دل بر گذر قافله ی لاله و گل داشت
این دشت که پامال سواران خزان است
روزی که بجنبد نفس باد بهاری
بینی که گل و سبزه کران تا به کران است
ای کوه تو فریاد من امروز شنیدی
دردی ست درین سینه که همزاد جهان است
از داد و داد آن همه گفتند و نکردند
یارب چه قدر فاصله ی دست و زبان است
خون می چکد از دیده در این کنج صبوری
این صبر که من می کنم افشردن جان است
https://eitaa.com/honareyas
وقتی بی مقدمه مهمانش میشوی
وباگلی که بوی بهشت میدهد
استقبالت میکند
بی نام بودند
خوش نام بودند
ولی معلوم است دلی دریایی داشتند
✍️📸آسیه عابدینی
https://eitaa.com/honareyas
#دلنوشته
میخوام یه داستان بگم براتون شاید کمی عجیب باشه اما واقعیت داره به زودی در کانال میزارم
وقتی متوجه ای آدمهای اطرافت چقدر سوءاستفاده گر هستند
ولی به رو نمیاری
نه اینکه متوجه نشی نه،نه اینکه نتونی حرف بزنی نه،میخای ببینی چقدر پیش میروندوچقدر رو داند که پیش برند خجالت میکشند؟!متوجه میشند؟!....
خداونداصبرم رازیاد کن
خداوندا همه را به راه راست هدایت کن
شرشان رابه خودشان برگردان
اگربه هیچ عنوان قابل هدایت نیستند نیست ونابودشان فرما
https://eitaa.com/honareyas
#دعا
وقتی پارسال دراین روز مهمانت بودم امسال سخته دوری😭خیلی سخته
#دلتنگی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوب گفتیم مدارس ودانشگاه شروع شده براتون یه فیلم بزاریم
https://eitaa.com/honareyas
#خنده
امروز نه آغاز و نه انجام جهان است
اي بس غم و شادي كه پس پرده نهان است
گر مرد رهي غم مخور از دوري و ديري
داني كه رسيدن هنر گام زمان است
آبي كه برآسود زمينش بخورد زود
دريا شود آن رود كه پيوسته روان است
از روي تو دل كندنم آموخت زمانه
اين ديده از آن روست كه خونابه فشان است
دردا و ديغا كه در اين بازي خونين
بازيچه ي ايام دل آدميان است
اي كوه تو فرياد من امروز شنيدي
دردي ست درين سينه كه همزاد جهان است
از داد و وداد آن همه گفتند و نكردند
يا رب چقدر فاصله ي دست و زبان است
خون مي چكد از ديده در اين كنج صبوري
اين صبر كه من مي كنم افشردن جان است
از راه مرو سايه كه آن گوهر مقصود
گنجي ست كه اندر قدم راهروان است
#هوشنگ_ابتهاج (سايه)
https://eitaa.com/honareyas