🖐چهار سال پیش راهی رو در پی گرفتم ، اوایل از اینترنت برای یادگیری استفاده میکردم ولی خب اصلا خوب نشد یاد بگیرم
👨🏫برای همین تصمیم گرفتم برم اصولی آموزش ببینم و کلاس مدنظرم رو شرکت کردم ، تعداد جلسات پنج جلسه بود اما من چون فرزندم کوچیک بود فقط دو جلسه اش رو رفتم 😓
اما خب درسته تنها دو جلسه رو رفتم ولی بازم میتونستم شروع کنم...
━━━━━✤1⃣✤━━━━
❌همه وقتی به این فکر میکنند که میخوام یه کاریو شروع کنم ، اول توذهنشون دو دو تا چهارتا میکنند که سرمایم چقدره ، میتونم از پسش بر بیام ،خب چیکار کنم بتونم بعدش کار کنم و اوووووففف
🚫وهزار تا دلیل برای انجام ندادنش میارن ، و وقتی به یه نقطه ای میرسن ، و میخوان برای اینکه کم نیارن یا اون حسرت درونیشون رو کم کنند بهانه میارن
😮💨میگن خب من نتونستم با بچه ، مشکلات زندگی بود ، پول اول کار رو نداشتم ، فقط دوجلسشو رفتم ، مربیش فلان بود و....
🥴اما نمیدونن اینها بهانه هایی است که میخوان خودشون رو قانع کنند ، تنها چیزی که تو اون لحظه نداشتن اراده و اعتماد به نفس بود ❌
👍ما خیلی بانوان و آقایان مستعد رو دیدیم که وقتی شروع به کاری کردند ارادشون به این بوده که من میتونم و تونستن ، با چهار یا پنج فرزند ، با همسر و تمام مشغله های زندگی✌️
😉حالا قبل اینکه برم سر ادامه ی این که خب بعد این دو جلسه چی شد و چیکارکردیم یاد یکی از اقواممون افتادم که تو کار کلوچه هستن و وقتش الان هست که پای داستان ایشون هم بشینیم👌
━━━━━✤2⃣✤━━━━
ایشون الان نمونه ی بارز یک کارآفرین نمونه هستند، حالا چی شد که شدن یه کارآفرین رو میگم....
از یک شب سرد زمستونی شروع شد🤣
انگار میخوام داستان کوزت روتعریف کنم یا داستان پرین تو با خانمان 😁😄
اقاااا باشه به انحراف نمیبرم داستان رو ، جدی میشم 😅
کوزت وپرین رو فراموش کن بریم رو شخصیت وقهرمان اصیل ایرانی 😅
━━━━━✤3⃣✤━━━━
ادامه ...
👩🍳 یادمه باباشون نونوایی داشتن و خیلی هم خوب کار میکردن
تا اینکه چو افتاد که پسر نونوا داره کار پدرشو انجام میده ، و چقدر هم بد کار میکنه ، چرا خب میریم نونوایی پدرش این کار رو انجام نمیده و داده دست پسرش که هنوز تازه کاره😪
تا نونِ خرابی بود میگفتیم اره کار پسرشه ، گذشت و گذشت که دیگه همین پسری که همه در موردش میگفتن شد یه نونوای با مهارت
البته اینو هم بگم این پسر لیسانسه بود ، حالا یاد لیسانسه ها هم نیفتید😄😂
بیاین سر داستان این لیسانسه ی ما 🤫
خلاصه این نونوای با مهارت ،مغازه ی نونوایی پدری رو تغییر کاربری به پخت کلوچه داد
😧 والان بعد سالیانی شده کارآفرین نمونه در کار خودش
یه شب نشستم پای حرفاش ، ما ظاهر قضیه رو دیدیم و میشنیدیم که این بنده خدا بد نون میپزه ، از این طرف اون لحظات سختی رو پشت سر میگذروند
━━━━━✤4⃣✤━━━━
🥺میگفت شبها با حوله داشتم رو دست انداختن خمیر رو تمرین میکردم ، تا اینکه از نیمه شب گذشته بود که مامانم من رو در حال تمرین دید
😳مامانم گفت مادر چیکار میکنی ، گفتم هیچی... گفت اینقدر این کار رو تکرار و تکرار میکردم ، از هر لحظه ای که گیر می آوردم برای تمرین استفاده میکردم ...
🤨خیلی طولانی شد...بقیش بمونه برای جلسه های بعدی که بگم داستان اون دوجلسه وداستان لیسانسه ی ما طی چه روندی به اینجا رسید ...
