eitaa logo
حوری
185 دنبال‌کننده
7هزار عکس
1.8هزار ویدیو
23 فایل
زن، خانواده، محیط زیست ارتباط با ادمین: @mazinani332
مشاهده در ایتا
دانلود
‍ بزرگترین باختِ جمهوری‌اسلامی، از دست‌دادنِ مردم ایران بویژه جوانان بود! تضاد ژرفی که بین این‌نسل با نسل والدین‌شان بروز کرده است، تکان‌دهنده است. این پدیده اولاً ناشی از انقلاب ارتباطات است و ثانیاً معلول رویگردانی جامعه ایران، به‌ویژه نسل جوان"، از هرآنچه واژه "سنت" برآن دلالت می‌کند است. آن اولی پدیده‌ای جهانی است و این دومی حاصل حکومت‌اسلامی است که ناکارآمدی و فساد و بی‌اخلاقیِ تبهکارِ خود را برملا نموده و همه‌آنچه در چارچوبه "سنت" پیوسته به "هویت‌اسلامی" ما بود را با خود غرقه در گردابِ تاریخ ساخت. من به آن اولی که جنبه جهانی دارد، زیاد نمی‌پردازم که بدان بسیار پرداخته شده است و بس بیشتر هم درباره‌اش تحقیق و نوشته خواهد شد. بهرحال، اتفاق مطلقاً بی‌نظیری در تاریخ بشر در حال وقوع است، که عنانِ تربیت فرزندان را از والدین گرفته و به جریان جهانی اطلاعات سپُرَده‌ است. حاصل آن‌ شده‌است که فرزندان بسی بیش از آن‌که تعلق به سپهر فرهنگی خانواده و والدین‌ خویش داشته باشند، تعلق به فضای جهانیِ در حال وزش در شبکه‌های اجتماعی و رسانه‌های اتمیزه‌شده جهانی دارند. امروز همان‌قدر که نوجوانان در سراسر جهان از افق والدین‌خود دور شده‌اند، به یکدیگر نزدیک گشته‌اند تا نوجوان هندی و برزیلی و چینی و کانادایی و سنگالی گذشته از سد زبانی، هم‌افقی‌های بی‌سابقه‌ای داشته باشند، زیرا فیلم‌های مشترکی را می‌بینند، موسیقی‌های مشترکی را می‌شنوند، کتاب‌های مشترکی را می‌خوانند، ارزش‌های مشترکی را درونی می‌کنند، دغدغه‌های مشترکی دارند، آرمان‌های شخصی‌شان خیلی به‌هم شبیه‌ شده‌است، حتی اذواق عاطفی‌شان نیز همگرایی یافته است. می‌توان تف‌ولعنت فرستاد و توطئه "سرمایه‌داری جهانی" را در این دید. سوای آن‌که هیچ توطئه‌ای درکار نبوده و نیست بلکه این روند طبیعی تکوین جاری در سپهر انسانی طی نیم‌قرن اخیر است، فریاد و فحاشی به زمین‌وزمان هم هیچ حاصلی ندارد. چشم‌انداز پیش‌رو، چیزی جز زوال روزافزونِ "سنت‌های ملی" نیست که هم‌عنانِ پیداییِ "هویت‌های جهانی" است؛ این "هویت‌جهانی" سایه سنگینی بر همه اقسام "هویت‌های محلی" افکنده و بیشتر هم خواهد افکند و بسا که روبه سالبه به انتفای موضوع کردن‌ هویت‌های محلی داشته باشد. فعلاً تا همین‌جا را می‌توانیم ببینیم، نمی‌توان جلو دوید، باید صبر کرد و دید. تجربه شکست‌خورده، بل مفتضح شده حکومت‌اسلامی، این روند جهانی را در ایران، به نهایت شتاب ممکن‌اش راند که در جاهای دیگر بسا نتوان دید. والدین نسل "Z" بکلی از چشم‌اندازهایی که حکومت‌اسلامی کباده‌کشی می‌کرد، منصرف بل منزجر شده‌اند. این انصراف و انزجار، بی‌درنگ در کودکان خانواده نیز پژواک یافته است تا آنان هرچه بیشتر در معرض تندباد خروشان جهانی قرارگیرند. این نسل، دیگر شبیه نسل والدین خود نیست. مثلا آن ذوقی که "روز والنتاین" برایشان دارد، صدیک‌اش را به "شب‌یلدا" ندارد، که تصویر‌ها و نمادها و آئین‌هایش را "دهاتی"، "اُمُّلی"، و "حال‌نده" می‌یابند. وقتی یلدا چنین شده‌باشد که چندان آفت عنایت نظام را هم ندارد، حال "اعتکاف" و عاشورا و... که معلوم‌تر است. نسل من در نوجوانی و جوانی، اصلا نمی‌دانستیم که "روز والنتاین" چیست. من وقتی سی‌وچندساله رفتم به آمریکا تازه دوزاریم افتاد! وقتی برگشتم دیدم در ایرانِ ولایت‌فقیه نه‌فقط "روز والنتاین" که درخت کریسمس گذاشتن هم باب شده است، یاللعجب!!! دهن‌کجی‌های فرهنگی غالبا صریح نیست. شکست مفتضحانه و آبروباخته پروژه بنیادگرایان اسلامی، "اسلام" را در چشم نسل‌های نوی ایران ملکوک کرد و مواریث پیوسته به مسلمانی را منفور نمود. حالا اگر به این مجموعه پدیده‌های نکبت‌باری چون "خواهر‌زینب‌های" کمیته‌های اولِ انقلاب و "فاطی‌کوماندوهای" بعدی و "گشت‌ارشاد" خونیِ متاخر را هم بیفزاییم  که پمپاژ انزجار در جامعه نسبت به هنجارهای اسلام و مسلمانی دستاوردشان شد، آن‌وقت می‌توان دید که جمهوری‌اسلامی چطور والدین نسل نوجوان فعلی را متنفر از اسلام و‌ مسلمانی کرد و فرزندان آنان را چگونه به دامان جریان خروشان انقلاب ارتباطات جهانی پرتاب نمود، تا امروزه آه و اسف "چه‌کنم" سردهد. هیچ نتوان کرد! مطلقا هیچ! سَرِ چشمه شاید گرفتن به بیل چو پُر شد نیارد گرفتن به پیل ...ادامه ✍ علی‌صاحب‌الحواشی https://t.me/sahebolhavashi @hooree🌹
