هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
📌 در فراق #فاطمه
✍ اين سخن از #امیرالمومنین علیه السلام #روايت شده كه هنگام به خاك سپردن سيده زنان، #فاطمه عليها السلام بر سر قبر رسول اللّه صلی الله علیه و آله، چنانكه گويى با او راز مى گويد، بيان داشته است:
💠 سلام بر تو، اى #پيامبر خدا! من و دخترت كه اكنون در كنار تو فرود آمده و چه زود به تو پيوست. اى رسول خدا، بر مرگ دخت برگزيده تو، شكيبايى من اندك است و طاقت و توانم از دست رفته ولى مرا، كه اندوه عظيم فراق تو را ديده ام و رنج مصيبت تو را چشيده ام، جاى شكيبايى است. من خود، تو را به دست خود در قبر خواباندم و هنگامى كه سر بر سينه من داشتى، جان به جان آفرين تسليم نمودى. «انا لله و انا اليه راجعون».
💠 آن وديعت بازگردانده شد و آن امانت به صاحبش رسيد. و اندوه مرا پايانى نيست. همه شب خواب به چشمم نرود تا آن گاه كه خداوند براى من سرايى را كه تو در آن جاى گرفته اى، اختيار كند.
بزودى، دخترت تو را خبر دهد كه چگونه امتت گرد آمدند و بر او ستم كردند. همه سرگذشت را از او بپرس و خبر حال ما از او بخواه. اينها در زمانى بود كه از مرگ تو ديرى نگذشته بود و تو از يادها نرفته بودى.
💠 بدرود تو را و دخترت را. بدرود كسى كه وداع مى كند، نه بدرود كسى كه رنجيده و ملول است. اگر از اينجا بازمى گردم نه از روى ملالت است و اگر درنگ مى كنم نه به سبب آن است كه به وعده اى كه خدا به صابران داده است بدگمان شده ام.
📚 #نهج_البلاغه ، خطبه ۲۰۲.
#فاطمیه_خط_مقدم_شیعیان
شبهه نماز مستحبی جایگزین نماز قضا.pdf
231.4K
✨﷽✨
✅ #پاسخ_به_شبهه انجام #نماز_مستحبی در آخر ماه رمضان بجای 200سال #نماز_قضا‼️
📖 لازم است #بدانید | حکم #جایگزین_نماز_قضا (با خواندن نمازی مستحبی)
⁉️ پاسخ #روایت منتشر شده در فضای مجازی که ادعا شده در جمعه آخر ماه رمضان ۴ رکعت نماز خوانده می شود که جایگزین 200 سال نماز قضاء است. اما این ادعا به چند دلیل صحیح نیست و در فرض صحت روایت، عدم وجوب خواندن نمازهای قضاء را ثابت نمی کند.
💠 نظر فقهی مقام معظم رهبری و بعض مراجع درباره ی این نماز
_____________
🔶 توضیح متن روایت کتاب #معراج_المومن و کتاب #سرور_العارفین
🌺🍃🌺🍃🌺
#متن
#شبهه
#نمازقضا
#نمازمستحبی
#پاسخ_به_شبهات_فقهی
📢📢📢📢📢
برای انتخاب روی گزینه مورد نظر کلیک کنید:👇
سایت / آپارات / تلگرام / ایتا / گروه پرسش و پاسخ احکام در ایتا (برادران) / گروه پرسش و پاسخ احکام در ایتا (خواهران) / کانال فتاوای جدید (عدول) مقام معظم رهبری
📢 کانال رسمی احکام جامع
🆔 @ahkam_sraj
هدایت شده از تفکیک و بازیافت، جلوگیری ازاسراف
ادامه بحث خشکاله
حُسنیّه:. از سبزوار 👇
#روایت
#مادری
#مسئولیت_اجتماعی
بگم؟ نگم؟ چی کار کنم؟
وای خدا داره روضه تموم میشه.
چی کار کنم!؟😣
خب الان تو مجلس روضه من از آذوقه دام ها حرف بزنم ...بد نیست؟ بی ربط نیست؟ 🙄
از خشک کردن پوست میوه ها حرف بزنم بد نیست؟ بی ربط نیست؟
خدایا چیکار کنم؟ بگم نگم؟
این حرفا چه جایگاهی تو روضه داره؟
اصلا حالا من بگم، آیا دغدغه شون هست؟ اصلا براشون مهمه؟
خدایااا...کمکم کن. شیطان من رو از گفتن حرف حق نترسونه🙏
مداح بند آخر روضه رو هم خوند.