ادامه دارد ....☺️
#قسمت_اول
#شب_نامه ۱
دوست دارید ادامه ی این داستان رو بدونی چی میشه؟
دوست دارید اصلا ادامه بدم ؟
نظرت رو برام بفرست 😍👇
@shamimbaran
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍چه زیبا و دلنشین
🌷همه چی که آفریننده اش اوست از زیبایی بی نظیری نشات میگیره
ســـــــــــــــ🤚ـــــــــــــــلام زندگی
___________
☔️هنرکده شمیم باران
https://eitaa.com/joinchat/1805451316Cd14018aac3
هنرکده شمیم باران ☔
#هنرمندانه_خاص #آموزش_رایگان #پنیرخانگی 💥طرز تهیه پنیر به سبک شکوفه بانو🔰 ۵کیلو شیر نصف لیوان ماس
سلام روز بخیر🖐
شمیم بارانی احوالت چطوره؟
امیدوارم هفته ی خوب و پر باری رو تا به الان گذرونده باشی
این پست رو دیروز گذاشتم یکی از مخاطبینمون بهم پیام داد..👇
🌷خدا رحمتشون کنه ، مادر بزرگ و پدربزرگها برکت خانه و شهر هستند و اصلا یه چیز دیگه هستن ،محبتشون عمیقأ فرق داره...
ما به مادربزرگمون بی بی میگفتیم
خدا رحمتشون کنه بی بی ما همیشه میگفت مادر دعا کن آخر عمری مرگی داشته باشیم که قبلش دست نِگَرِ(یعنی محتاج) بقیه نشیم ...حتی دوست نداشتن در بستر بیماری بیفتند که باعث زحمت بچه ها بشن
✨امیدوارم همه ی مادر بزرگها وپدربزرگها تنشون سالم باشه ، و اگه از میان ما رفتن خدا رحمتشون کنه و روحشون شاد باشه
✨یه فاتحه ای برای این مادربزرگ مخاطب ما و همه رفتگان بفرستید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنرمندانه_خاص
#آموزش_رایگان
#گلدوزی
ایده ی گلدوزی با دست😍
عضویت 👇
https://eitaa.com/joinchat/1805451316Cd14018aac3
⚠️ لطفا با #لینک پست رو فوروارد کنید
هنرکده شمیم باران ☔
🖐چهار سال پیش راهی رو در پی گرفتم ، اوایل از اینترنت برای یادگیری استفاده میکردم ولی خب اصلا خوب نشد
#قسمت_دوم
#شب_نامه ۲
🥱مامانم گفت این وقت شب چیکار به حوله داری ؟!
🤐😬گفتم هیچی کاریش ندارم ، حوله رو گذاشتم سرجاش و رفتم
🙃کلی تمرین کردم و مهارت کسب کردم ولی باید به فکر یک تغییر اساسی میبودم ، چیزی که برای اون از هزارتا کاری که بهم پیشنهاد شده بود و پشت میز نشستن و ماهانه پولتو بگیر بود گذشتم
من آدم پشت میز نشستن نبودم ، دوست داشتم آزاد باشم و ایده پردازی کنم و نوآوری بوجود بیارم
⚠️هر جوان ایرانی اگه بخواد میتونه به بهترین جاها برسه کافیه بدونه دنبال چی هست ، خلاصه برای این که تغییر کاربری نونوایی رو بدم باید برای پخت اصولی کلوچه مهارتش رو میدیدم
😓 رفتم یه شهر دیگه چون شهرما اصلا کلوچه پزی نداشت ،اوستایی نبود که مهارتشو بهم یاد بده
رفتم خارج از شهر چند ماهی موندم ،البته اون زمان فرمول پخت کلوچه به تنهایی قیمتش زیاد بود ولی باید برای انجام کاری که میخواستم هزینه میکردم 🤑
فرمولو نحوه ی پخت رو آموزش دیدم ، بعد برگشتم شهرمون و کارگاه نونوایی پدرم ، تغییر کاربری انجام شد 👍
کلوچه ها رو پختم ، اوایل میبردم مغازه ، بعد می آمدم که ببینم فروش رفته یا نه میدیدم اون کنار منارا کلوچه ها خودشون رونشون میدن ومیگن آقا این مغازه داره ما رو یادش رفته ، 😆
😉درسته کلوچه های من روتحویل نمیگرفتن ولی دلسرد نشدم تصمیم گرفتم بهشون پیشنهاد بدم ، شما در ازای دادن کلوچه به مشتری اینقدر سود بیشتر میگیرید
🥲 از سود اولیه ام گذشتم ولی باید برای اینکه مردم کلوچه هامو بخورن این کار رو انجام میدادم
تا اینکه دیدم اولین بسته خیلی زود فروش رفت رفتیم رو بسته های بعدی
دیگه الان خود مغازه دارها بهم میگفتن اینقدر کلوچه بیار تا بفروشیم چون مشتری داره 😍
نه تنها از شهر خودمون بلکه از اطراف هم سفارش گرفتیم ، و این شد که کلوچه پزیمون رونق پیدا کرد ،تونستم ، ماشین آلات لازم و پیشرفته رو بگیرم و کار رو با سیب سلامت گسترش بدم
و الان شده یه برند که حتی از کلی اقصی نقاط ایران سفارش میگیرن
در این حین شاگردانی دارن که برای اونها هم منبع درآمدی شده ...👍
❌ایشون داستانشو که برام تعریف میکرد بهم یه چیزی گفتن ، گفتن من لیسانسی گرفتم که هیچ ربطی به کارم نداره.