آمار متجاوزان و قوانین الکن معمولا به آمار تجاوز و آزار جنسی در کشورهای توسعه‌یافته اشاره می‌شود تا به طور ضمنی رویکرد برابری جنسیتی در این کشورها و آزادی زنان را دارای پیامدهای اخلاقی ناشایست و مضر برای زنان و کودکان نشان دهد. در مقایسه و تحلیل آمار جرایم جنسی کشورهای مختلف، باید به چند نکته توجه داشت: ۱- در مقایسه آمار جرایم باید به تفاوت تعریف آن در قانون جزایی هر کشور هم توجه داشت، آمار آزار جنسی فقط به آمار تجاوز محدود نیست و مواردی چون پورنوگرافی کودکان را هم شامل می‌شود و از آن مهمتر سوءاستفاده از موقعیت و برقراری رابطه جنسی با کارمند یا کارگر زیردست، موکل، بیمار و ... نیز به عنوان آزار جنسی در محل کار در همین آمار می‌آیند. در اکثر کشورهای غربی، تمتع شوهر از زن در صورت عدم تمایل زن، تجاوز محسوب می‌شود، تمتع جنسی از فرد زیر سن رضایت به رابطه جنسی (که در کشورهای مختلف ۱۶ یا ۱۸ سال است) با وجود رضایت و خواست فرد زیر آن سن، باز هم تجاوز جنسی محسوب می‌شود. در ایران سن رضایت به رابطه جنسی تعریف نشده و آزار جنسی در محیط کار به رسمیت شناخته نمی‌شود. ۲- مقایسه آمار تجاوز در کشورهای مختلف دشوار است چون بیشتر کشورها آمار رسمی یا دقیق ندارند. پایین بودن آمار آزار جنسی یا تجاوز در بعضی کشورها به معنای کم بودن وقوع آن نیست، بلکه به معنای پایین بودن گزارش آن به دلایلی چون حفظ آبروست. بعضی از کشورها به جرایم جنسی حساس‌تر هستند و در ثبت و رسیدگی به  آن دقیق‌تر عمل می‌کنند در نتیجه آمار بالاتری گزارش می‌کنند. آخرین آمار جهانی برای سال ۲۰۰۸ است که در آن آفریقای جنوبی بالاترین نرخ تجاوز در جهان را دارد، ۹۱ در صدهزار نفر. بعد از آن کشورهای سوئد با نرخ ۵۳ و نیوزلند با ۳۰ و آمریکا با ۲۸.۵ قرار دارند. بین توسعه‌یافتگی یا برابری جنسیتی با نرخ تجاوز رابطه معنادار آماری وجود ندارد. در فقدان آمار دقیق از تجاوز و تعرض جنسی می‌توان شاخص دیگری را موردتوجه قرار داد: تجاوز گروهی. این جرم بیشتر در کشورهایی با فرهنگ زن‌ستیزی رخ می‌دهد: هند، پاکستان، یمن و … پس انتظار می‌رود نرخ تجاوز و آزار جنسی نیز در این کشورها بالا باشد با وجود اینکه گزارش نمی‌شود. ۳- تحقیقات نشان می‌دهد که عامل اصلی تجاوز نه لباس قربانی یا رفتار او که دقیقاً نگاه جنسیت‌زده متجاوز است که زنان را به عنوان سوژه نگاه جنسی می‌بیند و در صورت فراهم بودن شرایط، زن را مورد هجوم قرار می‌دهد. «مطالعه اثر مولفه‌های اجتماعی-فرهنگی والدین بر مزاحمت جنسی (خیابانی) فرزند پسر» از احمدی و بیورانی (مطالعات و تحقیقات اجتماعی در ایران، ۱۳۹۵) نشان می‌دهد که در جامعه نمونه شامل ۳۸۰ مرد جوان ساکن شهر سنندج به جز ۱۸ نفر بقیه یکی از انواع مزاحمت خیابانی را انجام دادند که ۱۲ درصد دارای مزاحمت زیاد بودند و ۸ درصد مزاحمت در حد متوسط. میزان سنتی‌بودن، میزان جنسیت‌زدگی و میزان خشونت در خانواده تاثیرگذارترین متغیرها بر مزاحمت جنسی هستند. همان دیدگاه سنتی که پوشش زنان را مقصر بزده‌دیدگی آنها می‌داند باعث ارتکاب بزه و مزاحمت خیابانی در میان مردان است. پس مقصرپنداری قربانیان (زنان) و درخواست از آنان برای پوشیدگی بیشتر مشکل را حل نمی‌کند زیرا ذهنیت سنتی مردان که عامل مزاحمت است همچنان باقی است. ۴- نکته مهم این است که برای کاهش جرم، شدت مجازات سودی ندارد بلکه حتمیت مجازات است که باعث می‌شود افراد وقتی احتمال دستگیری و مجازاتشان بالاست طبق قاعده سود و زیان جرم، از ارتکاب آن خودداری کنند مثلا نرخ تجاوز دو کشور با فرهنگ مشابه بلژیک ۲۶ و آلمان ۹ است، این تفاوت به دلیل تفاوت رفتار دستگاه قضایی است، نرخ تجاوز در ژاپن ۱.۲ در صدهزار است. در این کشور ژاپن نرخ ارتکاب جرایم پایین است چون پیگیری پلیس و حتمیت مجازات بسیار بالاست. در ایران مجازات تجاوز اعدام است اما به ندرت روند قضایی منجر به صدور چنین حکمی می‌شود و حتی اگر قربانی بتواند شواهد مادی و پزشکی وقوع رابطه جنسی با یک فرد خاص را به دادگاه ارائه کند، نمی‌تواند به‌عنف بودن را اثبات نماید و متجاوز آزاد می‌شود. باید برای تغییر قوانین چاره‌ای اندیشید، از شدت مجازات کاست و به جای آن متجاوزان بیشتری را به زندان فرستاد. ✍️ فاطمه موسوی ویایه- دکتری جامعه‌شناسی @womensocialproblemsofIran @hooree🌹