و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون..
خدایا به خاطر تو حرکت میکنم به حرفم برکت بده.🤲
آروم از جام بلند میشم و روبروی خانم ها می نشینم.حرف رو توی دهانم مزه مزه میکنم.
ناگهان یادم میاد یکی از خانم های حاضر در جمع چند سالی است چند راس گوسفند خریده اند.جرقه توی ذهنم میخوره😃
خیلی عادی و عامیانه حرف رو شروع میکنم.
می پرسم خانم...این حرف هایی که راجع به کمبود غذای دام ها میگن درسته؟ شما به مشکل خوردین؟ الان شما چیکار می کنید برای تغذیه شون؟
خیلی طوفانی شروع میکنه :
اوضاع خیلی خرابه.خوراکه گیر نمیاریم. دو سه تا کیسه کوچیک رو چند روز پیش به قیمت ۷۰۰ هزار تومن خریدیم. نگه داشتن گوسفندها برامون نمی صرفه.
خودمونم موندیم چه کنیم.😔😞
چنان با آب و تاب حرف میزد که خانم ها رو به سکوت واداشته بود.
حرفشو اینطور ادامه داد چند روز پیش یکی از هم ولایتی ها، میش هاشو به قیمت ۳۰۰ هزار تومن فروخته بود.😱😞
صدای نوچ نوچ و تعجب خانم ها بلند شد. واقعا!!😳
بله واقعا. اگه این اوضاع رو به خواب شب می دیدیم سکته می کردیم😓
گفتم ما چیکار میتونیم بکنیم؟
گفت هیچی.😔
گفتم یعنی اگه پوست میوه ها رو خشک کنیم به دردتون نمیخوره؟🤔🍎🍉🥦🍆🥕🥒
نه مگه شما چقدر پوست میوه میتونی جمع کنی؟ نوچ بی فایده س.😒
گفتم دوستان ما دارن یه کارایی تو سطح شهر میکنن... جمع آوری دور ریز میوه
فروشی ها و فرهنگ سازی بین مردم کوچه بازار🚙 ...
خودمون باید به داد خودمون برسیم.
ما مادر ها هم باید از خونه ها شروع کنیم.☺️
بعد عکس هایی که بچه ها خشکاله هاشون رو جمع آوری کردن نشون دادم.
گفتم مردم مسئولیت پذیر و دغدغه مند تو شهرهای دیگه م دارن حرکت هایی میکنن.🌱
گفت خوبه.اگه همه دست به دست هم بدن🤝
ولی شماها که دام ندارین چرا میخاین اینکار کنین؟ شما مگه چقدر میتونین میوه خشک کنین؟
گفتم عزیزم ماها مادری به اندازه ی ظرفیت مون باید حرکت کنیم.میتونیم این جریان رو حداقل تو خونه خودمون مدیریت کنیم.ولو به اندازه یک بشقاب خشکاله.
خدا می بینه که ما دغدغه جامعه شیعی رو داریم....☺️
به مشت های کوچیک خودمون نگاه نمی کنیم به برکت این کار نگاه می کنیم.☘
فقط بدونیم بی تفاوتی.ممنوعه❌❌
به بهانه ی کم بودن و کوچک بودن کار نباید فعل رو ترک کنیم.کوچک هست ولی با ارزشه.🌟
یکی از خانم ها گفت اتفاقا ما دیشب مهمان داشتیم و کلی پوست خربزه و هندوانه ریختم تو سطل آشغال😟🤭
کاش خشک شون میکردم.می آوردم برای گوسفندای شما🐏🐑
گفتم خیلی عالی از امروز شروع کنین.
به دیگرانم بگید.