ولی شما میتونید با توجه به رشته ای که خوندید فکر کنید چی تو این شهر لازمه که انجام داده بشه تازه بهم ایده ی کار دادن و بینش و آینده نگری یک جوان رو که الان بهش رسیدم برام تعجب برانگیز بود
بی خود نیست جوانها رو پیشران یه کشور میدونن☺️
❌خلاصه شما چه درس خونده باشی چه نباشی میتونی با کسب مهارت ، به دنبال کسب درآمد باشی و میتونی خودت یه کارآفرین باشی و چقدر تو تولید میتونی اثرگذار باشی
☺️من خیلیا رو دیدیم ، خانمهایی که حتی نیاز به هزینش نداشتن ولی بازم علاقه به کسب مهارت داشتن ، میآمدن سبزی میخریدن خشک میکردن و با یه بسته بندی کسب و کار خونگی راه می انداختند و به فروش میرسوندن
✅مطمئن باشید اگه بتونید ایده و خلاقیت رو روی کارتون بذارید و کارتون خوب باشه خود به خود مشتری جذب میشه
❌البته در این راه از کسانی که کسب و کار خونگی دارن میتونید مشورت بگیرید ، این مشورت رو دست کم نگیرید خیلی کمک دهنده خواهد بود
قبل اینکه برم سر قصه ی این کارآفرین نمونمون یه داستانی رو گفتم که ناتمام موند ...بمونه برای فرداشب☺️
👆 عجالتا شما یه نگاه به پیام سنجاق شدمون بکنید و تصمیمتون رو هر چه سریعتر برای شرکت در دوره هامون بگیرید
جدااا با این قیمت میتونید کلیییی برای خودتون مهارت کسب کنید ، فرصتها رو غنیمت بشمارید😍😍
اینو بارها گفتم ، نذارید دیر بشه ❌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨زیباترین سپاه به میدان رسیده بود 🌷پای ابوتراب به نجران رسیده بود ✨آنان که لاف، پیش شه لا فتی زدند 🌷تا چشمشان به هیبتش افتاد، جا زدند
💐24 ذی الحجه روز جلوه عظمت
و فضیلت پیامبر و اهل بیت (ع)
#روز_مباهله گرامی باد💐
___________
☔️هنرکده شمیم باران
https://eitaa.com/joinchat/1805451316Cd14018aac3
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هنرمندانه_خاص
#آموزش_رایگان
#خیاطی
خیلی ساده یه کیف خوشگل بدوز😍👏
___________
☔️هنرکده شمیم باران
https://eitaa.com/joinchat/1805451316Cd14018aac3
😥نمیدونی برای شام چی درست کنی؟
😵میخوای خودت یه شام خوشمزه و لذیذ درست کنی اونم به صورت اصولی و حرفه ای
کاری نداره کافیه تو دوره فلافل ما شرکت کنی😍
نمونه کار یک هنرجوی شمیم بارانی رو ببین و لذتشو ببر😉😋😋
وااااای عاشقش شدم🤩 هم خوشمزه به نظر میرسن و هم تزیینش زیبااااست
💥ادمین ثبت نام دوره 👇
@sh_sabtenam2
💥توضیحات در مورد دوره فلافل 👇
https://eitaa.com/honarkade_shamim_baran/10740
هنرکده شمیم باران ☔
#قسمت_دوم #شب_نامه ۲ 🥱مامانم گفت این وقت شب چیکار به حوله داری ؟! 🤐😬گفتم هیچی کاریش ندارم ، حوله ر
#قسمت_سوم
#شب_نامه ۳
🖐چهار سال پیش راهی رو در پی گرفتم ، اوایل از اینترنت برای یادگیری استفاده میکردم ولی خب اصلا خوب نشد یاد بگیرم
👨🏫برای همین تصمیم گرفتم برم اصولی آموزش ببینم و کلاس مدنظرم رو شرکت کردم ، تعداد جلسات پنج جلسه بود اما من چون فرزندم کوچیک بود فقط دو جلسه اش رو رفتم 😓
اما خب درسته تنها دو جلسه رو رفتم ولی بازم میتونستم شروع کنم...
.
.
.
ادامه ی این داستان در پست بعدی👇