♻️فقر عامل مرگ است! مرگ یک ملت و یک دولت ثمره انواع فقر است.از فقر فرهنگی تا فقر اقتصادی و یا فقر تکنولوژیکی که هر سه این‌ها خود ثمره فقر بزرگتری بنام فقر در حکمرانیست. 1⃣فقر فرهنگی در فقرفرهنگی چپاول و غارت فرهنگ و تبدیل آن به بازار مکاره پروژه‌بگیرها و بودجه‌بندها و نادیده‌انگاری منفعت‌طلبانه «مفهوم» و «ابزار» فرهنگ، ثمره‌ای جز رونق «مرگ» در تعاریف مختلف برای یک فرد و جامعه و در نهایت یک حاکمیت نخواهد داشت. آن‌زمان که دال مرکزی مفهوم فرهنگ یعنی «مردم» را حذف و بجای آن «ایدئولوژی» نشاندی و آن‌زمان که ابزار اصلی فرهنگ یعنی «مدرسه» را حذف و بجای آن بی‌نهایت دستگاه،سازمان،قرارگاه با مأموریت‌های عجیب جایگزین کردید، آنچه پدید می‌آید مرگ یک جامعه حسب فقر فرهنگیست. 📌آن‌زمان که در یک محله بسیار متراکم تنها یک مدرسه ابتدایی دولتی پسرانه و چند مسجد بزرگ وجود داشته باشد این یعنی آنکه فرهنگ در معنای ابزاری آن اساسا محلی از اعراب برای حاکمان ندارد. 📌در ادامه بعنوان یک کاراکتر رسانه‌ای دارای تولیدات نسبی مقبول، معرفی رسانه بعنوان ابزار اصلی فرهنگ در ایران را یک کلاشی بزرگ از سوی پروژه ‌بگیرها می‌دانم. چراکه اینجا همه‌چیز دولتی و سوبسیدی است. بودجه‌های گزافی که باید خرج توسعه‌ی آموزش‌و‌پرورش بعنوان ابزار اصلی فرهنگ‌ساز در ایران شود، خرج عده‌ای نورچشمی روشنفکر یا امام صادقی همسو می‌شود که در حالت دوم القصه و الغصه ذره‌ای هم کارکرد ندارد. من دقیق از اسراف ده‌ها و صدها میلیاردی قرارگاه‌ها و سازمان‌ها در تولیدات سینمایی و سریالی فاقد مخاطب اطلاع دارم. مقوله‌ای که همزمانیش با مدارس کپری و سنگی و بدوی مناطق محروم ایران و یا مدارس فاقد استاندارد آموزشی درد اهل فکر را مضاعف می‌کند. در نهایت مدرسه از نوع عمومی و دولتی در ایران در نهایت مظلومیت و مهجوریت خویش بسر می‌برد. بنحویکه عنقریب «زمین»مدارس دولتی بعنوان تنها نشانه نمادین زنده بودن فرهنگ در این خاک نیز به یغما خواهد رفت! 2⃣فقر اقتصادی پیشتر متذکر شده‌ام در اقتصاد بیمار و فاسد تنها راه دستیابی به ثروت‌عظیم تاراج و به یغما بردن منابع عمومی از طرق مختلف من جمله رانت، استفاده از یارانه پنهان، قاچاق، خام فروشی و یا زد و بند است. این‌ها را تنها من نمی‌گویم بلکه ژوزف استیگیتز بانکدار ارشد جهانی و برنده جایزه نوبل هم می‌گوید. علت‌العلل فقراقتصادی در چند دهه گذشته تنها یک چیز بوده است: حرکت برخلاف مسیر تمامی کشورهای جهان، البته بجز کره شمالی! «تحریم» هست و نیست ایران را به آتش کشیده است. تحریم کمبود می‌آورد، فساد تولید می‌کند و دشمن شفافیت است. همواره آسیب‌زاترین شکل سرخوردگی زمانی رخ می‌دهد که فرد و جامعه پس از طی یک دوره ثبات و رشد نسبی، یک دوره شکست طولانی‌مدت را تجربه کرده و در این فرآیند هیچ مفر نجاتی نیز پیدا نمی‌کند. 📌در چنین حالتی فرد و جامعه ابتدا ناکامی را تجربه می‌کند، سپس دچار خشم می‌شود، حسب تلاش‌های مجدد طعم تلخ درماندگی را می‌چشد. اینجا دقیقا نقطه سرآغاز «یاس مطلق» است، همان‌جایی که فرد و جامعه یا فرار(مهاجرت) می‌کند و یا دست به اقدامات خطرناک(اعتیاد، خودکشی، بزه) می‌زند! دو پدیده‌ای که میل فزونی آنها در ایران فروکش نمی‌کند. برای کاسبان خون و درد و رنج مردم هرگونه برهم خوردن موازنه حاکم و قطع شدن دست آنها حسب حکمروایی قانون و بازگشت شفافیت مالی، بازگشت فروش نفت به استیت و قس علی هذا بقدری گران و سنگین است که همچنان حاضرند رقص ملت مستضعف در خون خویش را حسب فقراقتصادی«وجود تحریم» نظاره کنند! اوضاع در همه حوزه‌ها بویژه زندگی مردم بقدری بحرانی هست که خیلی بالاتر از fatf را هم اگر انجام دهند باز رواست. 3⃣فقر تکنولوژیکی در این فقره نیز فاصله ما با جهانی که از تکنولوژی هم عبور کرده و در حال فتح قله «هوش‌مصنوعی» است، بسیار بسیار شگرف می‌باشد. فقر در تکنولوژی بنوبه خود در تمامی حوزه‌ها از خودرو تا صنایع از محیط‌زیست تا دیگر حوزه‌ها منجر به شتاب گرفتن قطار مرگ در تمامی حالات می‌شود‌. 4⃣فقر حکمرانی در فقر حکمرانی عقلانی تنها یک گزاره کافیست: تمامی حالات قبل تابعی از فقر در حکمرانیست. اینجا اگر درست بود، ما شاهد این حجم از فقر در این خاک بلادیده نبودیم. قد درب ورودی نظام حکمرانی مافوق تصور کوتاه است و اساسا آدمهای قد متوسط هم بدان راه ندارند، چه رسد به قدبلندها!/ از کانال سید هاشم فیروزی https://t.me/darvishane49 @hooree🌹
