eitaa logo
مهندسی ذهن استاد نیلچی زاده
10.8هزار دنبال‌کننده
22.9هزار عکس
20.4هزار ویدیو
391 فایل
وارث عاشورا
مشاهده در ایتا
دانلود
📸 پیام دردناک مدیر بیمارستان کویت در غزه به حکام عربی 🔺جوامع عرب برای ما تابوت بفرستند چون دیگر نداریم😭
10.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔥صحبت های بسیار تند و کوبنده سید هاشم الحیدری وتهدید آمریکا و حمایتش از فلسطین👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| «فرمولی برای روا شدن حاجت‌ها» (هدیه‌ای بزرگ از حضرت عبدالعظیم علیه‌السلام در شب تولدشون) @ostad_shojae
پرچم همدردی با غم غزه بر تن ماشینِ عروس🌸 🔹این روزها انگار غزه و کودکانش، فلسطین و مادرانش، کرانه باختری و پدرانش تا همیشه تاریخ مظلوم شدند و ما ایرانی‌ها و صدالبته همه مسلمانان از درد به دنبال همدردی می‌گردیم، دردی که همدردیش پرچم می‌شود و روی ماشین عروس زوج خوشبخت می‌نشیند🇵🇸🥺
این پسر بچه ای که از ترس به خوش میلرزید و منتظر بود یه نفر بغلش کنه تا بغضش بشکنه شهید شد 😭💔 از ترس زهره ترک شد💔😭😭😭😭😭😭
📌 *غیورمردی که پیکر شهید حججی را شناسایی کرد، آسمانی شد.* 🔹️ *ماموریت ویژه برای شناسایی پیکر مطهر :* ◇ بعد از *شهادت حججی* تا مدتها ، پیکر مطهرش در دست داعشی ها بود تا اینکه قرار شدحزب الله لبنان و داعش، تبادلی انجام دهند. ◇ بنا شد حزب‌الله تعدادی از اسرای داعش را آزاد کند و داعش هم پیکر *محسن و دو شهیدحزب الله* را تحویل بدهد و یکی از اسرای حزب الله را هم آزاد کند. ◇ به من گفتند: "می‌توانی بروی در مقر داعش و پیکر *محسن* را شناسایی کنی؟" ◇ می دانستم می‌روم در دل خطر و امکان دارد داعشی‌ها اسیرم کنند و بلایی سرم بیاورند.اما آن موقع ، *محسن* برایم از همه چیز وحتی از جانم مهمتر بود. قبول کردم خودم و یکی از بچه های سوری به نام حاج سعید از مقر حزب الله لبنان حرکت کردیم و به طرف مقر داعش رفتیم. ◇ در دل دشمن بودیم. یک داعشی که دشداشه سفید و بلند پوشیده بود و صورتش را با چفیه قرمز پوشانده بود ، با اسلحه اش ما را می پایید. ◇ پیکری متلاشی شده و تکه تکه شده را نشانمان داد و گفت: "این همان جسدی است که دنبالش هستید!"میخکوب شدم ، از درون آتش گرفتم. مثل مجسمه ها خشک شدم. ◇ رو کردم به حاج سعید و گفتم: "من چه جوری این بدن را شناسایی کنم؟! این بدن *اربا_اربا شده* این بدن قطعه قطعه شده!" ◇ بی اختیار رفتم طرف داعشی عقب رفت و اسلحه اش را مسلح کرد و کشید طرفم.داد زدم: *"پست فطرتا ، مگه شما مسلمون نیستید؟! مگه دین ندارید؟! پس کو سر این جنازه؟! کو دست هاش؟!"* ◇ حاج سعیدحرف‌هایم را تند تند برای آن داعشی ترجمه می‌کرد.داعشی برای آنکه خودش را تبرئه کند می گفت :"این کار ما نبوده ، کار داعش عراق بوده."دوباره فریاد زدم : *"کجای شریعت محمد آمده که اسیر تان را اینجور قطعه قطعه کنید؟!"* ◇ داعشی به زبان آمد گفت: "تقصیرخودش بود.از بس حرص مون رودرآورد.نه اطلاعاتی بهمون داد ، نه گفت اشتباه کرده‌ام و نه حتی کوچکترین التماسی بهمون کردکه از خونش بگذریم. فقط لبخند می زد!" ◇ هرچه می کردم ، پیکر قابل شناسایی نبود. به داعشی گفتیم: "ما باید این پیکررا برای شناسایی دقیقاباخودمون ببریم." ◇ اجازه نداد. با صدای کلفت و خش دارش گفت: "فقط همینجا."نمی دانستم چه بکنم. شاید آن جنازه ، پیکر *محسن* نبود وداعش میخواست فریب مان بدهد. 