️چه کسی تو را به چنین روزی انداخته؟؟
▪️چه کسی با تو چنین کرده؟؟
▪️چرا رگهای گلویت را بریده اند؟؟
▪️چرا موهای سرت سوخته؟؟
آنقدر گفت و گفت و گفت ...
تا فریادی برآورد و بی حال شد...!!
بی حالِ بی حال...😭
بی حالِ بی جان...😭
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#یا_بنت_الحسین_رقیه_خاتون
🆔 @kosar_sadat_vaziri
✍ آموزشگاه مجازی خوشنویسی با خودکار
https://eitaa.com/honare_kimiya