❤️ چگونه بُعد پنهان کارهای خانه باعث استرس و افسردگی زنان می‌شود؟ وقتی صحبت از کارهای خانه می‌شود، معمولا ذهن‌مان به فعالیت‌های فیزیکی مانند ظرف شستن یا خرد کردن سبزیجات می‌رود؛ اما بُعد دیگری نیز وجود دارد و آن برنامه‌ریزی، مدیریت و سازماندهی خانه است. ⬅️این وظایف پنهان، به‌مراتب نابرابرتر از کارهای فیزیکی تقسیم می‌شود و سلامت روان زنان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تحقیقات جدید نشان می‌دهد که بخش پنهانی از وظایف خانه، که به آن «بار ذهنی» گفته می‌شود، به مراتب نابرابرتر از کارهای فیزیکی میان زوج‌ها تقسیم شده و این نابرابری می‌تواند سلامت روانی زنان را تحت تاثیر قرار دهد. این تحقیقات که نتایج آن در نشریه «Archives of Women’s Mental Health» منتشر شده، نشان می‌دهد زنانی که سهم بیشتری از «بار ذهنی» را به دوش می‌کشند، میزان بیشتری از افسردگی، استرس، نارضایتی از روابط زناشویی و فرسودگی را دارند. 🌸چه کسی چه کاری انجام می‌دهد؟ در این پژوهش، ۳۲۲ مادر دارای فرزند خردسال شرکت کردند و نحوه تقسیم مسئولیت ۳۰ کار رایج خانه در خانواده‌هایشان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج نشان داد که تفاوت جنسیتی چشمگیری در تقسیم کارها وجود دارد. مادران نه‌تنها کارهای فیزیکی بیشتری انجام می‌دهند، بلکه بخش بیشتری از بار ذهنی را نیز به دوش می‌کشند. به طور میانگین، مادران مسئول حدود ۷۳ درصد از بار ذهنی کارهای خانه بودند، در حالی که سهم پدران تنها ۲۷ درصد بود. همچنین مادران ۶۴ درصد و در مقابل پدران تنها ۳۶ درصد کارهای فیزیکی خانه را انجام می‌دادند. در تمام وظایف مورد بررسی، نابرابری جنسیتی در بخش ذهنی به‌طور قابل‌توجهی بیشتر از بخش فیزیکی بود. تنها وظیفه‌ای که پدران در آن سهم بیشتری از برنامه‌ریزی و اجرا داشتند، بیرون بردن زباله بود. علاوه بر این، پدران اغلب وظایف مربوط به تعمیر و نگهداری خانه را انجام می‌دادند، اما مسئولیت برنامه‌ریزی این کارها همچنان بر عهده مادران بود. به گفته محققان اگرچه تقسیم ناعادلانه کارهای فیزیکی می‌تواند بر کیفیت روابط زوج‌ها تاثیر منفی بگذارد، اما بار ذهنی اثرات عمیق‌تر و مخرب‌تری بر سلامت روان زنان برجای می‌گذارد. تاثیرات اجتماعی تقسیم ناعادلانه کارهای خانه تقسیم نابرابر وظایف خانه یکی از عوامل کلیدی نابرابری جنسیتی در جهان محسوب می‌شود. این نابرابری، مشارکت کامل زنان در بازار کار را محدود کرده و تأثیرات منفی شدیدی بر سلامت جسمی و روانی آن‌ها دارد. این پژوهش یکی از اولین تحقیقات درباره بُعد ذهنی کارهای خانه و تاثیر آن بر سلامت روان مادران است. بار ذهنی فشار بیشتری بر زنان وارد می‌کند زیرا اغلب پنهان می‌ماند، توسط دیگران نادیده گرفته می‌شود یا ارزش واقعی آن درک نمی‌شود. این فشار ذهنی، انرژی زنان را از دیگر اولویت‌های زندگی‌شان می‌گیرد و بر توانایی آن‌ها برای تمرکز بر اهداف شخصی یا حرفه‌ای تأثیر می‌گذارد. 🌸پژوهش‌های دیگر نیز نشان داده‌اند که زنان در مقایسه با مردان اثرات منفی بیشتری از مراقبت از کودکان و انجام کارهای خانه متحمل می‌شوند، از جمله نرخ بالاتر افسردگی. بخشی از این مسئله ناشی از بار ذهنی سنگینی است که زنان در مدیریت امور خانه به دوش می‌کشند. نابرابری در تقسیم وظایف خانه یکی از دلایل رایج استرس در روابط زناشویی به شمار می‌رود و بسیاری از زنان آن را یکی از عوامل اصلی طلاق عنوان می‌کنند. بار ذهنی، که اغلب نادیده گرفته می‌شود، ممکن است جنبه‌ای از کارهای خانه باشد که نیاز به توجه بیشتر از سوی مشاوران خانواده، درمان‌گران سلامت روان و آموزش‌دهندگان روابط زناشویی دارد. @Zane_Ruz_Channel @hooree🌹