بعد گفتم حاج خانم موافقید برای دام هاتون خشکاله بیارن؟
گفت راستش من استقبال میکنم.اگه همه ی اهالی محله اهتمام کنن که عالیه😀
ان شالله همسایه ها پوست میوه هاشون رو بیارن من روی بالکن خونه مون جایی رو مشخص میکنم می ریزم اونجا تا خشک بشن.تا ببینیم خدا چی میخاد.ان شاالله خدا خودش رحمی کنه.🌱
#خشکاله_غذای_با_ارزش_دامها
#به_داد_دامدارها_برسیم ۱۴۰۰/۴/۲۰
https://eitaa.com/joinchat/832503820C53ab7428df
🎤روایت آزادی قدس
اعزام متخصصین و کارشناسان مسائل فلسطین
📍 ویژه سخنرانی و گفتگو در دانشگاهها و مدارس، مساجد و هیآت، ادارات و کارخانجات و... در سراسر کشور
💡 اگر قصد دارید در دانشگاه یا مدرسه یا مسجد یا یا محل کارتون یا...، همایش یا جلسه یا محفلی برگزار کنید؛ برای تأمین و هماهنگیِ کارشناسان و متخصصان موضوع فلسطین، «سامانه دعوت» با همه مسیرهای زیر آماده خدمت به شماست:
💡 سریع، آسان و تخصصیترین راهِ دعوت از کارشناسان فلسطین:
🌐 Davatt.ir
📞 09912700724
📲 @davatt_admin
🎯 با «دعوت» سخنرانت هماهنگه!
#روایت
#قدس
#عصر_جهاد
🔻کانال "عصر جهاد" در فضای مجازی
🆔️https://eitaa.com/asr_jahad
🆔️https://ble.ir/asr_jahad
#روایت
امام صادق علیهالسلام:
هر کس این سوره را در هر شب جمعه بخواند، کفاره گناهان ما بین دو جمعه خواهد بود.
به نقل از بحارالانوار، ج۸۶، ص۳۶۲
🔰 #روایت | پایهگذار صنعت موشکی کشور حضرت آیتالله خامنهای است
📝 روایت جالب سردار حاجیزاده از نقش بیبدیل رهبر معظم انقلاب در تبدیل ایران اسلامی به #قدرت_موشکی
🔸پایهگذار صنعت موشکی کشور رهبر انقلاب است. یعنی در اولین جلسهای که در باغ شیان آن زمان در دورهی وزارت #سپاه شکل گرفت که ما دو فروند #موشک را از مجموعهی موجودی هشت فروندی جدا کرده بودیم و داده بودیم به عزیزان متخصص وزارت سپاه که اینها مهندسی معکوس کنند، در همان ماههای نخست خود حضرت آقا که آن روز رئیسجمهور بودند بازدید کردند و در جلسه شرکت کردند، تدابیرشان را همانجا مطرح کردند. رزمایشی در همان دورهی جنگ گذاشته بودیم برای موشکی، خود ایشان حضور یافتند و بازدید کردند و دائماً این موضوع را دنبال کردند. یعنی همان موقع تصمیم سختی بود که شما هشت تا موشک دارید، دو تا را بردارید ببرید #مهندسی_معکوس. اولین ایرادی هم که آن روز گرفتند، این بود که گفتند چرا اینها را باز نکردید؟ متخصصین دنبال این بودند که یک مقدار با احتیاط عمل کنند و نگران بودند، یک مقدار ترس داشتند که چی بشود، این جسارت را حضرت آقا پمپاژ کردند به آنها که بروید و نگران نباشید و سریع آنها را باز کنید. فرمودند اگر باز نکنید فردا نیاز جبههها زیاد بشود، ممکن است همین را هم بیایند ببرند و دوباره از شما بگیرند. باز کنید و شروع کنید کار را.
🔹در مقاطع مختلف نیز باتوجه به نیاز کشور، همینطوری کار را میبردند جلو. میگفتند باید #خودکفا بشویم. اتکاءمان باید به داخل باشد. بعد که تولیدات اولیه اتفاق افتاد، بلافاصله فرمودند که حالا روی #کیفیت تولیدات کار کنید. تا پیش از این، ما روی بومیسازی کار کرده بودیم، اما محصولات دقت لازم را نداشت. در اولین جلسهای که ما ۱۶ آذر سال ۸۸ خدمت حضرت آقا رسیدیم، من یادم است که عرض کردم برنامههای ما این است و این کارها را میخواهیم بکنیم. در برنامهها، من صحبت از دقت عملکرد تولیدات نکرده بودم. آقا فرمودند که اولویت من #دقت است. اینهایی که میگویید خوب است، ولی بروید و روی دقت متمرکز بشوید. ما هم گفتیم چشم.