🔹️ توی دلم متوسل شدم به *"حضرت زهرا علیها السلام"* گفتم : "بی بی جان خودتون کمک مون کنید ، خودتون دستمون رو بگیرید. خودتون یه راه چاره بهمون نشون بدید.یکباره چشمم افتاد به تکه استخوان کوچکی از محسن ناگهان فکری توی ذهنم آمد.خودم را خم کردم روی جنازه و در یک چشم به هم زدن ، استخوان را برداشتم و در جیبم گذاشتم! بعد هم به حاج سعید اشاره کردم که برویم. ◇ نشستیم توی ماشین و سریع برگشتم سمت مقر حزب الله.از ته دل خدا رو شکر کردم که توانستم بی خبر آن داعشی ، قطعه استخوانی را با خودم بیاورم.وقتی برگشتیم به مقر حزب الله، استخوان را دادم تا از آن آزمایش DNA بگیرند.دیگر خیلی خسته بودم. ◇ هم خسته ی جسمی و هم روحی. واقعا به استراحت نیاز داشتم. فردا حرکت کردم سمت دمشق همان روز بهم خبر دادند که جواب DNA مثبت بوده و نیروهای حزب الله ، پیکر *محسن* را تحویل گرفته اند. 🔹️ به دمشق که رسیدم ، رفتم حرم *بی بی حضرت زینب علیهاالسلام* وقتی داخل حرم شدم ، یکی از بچه‌ها اومد پیشم و گفت: *"پدر و همسر شهید حججی به سوریه اومده اند. الان هم همین جا هستن.توی حرم."* ◇ من را برد پیش *پدر محسن* که کنار ضریح ایستاده بود. *پدر محسن* می دانست که من برای شناسایی پسرش رفته بودم. تاچشمش به من افتاد ، اومد جلو و مرا توی بغلش گرفت و گفت: *"از محسن خبر آوردی"* ◇ نمی‌دانستم جوابش را چه بدهم. نمی‌دانستم چه بگویم. بگویم یک پیکر اربا_اربا را تحویل داده‌اند؟! بگویم یک پیکر قطعه قطعه شده را تحویل داده‌اند؟! بگویم فقط مقداری استخوان را تحویل داده‌اند؟ ◇ گفتم: "حاج‌آقا، پیکر محسن مقرحزب الله لبنانه ، برید اونجا خودتونببینیدش." ◇ گفت: "قَسَمَت میدم به بی‌بی که بگو." ◇ التماسش کردم چیزی از من نپرسد.دلش خیلی شکست.دستش رو انداخت میان شبکه‌های ضریح *حضرت زینب علیها السلام* و گفت: "من محسنم رو به این بی بی هدیه دادم.همه محسنم رو. تمام محسنم رو. اگه بهم بگی فقط یه ناخن یا یه تارمویش رو برام آوردی ،راضی ام." ◇ وجودم زیر وروشد.سرم را انداختم پایین. زبانم سنگین شده بود.به سختی لب باز کردم و گفتم: *"حاج‌آقا، سر که نداره! بدنش رو هم مثل علی اکبرعلیه السلام اربا اربا کرده ان."* 🔹️ هیچ نگفت فقط نگاه کرد سمت ضریح و گفت: *"بی‌بی جان، این هدیه را از من قبول کن!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یکی از پزشکان غزه در بیمارستان متوجه می‌شود که نوه‌اش نیز جزو شهداست و به استقبال پیکر او می‌رود
📸 رئیسی: هرچه سریع‌تر گذرگاه رفح باز شود 🔹رئیس‌جمهور:انتظار ما از دولت مصر، از سازمان کنفرانس اسلامی و از اتحادیه همکاری کشورهای اسلامی آن است که هر چه سریع‌تر گذرگاه رفح بازگشایی شده و امدادرسانی به مردم مظلوم ‎غزه آغاز شود. ✅کانال اخبار 20:20👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
🔴تعداد شهدای غزه به 3785 نفر رسید 🔹 وزارت بهداشت فلسطین در نوار غزه در تازه‌ترین بیانیه خود از افزایش شمار شهدای غزه به 3785 نفر خبر داد. 🔹 تاکنون بیش از 13 هزار نفر دیگر در این باریکه زخمی شدند. ✅کانال اخبار 20:20👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d
9.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥تصاویری از برج‌های مسکونی الزهرا که صبح امروز بر اثر حملات هوایی رژیم صهیونیستی به طور کامل تخریب شدند ✅کانال اخبار 20:20👇 http://eitaa.com/joinchat/1684144128C592f3e217d