دشمنت را درک کن تا از او قوی تر باشی. کینه کینه می آورد؛ خشم خشم می آورد و نفرت نفرت می زاید. اگر حافظ  تفسیر « مروت و مدارا» را آسایش دو گیتی می دانست، نخواست که فقط بیتی گفته باشد لا به لای هزاران هزار بیت بلکه خواست فلسفه ای را به ما گوشزد کند که فهمیدنش و عمل کردن به آن عمری مجاهدت می خواهد و تمرین . فهمیدن این بیت آسان نیست؛ چه رسد به عمل کردن به آن. برای اینکه از خشم خود بکاهی ناگزیری که از چشم دیگران هم به جهان نگاه کنی. از چشم همان کسانی که از آنها متنفری. اگر می خواهی قصه جهان را بفهمی ناچاری که روایت های دیگران را هم بشنوی، قصه ای که تنها راویش تو باشی منصفانه نخواهد بود. برای تماشای زندگی با همه بزرگیش باید از خانه ات از کوچه ات از شهرت از سرزمینت  از زمانه ات بیرون بیایی و جایی بالاتر و دورتر از خودت بایستی و تماشا کنی تا از کج فهمی و تعصب هایت کمی فقط کمی کاسته شود. من با شما تمرین مروت و مدار می کنم در جامعه ای که خشونت در لابه لای سلول های آدم هایش لانه کرده است، اگر از این مسیر نرویم، اگر اینها را با هم تمرین نکنیم، سرنوشتشان همان خواهد شد که در مناطق دیگر خاورمیانه شد ، برادر کشی و مخالف کشی و قبیله کشی و دشمن کشی. دشمنت را درک کن، تا در نقطه ای بالاتر از دشمنی اش ایستاده باشی. جنگیدن تو را ضعیف می کند، اما فهمیدن است که قدرت می آورد. دشمنت را بفهم تا از او قوی تر باشی. ✍عرفان نظرآهاری https://t.me/Hrman11 @hooree🌹
حالت تعلیق در کشور ! شاید کارگردان حرفه‌ای و کاربلدی بتواند از شرایط امروز کشورمان، فیلمی به اصطلاح آخرالزمانی بسازد زیرا که همه چیز در حالت یک تعلیق عمیق و گسترده قرار دارد. میادین اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، و سیاست با همه‌ی ساختار و اجزایش به حالت تعلیق درآمده و داشته ها و نداشته هایمان، وضعیت مبهم و عجیبی بخود گرفته است. ارزش پول ملی نداریم! دارو و درمان مناسب و ارزان نداریم! مسکن و سرپناه مناسب و در شأن انسانی در اختیار بسیاری از هم وطنان نداریم! خوراک مناسب و سالم و مقوی نداریم چون پول نداریم! برق و گاز و آب و انرژی نداریم! هوا برای نفس کشیدن هم نداریم! آرامش و سلامتی نداریم! امنیت اقتصادی و اجتماعی نداریم! رفاه نداریم! قانون درست و کامل نداریم! آزادی تجمع و اعتراض نداریم! زندگی نداریم! در مقابل فقر داریم! گرانی داریم! آلودگی داریم! همایش و جلسه داریم! سخنرانی مسئولان داریم! تهدید و خط و نشان برای مردم داخل و کشورهای دیگر دنیا داریم! رزمایش و تجمعات خودی با مرگ و لعن و نفرین داریم! فساد داریم! اعتیاد و بیکاری داریم! بی عدالتی داریم! درد و رنج داریم! زندان داریم! بازداشت و اخطار و تعلیق داریم! دروغ داریم! خشونت داریم! نادیده انگاری جامعه داریم! کنترل و باید و نباید داریم! محدودیت و تبعیض داریم! تنش و اضطراب و جنگ داریم! خودی و غیرخودی داریم! مهاجرت و فرار داریم! مرگ داریم!! آهای مسئولان نظام حکمرانی جمهوری اسلامی ایران! ما می‌خواهیم زنده بمانیم بدون این رنج‌ها و دردهای روزافزون موجود در این سرزمین ناشی از عملکرد شما! ما می‌خواهیم زندگی کنیم مانند بسیاری از مردمان جهان! با تعلیق و تعطیلی کشور و رها کردن آن در بی تدبیری و تکرار شیوه‌های نابخردانه، برای ما زندگی وجود ندارد و آن‌چه به ما هر لحظه تزریق می‌کنید، مرگ تدریجی است. ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم! یک زندگی معمولی و آزاد و بدون رنج و اضطراب، این انتظار زیادی نیست!! می‌خواهیم بخندیم، مسافرت برویم، جشن بگیریم، شاهد شادی و سلامت خود و خانواده و دوستان و هم وطنان خود باشیم، با آرامش کار کنیم و درس بخوانیم و مهارت بیاموزیم، دعا کنیم، به دیگران کمک کنیم، گل بکاریم، به یکدیگر عشق بورزیم، از مسئولان و متولیانی که باید خدمتگزار ما باشند پرسش کنیم و پاسخ بگیریم، اگر عملکرد درستی نداشتند برکنارشان کنیم،  و پس از عمری طبیعی با عزت و آرامش بمیریم و حسرت یک زندگی معمولی و آزادانه و محترمانه را با خود به گور نبریم! ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم  ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم  ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم  ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم  ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم  ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم  ما می‌خواهیم زنده بمانیم و زندگی کنیم ... ✍فریبا نظری @hooree🌹