🔸رفتیم کار کردیم و اولین کارها که شد، دقت به ۳۰ متر رسید. خیلی خوشحال بودیم که کار بزرگی شده و حرف آقا را پیاده کردهایم. موقعی که به آقا گزارش دادم، ایشان فرمودند کارتان خیلی عالی بود، ولی شما که توانستید این کار را بکنید، پس حتما میتوانید به کمتر از ۱۰ تا ۱۵ متر خطا هم برسانید. کار خیلی سختی بود اما گفتیم چون #دستور_آقا است باید اجرا کنیم. استدلال من یک جمله بود: فرمان است، پس باید برویم و آن را اجرا کنیم. خب خدا هم کمک کرد و انجام شد.
🔹در نمایشگاه اردیبهشت سال ۹۳ که حضرت آقا تشریف آوردند - نمایشگاهی بود در مجموعهی #هوافضای_سپاه- نمونههایی آن روز ارائه شد که تحقیقاتش تمام شده بود. آقا در آن نمایشگاه فرمودند کارتان خیلی عالی بود، جلسهای که بلافاصله بعدش ما خدمت آقا رسیدیم هم فرمودند خیلی خوب بوده، حالا بروید دنبال کمیت و #خطوط_تولید خود را ردیف کنید، تعداد میخواهیم.
هدایت شده از الحقنی بالصالحین«یرتجی»
#روایت📜
غـروب جمعـه را دریابید
از فاطمه زهرا(سلام الله علیها) نقل شده است از رسول خدا شنیدم که میفرمود: به راستی ، در جمعه ساعتی است که اگر مرد و زن مسلمان در آن ساعت از خدای عزیز و جلیل خیری درخواست کند ، به او داده میشود.
لذا عرض کردم: ای رسول خدا آن کدام ساعت است 🤔 فرمود: «اذا تُدلی نصفَ عین الشمس للغروب» وقتی نصف قرص خورشید غـروب کرد".
زید در ادامه میگوید: حضرت فاطمه(س) همیشه #جمعهها به فرزندانشان میفرمودند: بر بلندی برآی و هرگاه دیدی نصف قرص خورشید به غروب نزدیک شده است ، به من اعلام کن تا دعـا کنم.
#منبع:📚 وسائل الشیعه ج۵، ص۶۹
پرده اول.
دانشجویان دانشگاه مطالعات سیاسی پاریس در هنگام برگزاری کلاس برای حمایت از غزه شعار میدهند.
پرده دوم.
پلیس کالیفرنیا در حال شلیک مستقیم به سمت دانشجویان متحصن در دانشگاه است!
پرده سوم.
محمد فاضلی در حال #مغالطه است!
او میگوید برخی رفتار پلیس آمریکا با دانشجویان را توجیهی برای رفتار خودشان با دانشجو میدانند.
اما اصل داستان چیست ؟!
در ایران نزدیک ۴، ۵ ماه اغتشاش بود. فضای دانشگاه به شدت ملتهب بود و دانشجو قصد براندازی حکومت مستقر را داشت، با این حال هیچگاه پلیس وارد دانشگاه نشد! چه برسد به اینکه وارد شود و شروع به شلیک مستقیم به دانشجویان کند.
مهمترین اتفاق دانشجویی در ایام اغتشاشات، اتقاق دانشگاه شریف بود که در پارکینگ کناری دانشگاه رخ داد. جایی که شبه دانشجویان با انواع سلاحهای سرد در آن حضور داشتند، با این حال نه پلیس وارد دانشگاه شد و نه تیری شلیک شد!
حالا محمد فاضلی دارد کار نکرده حاکمیت را به آن نسبت میدهد و بعد میگوید چون درون آمریکا این اتفاق افتاده دلیل نمیشود اتفاق درون ایران توجیه شود!!
کسی قصد توجیه هیچ چیز را ندارد. صرفا در حال تماشای چهره لخت، عریان و خشن لیبرال دموکراسی هستیم! آن هم در مقابل کسانی که صرفاً در حال اعتراض به نسلکشی اسرائیل هستند. نه قصد براندازی دارند و نه حتی به حاکمیت آمریکا کاری دارند!
#روایت رژیم صهیونیستی از علت وجودیاش، بعد از چند دهه در حال ترک خوردن است
#حمید_کثیری 👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
هدایت شده از ناخداباش و باخداباش
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استوری
#روایت
🔹حسینبنثُوَیر نقل میکند: من، یونس بنظَبیان، مُفَضَّلبنعمر و ابو سَلَمَۀ نزد حضرت صادق(علیهالسلام) نشسته بودیم.