👩🏻‍🎓آن ۶٠ درصد چه می‌شوند؟ سهم ناهمگون زنان از آموزش عالی 👩🏻‍🏫 ١. بنا بر آمارها، سهم زنان ایرانی از آموزش و به‌ویژه آموزش عالی در دهه‌های اخیر رشد فزاینده‌ای داشته است. برآوردها نشان می‌دهد بیش از ۶٠ درصد از دانشجویان ایرانی را زنان تشکیل می‌دهند. الگوهای رفتاری نوجوانان نیز نشان می‌دهد اقبال دختران به دانشگاه رو به افزایش است و در برابر، ورود به دانشگاه برای پسران کم‌اهمیت‌تر شده است. تداوم این روند ممکن است در آینده به زنانه شدن آموزش عالی بینجامد. ٢. بنابر همان آمارها که افزایش ورود زنان به دانشگاه را نشان می‌دهند، سهم زنان از کرسی‌های هیئت علمی دانشگاه‌ها حدود ٢۵ درصد است. توزیع کمّی دانشجویان زن نسبت به مرد در آموزش عالی نیز منحصر به سطوح مقدماتی است و برای نمونه، غالب دانشجویان دکتری تخصصی مردان هستند و آمارها از کاهش حضور زنان در مقاطع تحصیلات تکمیلی حکایت دارند. این ناهمگونی آماری برای پژوهشگران جنسیت قطعا جالب توجه است. ٣. اما چرا‌؟ آن ۶٠ درصد چه می‌شوند؟ می‌توان تحلیل‌های گوناگونی از این مسئله ارائه داد. نخستین مواجهه، تاکید بر محروم بودن زنان از سطوح فراتر ساختارهای موجود است. براساس نظریه‌ی بسیار شنیده‌شده‌ی سقف شیشه‌ای، کلیشه‌های ریشه‌دار جنسیتی مانع از رشد طولی زنان در ساختارهای اجتماعی می‌شوند. اما ابهام دیگری هم‌چنان پابرجاست. شاید مردانه بودن ساختار قدرت سیاسی و بازار کار توجیه بیش‌تری داشته باشد، چون زنان معمولاً در سطوح دون‌تر آن نیز نقش اندکی ایفا می‌کنند؛ اما چرا در ساختار آموزش عالی که زنان سطوح مقدماتی آن را به دست گرفته‌اند، دگربار بنا بر همان رویه‌ی عمومی، از تداوم و بقا در ساختار باز می‌مانند؟ ۴. دیگرانی ممکن است بر درگیری زنان با نقش‌های خانوادگی و تعارض آن با طی مدارج تحصیلی تمرکز کنند. برخی تجربه‌نگاری‌ها توجه می‌دهند که زنان بسیاری با همسران خود در مورد ادامه‌ی تحصیل دچار چالش می‌شوند و در تعارض میان خانواده و آموزش عالی، عطای دانشگاه را به لقایش می‌بخشند. از سوی دیگر، ساختارهای دانشگاهی در ایران، با وجود تبلیغات و شعارهای بسیار پیرامون اهمیت مادری، هم‌چنان امکانات مناسبی را برای مادران دانشجو فراهم نساخته است. ۵. گزاف نیست اگر دلیل این ناهمگونی آماری را در هدف از ورود به دانشگاه و کارکرد آموزش عالی برای زنان واکاویم. دهه‌هاست که دانشگاه برای دختران ایرانی بیش از آن‌که ابزاری برای تحصیل و آموزش باشد، فرصتی برای استقلال، دستیابی به منزلت اجتماعی و امکان ورود به مرحله‌ی دیگری از زندگی بوده است. تعبیر عامیانه و جنسیت‌زده‌ی  «رفتن به دانشگاه برای یافتن شوهر» هرچند مستند به آمار پژوهشی نیست، اما تلویحاً حاکی از یک نگره‌ی عمومی است که می‌تواند خالی از واقعیت نباشد. ۶. با وجود کاهش میزان ازدواج در ایران، آمارها از تمایل غالب افراد مجرد به تشکیل خانواده حکایت دارد. از این‌رو منطقی است که انتخاب‌های افراد در راستای فراهم ساختن موقعیت مناسبی جهت یک ازدواج بهتر باشد. شاید عدم اقبال پسران به ورود به دانشگاه را نیز بتوان به این دلیل دانست که دانشگاهِ ایرانی نتوانسته سهم موثری در ارتقای اقتصادی و شغلی دانش‌آموختگانش داشته باشد و مردان که طبق عرف‌های اجتماعی در مورد تامین اقتصادی خانواده موظف به شمار می‌آیند، از این مسیر ناامید شده‌اند. به عکس در مورد دختران، دانشگاه هم‌چنان کارکرد خود در این راستا را حفظ کرده است. ٧. برای تعمیق و به ثمر رساندن ادعای این تحلیل، انجام دست‌کم سه پژوهش لازم می‌نماید. نخست بررسی موانع قانونی و ساختاری ارتقای زنان در آموزش عالی هم‌چون ممنوعیت پذیرش زنان در رشته‌های خاص. دوم نسبت‌سنجی میان ازدواج دانشجویان و ورود به مقطع تحصیلی بالاتر و سوم - که از باقی دشوارتر است - اجرای یک پژوهش جامع کیفی پیرامون دلایل و انگیزه‌های دانشجویان دختر از ورود به دانشگاه و انتظار آنان از کارکرد یک دانشگاه مطلوب. پس از آن می‌توان در این‌باره محتاطانه‌تر گفت‌وگو کرد. البته تا آن زمان، می‌توان هم‌چنان پرسید که حقیقتاً آن ۶٠ درصد چه می‌شوند؟! ✍🏻 روح‌ الله طالبی‌ توتی پژوهش‌گر مطالعات جنسیت و زنان @tadaeeat @hooree🌹
برای پاسداشت حقوق زنان کاندیدا شدم/خودم هستم، نه همسر یا دختر کسی 🔸روز اولی که به مجلس رفتیم یکی از روحانیون که نماینده یکی از شهرهای اطراف شیراز بودند؛ بلند شدند و اعلام کردند این‌جا مجلس گناه است، یک زن و هفتاد مرد. این خانم باید برود تا ما در این مجلس بمانیم. 🔸گفتم من مطمئن هستم هیچ‌گونه گناهی نمی‌کنم. هر کسی که فکر می‌کند گناه می‌کند مجلس را ترک کند. در ضمن من یک میلیون و نیم رای دارم در حالی که این آقا ۴۰۰ هزار رای دارد.  🔶 در آن زمان که عضو مجلس خبرگان بودم به مجالس مختلفی دعوت می‌شدم. یک‌بار به یک دانشگاه دعوت شدم. از قبل به من گفته بودند که در دانشگاه برای تو نقشه کشیده‌اند که آبرویت را ببرند. در دانشگاه از من سوال پرسیدند. یکی از سوال‌ها این بود که «آیا شما صیغه دکتر بهشتی هستید؟ » سوال دیگر این بود که «شما زن بنی‌صدر هستید؟». نگرش آن‌ها چنین بود. گفتم من نه صیغه بهشتی هستم نه زن بنی‌صدر. من همسر یک مرد کفاشم. من منیره گرجی هستم. خودم هستم نه همسر یا دختر کسی. منیره گرجی تنها زن عضو مجلس خبرگان قانون اساسی بود که شب گذشته در گذشت *برگرفته از ماهنامه فروغ @WomenDemands @hooree🌹
♻️ روز خلیفه چطور می‌شد "شدّت" عدالت علی را برد زیر سایه؟ چطور می‌شد ماجرای شکایت علی (که خلیفه بود) را از آن یهودی که زره حضرت‌ پیش او بود و حکم قاضی را به نفع یهودی، به حاشیه سپرد؟ چطور می‌شد توجه نداد به رفتاری که علی با برادرش عقیل کرد؛ که با وجود نداری و پریشانی برادر، رضا نداد که سهم برادرش از بیت‌المال مسلمین را بیشتر کنند؟ چطور می‌شد از جملات نامه علی به مالک‌اشتر راحت‌تر از همیشه عبور کرد؟ جملاتی مثل: «مگوی كه مرا بر شما امیر ساخته‌اند و باید فرمان من اطاعت ‌شود. زیرا چنین پنداری سبب فساد دل و سستی دین و نزدیك شدن دگرگونی‌ها در نعمت‌هاست»، «بهترین چیزی كه‌ حسن ظن والی را نسبت‌ به رعیتش سبب می‌شود، نیكی كردن والی است در حق رعیت و كاستن است از بار رنج آنان و به اكراه وادار نكردن‌شان به انجام دادن كارهایی‌ كه بدان ملزم نیستند و تو باید در این باره چنان باشی كه حسن ظن رعیت‌ برای تو فراهم آید. زیرا حسن ظن آنان، رنج‌ بسیاری را از تو دور می‌سازد»، «به هیچیك از اطرافیان و خویشاوندانت زمینی را به‌ اقطاع مده، مبادا به سبب نزدیكی به تو، پیمانی بندند كه صاحبان زمین‌های‌ مجاورشان را در سهمی كه از آب دارند یا كاری كه باید به اشتراك انجام دهند، زیان‌ برسانند و بخواهند بار زحمت‌ خود بر دوش آنان نهند»، «اگر دشمنت تو را به صلح فراخواند، از آن روی برمتاب كه خشنودی خدای در آن‌ نهفته است. صلح سبب بر آسودن سپاهیانت‌ شود و تو را از غم و رنج‌ برهاند و كشورت را امنیت‌ بخشد»، «بپرهیز از خون‌ها و خونریزی‌های بناحق زیرا هیچ چیز، بیش از خونریزی بناحق، موجب كیفر خداوند نشود و بازخواستش را سبب نگردد و نعمتش را به زوال نكشد»، «برای كسانی كه به تو نیاز دارند، زمانی معین كن كه در آن فارغ از هر كاری به آنان‌ پردازی. برای دیدار با ایشان به مجلس عام بنشین، مجلسی كه همگان در آن حاضر توانند شد و برای خدایی كه آفریدگار توست، در برابرشان فروتنی نمایی و بفرمای‌ تا سپاهیان و یاران و نگهبانان و پاسپانان به یك سو شوند، تا سخنگویشان بی‌هراس‌ و بی‌لكنت زبان سخن خویش بگوید. كه من از رسول‌الله بارها شنیدم كه می‌گفت: پاك و آراسته نیست امتی كه در آن امت، زیردست نتواند بدون‌ لكنت زبان حق خود را از قوی دست‌ بستاند. پس تحمل نمای، درشتگویی یا عجز آن‌ها را در سخن گفتن. و تنگ حوصلگی و خودپسندی را از خود دور ساز»، «اگر والی از مردم رخ بپوشد، چگونه تواند از شوربختی‌ها و رنج‌های آنان آگاه شود؟» و «مهربانی به رعیت و دوست داشتن آن‌ها و لطف در حق ایشان را شعار دل خود ساز. چونان حیوانی درنده مباش كه خوردنشان را غنیمت‌شماری، زیرا آنان دو گروهند یا هم‌كیشان تو هستند یا همانندان تو در آفرینش» ... . شاید با این روش که از همه شئون درخشان او، یگانه روز میلادش، روز شادی و دل‌خوشی را، نه تبدیل به روز "خلیفه عادل" و "قاضی" کردن، که تبدیل به "روز پدر" کردن! خلیفه عادل! تولدتان مبارک.💐 https://t.me/darvishane49 @hooree🌹
اندیشیدن  به ازدواج 🔹ازدواج چیست؟ آیا اساساً می‌‏توان تعریفی مجتمع و مانع از مفهوم «ازدواج» عرضه کرد یا تنوع و گوناگونی کاربردهای مفهوم ازدواج در فرهنگ‌‏ها و زمان‌‏های مختلف به‌حدی است که باید این واژه را دست‌کم بین برخی معانی متفاوت «مشترک لفظی» بدانیم؟ 🔹مولفه‌‏های ذاتی و عرضی ازدواج چیست؟ اگر ازدواج «رابطه» است، چه نوع رابطه‌‏ای است و مقومات آن چیست؟ طرفین رابطه چه ویژگی‏ه‌ای دارند؟ در رابطه، چه اموری پیش و پس از «رابطه» وجود دارد یا به‌وجود می‌‏آید؟ 🔹اساساً ازدواج قراردادی حقوقی است یا تعهدی اخلاقی؟ ربط و نسبت ازدواج و مقوله خانواده چیست؟ و پرسش‌‏های بسیاری از این دست که در جستارهای این کتاب تلاش شده از منظر فلسفه و فیلسوفان به آن پاسخ داده شود. 🖌رضا صائمی | خبرنگار گروه فرهنگ 📌ادامه مطلب در سایت هم‌میهن آنلاین hammihanonline.ir @hooree🌹