در بین ما یونس که مسنتر از همه بود، سخن میگفت. عرض کرد: فدایت شوم، من زیاد به یاد حسینبنعلی(علیهالسلام) هستم؛ در این حالت چه بگویم؟
حضرت فرمود: سه بار بگو: «صَلَّی اللَّهُ عَلَیْکَ یَا أَبَاعَبْدِاللَّهِ»، همانا سلام از دور و نزدیک به حسینبنعلی(علیهالسلام) میرسد.
📣 #روایت | سعیدِ خمینی، عبداللهِ سیدقائد
🖼 در حاشیهی عیادت فرزندان رهبر انقلاب به نمایندگی از ایشان، از مجروحان لبنانی و رزمندگان مقاومت که برای درمان به ایران اعزام شدهاند
🔹️همین چند دقیقه قبل فهمیده ملاقاتکنندهاش فرزندِ رهبر انقلاب اسلامی و بهقول خودشان سیدقائد است. به احترامش نیمخیز شده روی تخت. دو دست توی پانسمان با انگشتانی قطع شده و چشمهای عمل و پانسمان شده و سر و صورتی پر از زخم و بخیه. هیچ جا را نمیبیند. فقط از جهت صدا میتواند مکان مخاطب را تشخیص دهد.
🔹️همسر جوانش هم کنار تخت ایستاده. کاملا در قواره یک زوج شیعهی لبنانی! حاج آقا که میرسد با همان چشم و پلکهای بخیه و پانسمان شده بغضش میترکد. در پاسخ حاج آقا که از احوال و زخمهایش میپرسد میگوید: «فدای سر شما! نگران نباشید!»
🔹️همسرش ایستاده کنار تخت. اشک میریزد. قفل کردهام. آن از زهرای ۵ ساله و هادیِ ۱۱ساله و الباقی بچههایی که در خردسالی زخم صهیون به تنشان نشسته و این هم از بزرگترهایشان و عبدالله ۳۲ ساله و همسرش.
🔹️عبدالله دارد با گریهای که معلوم نیست اشکهایش باید چطور از لای زخمها، بخیهها و پانسمانها راهشان را باز کنند ادامه میدهد: «به سیدقائد بگویید درست است که ما عزیز از دست دادهایم (منظورش سیدحسن نصرالله است) اما سایهی عزیزتر هست هنوز! به سید قائد بگویید یک سپاه در لبنان دارد که منتظر دستور اوست.»
🔹️حاج آقا میگوید به امر آقا راهی شدهاند تا جویای احوال او و بقیه رزمندگان شوند. بعد هم هدیهای که از طرف آقاست را به همسر عبدالله میدهد. عبدالله اما گوشش به این حرفا نیست و تند تند با گریه دارد حرفهایش را میزند: «به سید قائد بگویید نگران ما نباشد. از طرف من حتما ببوسیدش! بگویید سربازش سلام رساند!»
🔹️حاج آقا خطاب به همسر عبدالله، جویای رسیدگی از آنها میشوند و اینکه اگر مشکلی هست حتما بگویند. زن محجوبانه از همه چیز تشکر میکند و از رسیدگی کادر درمان. مترجم ترجمه میکند که زن جوان یکهو میپرد توی صحبتها: «فقط یک درخواست دارم!» همه گوش تیز میکنند: «سلام من را هم به سیدقائد برسانید!»
🔹️سرم را میگیرم سمت پنجره تا بغض خفت شده بیخ گلویم رها شود. جای سالم توی صورت پر از بخیهی عبدالله نیست. حاج آقا کنار گوشش میگوید: «الان به خدا خیلی نزدیکی، برای ما دعا کن!» عبدالله اشک میریزد و با چشمهای بسته حرفهایش را میزند.
🔹️پرتاب میشوم به سکانسهای از کرخه تا راین و سعید، رزمندهی ایرانی که بعد از بهبود چشمانش با شنیدن یاد و نام امام اشک میریخت. در پاسخ به اینکه گریه برای چشمهایش ضرر دارد میگفت بگویید بدوزندشان. سعید نمیدانست عبدالله با چشمهای دوخته شده هم گریه میکند.
💻 Farsi.Khamenei.ir