چرا برای لذت بردن از ازدواج رضایت زنان بسیار مهم‌تر و حیاتی‌تر از رضایت مردان است؟ ➕ در ایالات متحده بین ۴۰ تا ۵۰ درصد از ازدواج ها به طلاق ختم می شود. شاید فکر کنید که طلاق چیزی است که برای دیگران رخ می دهد و شما آن را تجربه نخواهید کرد اما در عصر کنونی چنین باوری اصولاً اشتباه است. در ادامه این مطلب می خواهیم برای جلوگیری از طلاق و بدست آوردن درکی بهتر از رضایت از ازدواج و رابطه زناشویی به شما کمک کنیم. ➕هر چه رضایت زن از بودن در کنار همسر بیشتر باشد، شوهر از زندگی خود راضی تر و خوشحال تر خواهد بود. موضوع به روانشناسی زن باز می گردد. زنان معمولاً در صورت موفق بودن ازدواجشان، بیشتر از مردان برای رابطه و همسر خود تلاش می کنند و این موضوع تاثیر بیشتر و بهتری بر زندگی شوهر دارد. ➕بر اساس تحقیقاتی که روی ۳۹۴ زوج انجام شد که به طور متوسط ۳۹ سال با هم زندگی کرده بودند، مشخص شد که به طور کلی آن ها از ۶ به ازدواج خود نمره بالای ۵ را می دادند. نکته جالب تر اینکه نمره های داده شده توسط مردان در مورد ازدواج خود بسیار بیشتر و مثبت تر از زنانشان بود. در واقع زن خوشحال از ازدواج باعث می شود که مرد بیشتر از ازدواج خود راضی باشد. این تحقیقات یک نتیجه جالب دیگر نیز داشت و آن اینکه اگر شوهران مریض شوند، زنان آن ها احساس خوشحالی کمتری نسبت به ازدواجشان خواهند داشت. در مقابل ، سطح شادی شوهران وقتی که زنانشان مریض می شدند تغییر پیدا نمی کرد. ➕توضیح این تفاوت نیز ساده است. زنان همیشه از مردانشان مراقبت می کنند وقتی که آن ها را مریض ببینند. این موضوع می تواند برای زنان بسیار استرس زا باشد اما وقتی که زنان مریض می شوند، آن ها بیشتر به دختران خود تکیه می کنند (در صورتی که دختر داشته باشند) به همین دلیل مردان دیگر آن استرس را تجربه نخواهند کرد. ➕ پروفسور پل دولان مدعی می شود که مردان بیشتر از زنان از ازدواج سود می برند. زنان متاهل در اثر استرس ازدواج کمتر عمر می کنند در حالی که طول عمر مردان متاهل بیشتر است. این موضوع ثابت می کند که زوجین می توانند رابطه خود را بهبود بخشند اگر در دوران بیماری و مشکلات یکدیگر، نیازهای دیگری را مد نظر قرار دهند.زن و شوهر باید عشق و علاقه و اهمیت دادن به دیگری را نشان دهند تا زندگی شادتری با هم داشته باشند.در واقع سطح رضایت و خوشحالی از ازدواج ثاثیر مشابهی بر کیفیت ازدواج ندارد در حالی که برای زنان، احساس ناشادی در ازدواج می تواند برای رابطه او با شوهرش بسیار خطرناک و ویرانگر باشد. ➕ از این رو یک قانون بسیار ساده وجود دارد که باید به آن توجه کرد: زن شاد به معنای زندگی شاد است. اگر می خواهید ازدواج موفق و شادی داشته باشید باید نیازهای زنتان را برآورده کنید زیرا این موضوع بهترین انگیزه برای انجام امور دیگر ازدواج را در اختیار وی قرار خواهد داد. اگر از ازدواجتان خوشحال نیستید به شریک زندگی تان بگویید و برای بهبود شرایط با هم همکاری کنید... @zistboommedia @hooree🌹
پدر را تکلیف چیست ؟ «یاد دارم که در ایام طفولیت متعبد بودمی و شب‌خیز و مولع زهد و پرهیز. شبی در خدمت پدر رحمة الله علیه نشسته بودم و همه شب دیده بر هم نبسته و مصحف عزیز بر کنار گرفته و طایفه‌ای گرد ما خفته. پدر را گفتم: از اینان یکی سر بر نمی‌دارد که دوگانه‌ای بگزارد. چنان خواب غفلت برده‌اند که گویی نخفته‌اند که مرده‌اند. گفت: جان پدر! تو نیز اگر بخفتی به از آن که در پوستین خلق افتی !  » گزیده ای شایسته تر از حکایتی از گلستان سعدی که «درود خدا بر او باد » نیافتم تا بهانه ای شود برای عرض تبریک روز پدر ؛ آنچه در این حکایت شاخص است تادیب و پرورش فرزند (سعدی ) است . کرامت پدر در نزد سعدی از آنسوی است که پدر آداب معاشرت ، زیست مسالمت آمیز ، دوست داشتن ، شعور اجتماعی ،و دانش اندوزی را سرمایه فرزند ساخته است . هیچ یادگاری ارزنده تر از ادب و هیچ سرمایه ای جز دانش و هیچ ارثی برازنده تر از فرهنگ نیست که به فرزندان هدیه کنیم . روز پدر که انصافا نمونه فداکاری ، همت ، مهربانی و در عین حال کوهی از تحمل مشقات در کشاکش دهر است را خدمت همه پدران و مردان سرزمینم شادباش می گویم. ✍ح_درویشی  @hooree 🌹